(چاپ)

اعمال یداوی
حجامت شناخت؛ مقاله نخست؛ سیر تاریخی

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و لعنه الله علی اعدایهم اجمعین

 

 

 

حـــجـــامـــت شـــنـــاخـــت

مقاله نخست؛ سیر تاریخی

 



به جای مقدّمه


حجامت، از روشهاى بسیار كهن خون‌گیرى در طب سنّتی بسیاری از اقوام و ملل است.

 

درمیان رفتارهای درمانی رایج در بین آحاد بشر، کمتر رفتاری را می یابیم که به اندازه حجامت مورد تاکید انبیاء عظام و ائمّه هدی(علیهم السّلام) باشد؛ تا آن حدّ که از سفارش های خاصّ حضرت جبرئیل امین (علیه السّلام) در شب معراج به حضرت ختمی مرتب؛ پیامبر اکرم اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) محسوب گردد؛ و کمتر روش طبّی است که تا این اندازه، در طول زمان و عرض فرهنگ های مختلف بشری، مقبول و مورد پسند حکماء و اطبّاء و مردم بوده؛ قوانین و ضوابط آن با نظام هستی سازگار باشد.


از سوی دیگر، شاید کمتر رفتار درمانی را بتوان یافت که تا این حد، مورد هجوم جهّال و حسّاد قرار گرفته، چهره آن مشوّه، ریشه اش را برگرفته از خرافه و نادانی پیشینیان و آثار درمانی اش را آلودگی و بیماری جلوه داده باشند.


افراد زیادی در طی سالیان اخیر، له یا علیه حجامت سخن گفته اند. عده ای حجامت را به عنوان یک امر اعتقادی و سنت درمانی اسلامی، به مانند اخباریّون، بی نیاز از تحقیق و بررسی علمی می دانند و در سوی دیگر، گروهی که تنها به سوی قبله علم غرب نماز می گذارند، حجامت را به عنوان خرافه و گزافه گویی پیشینیان، لایق مداقّه و نظر نمی دانند.


به واقع، به نظر می رسد که حجامت نیز دربند دوست و دشمن بد گرفتار آمده است؛ امّا واقع این است که هر دوی اینها، نان خود را به خورش حجامت تر می کنند؛ گروهی با انواع تبلیغات غلط و آمیخته به غلوّ، مردم را به نیشتر حجامت های غیرفنّی می نوازند و عدّه ای هم با دعوی آلودگی و پلشتی گروه نخست، مردم را به سوی خود جلب می کنند.


اگرچه صاحبان توام علم و تقوی در این میان بسیارند امّا سخنان ایشان در انبوه فریادهای اهل قیل و قال کمتر شنیده می شود.


پایگاه طبّ شیعه، در این وانفسا، وظیفه خویش می داند که به طور جدّی وارد میدان عمل شود و درحدّ بضاعت مزجاة خود، حجامت را، منزّه و پاکیزه، به کاربران معزّز خویش معرّفی کند.


سلسله مقالاتی که از این پس می آید، شاید در نوع خود از کامل ترین ها باشند و سعی دارند که تمام جوانب موضوع را مورد مداقّه و نظر قرار دهند و در این راه، علاوه بر بررسی گسترده منابع معتبر موجود و استفاده از آنها، حتّی المقدور از خلاصه گویی خودداری کرده ایم؛ چراکه به نظر می رسد تطویل مطالب و اندکی ملال آور بودن آنها در بعضی مواقع، بر گم شدن برخی مستندات در خلال بحث های تخلیص شده ارجحیت دارد.


امید که این ران ملخ، مورد قبول حضرت سلیمان پناهی ولی عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) قرار گیرد.


يا أَيُّهَا الْعَزيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقينَ (یوسف؛ 88)

 

واژه شناسی



واژه حجامت، از ریشه ح ج م، به معناى مكیدن (ازهرى؛ ابن‌منظور، ذیل «حجم» ) یا ایجاد حجم آمده است. این نام گذاری احتمالا به علت شیوه ی عمل حجامت است که ازطریق مکش(Suction، بادکش) تحجیم،گشایش و انبساط موضعی عمل می کند. البتّه معادل دقیق لغوی کلمه حجامت در زبان فارسی، همان بادکش کردن است و اگر اصطلاح« حجامة مع الشّرط» گفته شود؛ به معنی «بادکش گذاری به همراه ایجاد خراش» یا همان «حجامت با خون گیری» خواهد بود. این روندی است که در کتب علمی و تخصّصی طبّ سنّتی اعمال می شود امّا در تداول عامّه و نیز در احادیث شریف اهل بیت(علیهم السّلام)، واژه حجامت، علی العموم به معنای اخیر یعنی بادکش به همراه خون گیری استعمال می شود و اگر جایی منظور از آن، بادکشِ تنها باشد، همراه با قرینه ای ذکر می گردد.


