بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
و صلّي الله علي محمّد و آله الطّاهرين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين
به چهرهی معصوم فرزندم نگاه ميكنم
گاهي اوقات فراموش ميكنم كه چگونه به خداوند التماس ميكردم كه فرزندي سالم به من عطا كند.
گاهي اوقات در اثر خستگيهاي روزانه و فشارهاي زندگي، فراموش ميكنم كه چه روزها و شبهایی به درگاه خداوند اشك ميريختم، كه فرزندي را كه در شكم دارم سالم به مقصد برساند.
گاهی فراموش ميكنم فرشتهاي که در كنارم دارم؛ اگر نبود، همه چيز برايم بيمفهوم بود.
فراموش ميكنم:
** بيشتر ببينمش،
** بيشتر برايش وقت بگذارم،
** بیشتر از او لذت ببرم تا دنبال ایراد گرفتن از او باشم!
** كمتر سرش فرياد بكشم،
** و كمتر او را مواخذه كنم.
خدايا! بار ديگر از درگاهت تقاضا ميکنم براي بزرگ كردنش و انسان تربيت كردنش، به من صبر بدهی.
بارالها! به من نيرو بده تا چون كوهي محكم در كنارش باشم و به من توانايي بده تا با او دوست باشم.