تذکّر: معنی دقیق ریشه حجم در عربی، بر ترسیدن، منصرف شدن و عقب کشیدن دلالت می کند(حَجَمَ عن الشي‏ء: كَفَّ عَنه و تّأخَّرَ؛ مجمع البحرین؛ ذیل ریشه حجم) که به نظر می رسد معنی مکیدن و بادکش کردن هم از همین موارد اخذ شده است.


در  لغت نامه دهخدا ذیل کلمه حجامت آمده است:


«خون تن از شیشه و شاخ برکشیدن پس از شکافهای خرد که به تن دهند با استره. خون کشیدن با شاخ یا شیشه ای از تن پس از خستن تن به استره. احتجام. حجامت کردن. خون گشادن از تن با استره و به شاخ یا شیشه مکیدن تا هرچه بیشتر بیرون دَوَدَ . و آلت آنرا «محجم » و «محجمه » گویند. (المصباح المنیر) (محیط المحیط) شاخ حجامت؛ شاخی که برخستگی های تیغ نهند و خون از تن مکند. شیشه حجامت؛ شیشه ای که به شکل شاخ کرده با وی همان عمل شاخ کنند.»


حجامت در زبان فارسی به معنای مداوا هم ترجمه شده است (فرهنگ معین) که البته این ترجمه، ناظر به اثر و نتیجه حجامت است و نه معنای لغوی واژه.


فصل نخست:

تاریخچه  


نگاه منطقی و کلّی به تاریخچه حجامت


بنا بر اعتراف تاریخ، حجامت، امری رایج در میان تمامی مردم دنیا بوده است و همین رواج می تواند اثباتی بر فوائد حجامت باشد؛ چراکه علم پزشکی، علمی تجربی است و اگر این روش طبی خالی از فایده بود، هرگز به این مقدار در زمان ها و مکان های مختلف شایع نمی گشت.


 این سابقه تاریخی و گستردگی حجامت در بین اقوام و ملل مختلف نشان می دهد که:


1- پزشکان، علی العموم، حجامت را به عنوان یک روش درمانی قبول داشته اند و از آن برای درمان بیماری ها استفاده می کرده اند.


2- حجامت، در اقوام مختلف و در شرایط جغرافیایی و قومی گوناگون، روشی مؤثر و کارآمد بوده است.


3- علاوه بر تأثیر وسیع درمانی، حجامت، عموما بدون عارضه یا حدّاقل کم عارضه بوده است چراکه روش درمانی با دارویی که عوارض زیادی داشته باشد؛ بعد از چند سال تجربه؛ کم کم از گردونه درمان خارج می شود و بیماران از ترس گرفتار شدن به عوارض آن دارو یا روش درمانی خاص، به اجرای آن بی رغبت شده؛ نهایتاً به دست فراموشی سپرده می شود.


بنابراین باید پذیرفت که اثر درماني حجامت، باعث دوام و پايداري آن از چند هزار سال پيش تاكنون شده است. پزشكي امروز، با همه ي نفوذ و گستردگي خود، نتوانسته است اعتقاد به حجامت را - حتي در ميان پزشكان امروزي و دانش آموختگان پزشكي جديد دانشگاه ها - از بين ببرد.


مستندات


بر اساس قدیمی ترین سند موجود(Ubi Plethora Ibi Evacua)، حجامت از ۳۳۰۰ سال قبل از میلاد مسیح(علیه السّلام) در مقدونیه انجام می شده است و بعدها از مقدونیه به یونان باستان رخنه کرده است. در آن زمان، شاخص پزشک بودن، حجامت کردن و داشتن ابزار آن ازجمله شاخ حیوان و تیغ بوده است.


ترجمه برخی‌آثار یونانى به‌عربی‌درباره حجامت، چون « الفصد و الحجامة از بقراط»، « فی‌الحجامة از جالینوس» (تاريخ التراث العربي؛ محمّد فؤاد سزگین، ج 3، ص 44، 116، 128)، نقل‌قولهاى رازى از پزشكان یونانى (مثلاً رجوع کنید به دانشنامه جهان اسلام، 1421، ج 1، جزء1، ص 35، 154ـ155)، اشاراتى در آثارى چون داستان‌هاى بیدپاى (رجوع کنید به كلیله‌ودمنه، ص 86ـ88)، برخى نقشهاى باقی‌مانده از مصر باستان (رجوع کنید به دایرةالمعارف مصر باستان، ص 455) و مطالبى در تلمود (رجوع کنید به دانشنامه جودائیكا، ذیل"Bloodletting") نشان‌دهنده قدمت و گستردگى جغرافیایى كاربرد این روش در دنیاى كهن است.


گفته شده است که بهرام گور یکی از پادشاهان ساسانی چون درمان بیماری خود را منحصر به حجامت یافت دستور داد تا این روش در ایران رایج گردد.

 

همچنین نقل هایی وجود دارد که این روش درمانی در دانشگاه جندی شاپور تدریس می شده است یا این که ایرانیان، سالانه در فصل بهار، حجامت می کردند و اصطلاحاً این مراسم را عید خون می نامیدند و معتقد بودند با دفع فضولات و سموم از بدن موجبات سلامتی خود را فراهم می نمایند.


سلسوس(Celsus)، پزشک شهیری که 30 سال قبل از میلاد می زیست، مطالب متنوّعی را در مورد حجامت در آثار خود ذکر کرده است.


جالینوس که عده ای او را پدر علم طب در غرب می خوانند هم، به طور گسترده ای در مورد حجامت بحث می کند که همة آن اطلاعات در کتاب پاراسلسوس(1542-1493 میلادی) تکرار شده و حاصل آن همه تجربیات در جملات زیر خلاصه می‌شود:


«در جایی که طبیعت دردی را حادث می‌نماید، در آنجا موادّ مضری انباشته می‌گردد، چنانچه طبیعت قادر به خنثی کردن این مواد زائد نباشد، وظیفه پزشک است به کمک تیغ زدن، آن نقطه را باز کند و به کمک بیمار بشتابد.»


جالینوس، حتّی اغلب « اراسیسترائوس (erasistraous)»، پزشک یونانی متقدّم خود را به خاطر عدم استفاده از حجامت مورد انتقاد قرار می داد.


با عنایت به این که بقراط، حدود 400 سال قبل از میلاد، سلسوس، 30 سال قبل از میلاد و جالینوس، 120 سال بعد از آن می زیسته اند و با توجّه به گستردگی و عمق مطالب مورد اشاره ایشان درباره حجامت، می توان چنین انگاشت که این روش طبی از سالها قبل از ایشان در یونان رایج بوده است.


اوراق پاپیروس که از مصر باستان به دست آمده نیز نشان می دهد که حدود ۲۲۰۰ سال قبل از میلاد مسیح(علیه السلام)، حجامت، امری رایج بوده است.


تصاویری بر روی سردرب اهرام ثلاثه مصر نقش شده است که در آن، حجامت معرفی گردیده است. این تصاویر هم اکنون نیز وجود دارند. گفته می شود این تصاویر به دستور ادریس نبی (علی نبینا و آله و علیه السّلام) حجّاری شده است.


آیت الله مصطفی نورانی در کتاب « شناخت فلسفه و فلاسفه»(قم؛ 1377؛ انتشارات مکتب اهل بیت«علیهم السّلام») در این زمینه عقیده دارد که ادریس نبی(علیه السّلام) که فرزند شیث و نوه حضرت آدم(علیهم السّلام) است، بر اساس اطلاعات آسمانی که در دست داشت، از وقوع طوفان نوح در آینده باخبر بود. لذا دستور داد اهرام ثلاثه را بنا کنند و برای حفظ علوم از نابودی، تمامی اطلاعات مفید را روی سنگ های این اهرام حک کنند. ازجمله این نقوش، نقش ابزار حجامت است که که هنوز بر سنگ های دیواره اهرام نقش بسته است. ادریس نبی(علی نبینا و آله و علیه السّلام)، در تاریخ علوم، هرمس اوّل نامیده می شود؛ نزد مصریان، طاطا؛ نزد یهود، اخنوع و نزد ایرانیان، هوشنگ.


همچنین در کتاب طب سنتی هند، آیورودا ( Ajurveda) که حاصل تفکّرات و تجربیات ریش ها(عارفان و حقیقت بینان هند) است و زمینه ای پنج هزارساله دارد، متجاوز از ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح(علیه السّلام)، در مورد عملي معادل با حجامت و اثرات درمانی آن بحث شده است.


ساشرتا، دانشمند بزرگ و جراح برجسته هندى که بسیاری از پيشرفت هاى كنونى جراحى را پيش بينى كرده و آئين جراحى پلاستيك وى بعدها به عنوان پايه جراحى پلاستيك مدرن مورد استفاده قرار گرفته است؛ دو هزار سال قبل، پيرامون حجامت، مطالعاتى كرده و يك درمان حجامت ويژه براى معالجه امراض خونى از خود باقى گذارده است.


این روش طبی در میان اقوام افریقایی، در رم باستان و بعدها در نزد ژرمن ها تا زمان پیدایش رنسانس، عملی متداول و کارساز بوده است. در هندوستان از درخت بامبو، در آفریقا از کالباز و ژرمن ها از شاخ گاو برای حجامت استفاده می کرده اند.


ويل دورانت در كتاب 13 جلدي تاريخ تمدن به نقل از كتاب«تاریخ طبّHistory Of Medicine » اثر «Garisson » و كتاب«قلبHeart » اثر «Barnett»، از خون گيري با زالواندازی و حجامت ياد مي كند. همچنين به نقل از كتاب تاريخ طب Garisson از قول «دكتر الیور وندل هلمز Oliver Wendell Holmes» (1894-1809 میلادی)بادكش كردن را  عملی مقدس و متبرك ذكر مي كند.


همچنین برخی از روشهای درمانی حجامت توسط « زوهوفنگ  Zouhou fang» چینی در حدود 28 سال بعد از میلاد مسیح(علیه السّلام) معرفی شده است.


در قرن 16 میلادی، در تمام کشورهای اروپایی، حجامت، امری متداول و رایج بوده است. در این قرن، پزشکان معروفی از جمله Fallopio و Vidius و Dallacroce هر کدام ابزار خاصی جهت حجامت ابداع کرده بودند. معروف‌ترین پزشک قرن نوزدهم آلمان به نام «کریستف ویلی بالدهوفلند»، حجامت را به عنوان درمانی معجزه‌آسا برای بیماری‌‌های چشم، ریه، قلب، عروق و درد پشت توصیف می‌کند.


سرشناس‌ترین چهرة علمی و پزشکی اتریش، «برنهادر آشنر دروین»( متولد 1883) که با طرح فرضیه جرّاحی مغز، پایه گذار این نوع جرّاحی به شمار می رود؛ و 30 سال پس از او، « هوسای B.Hoaussay» که موفق به اخذ جایزه نوبل شد؛ همواره از طرفداران جدّی حجامت و سایر درمان‌های طبیعی بودند. «هوسای» که بعدها در شهر هاله آلمان به درجة پروفسوری جرّاحی زنان نائل آمد؛ در اصل، متخصص روماتولوژی بود؛ امّا در عمل، مبادرت به درمان‌های طبیعی می‌نمود و از جمله بیماری‌های روماتیسمی،‌ افسردگی‌ها، دیسک کمر، آرتروز و بی‌نظمی در قاعدگی‌های زنان را به این شیوه معالجه می‌نمود و حتّی هم اکنون نیز کتاب‌های وی مرجع علمی غنی برای طرفداران طبّ سنتی به شمار می‌آید.


از اوایل قرن بیستم تا به امروز، در آلمان، عمل حجامت عمدتاً از سوی مراکز درمان طبیعی«Heilpraktiker» انجام می‌گیرد و بعضی از پزشکان طبّ جدید هم به این امر مبادرت می‌ورزند.


یک نکته و یک تذکّر مهم:


نکته: برخی ذکر کرده اند که اصول طب سوزنی و حجامت از آنجا گرفته شد که در عصر ما قبل تاریخ، متفکران متوجه شدند که وقتی سربازی در میدان جنگ مورد اصابت سنگ، چاقو یا شمشیر قرار گرفته، زخم برمی دارد، بسیاری از بیماری های قبلی او بهبود می یابد .این کشف بزرگ به آنها آموخت که با فرو بردن سوزن و تیغ زدن می توان برخی از امراض را شفا بخشید و به همین علت ۲۶۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، سوزن های فلزی در چین و شاخ های حجامت در ایران وارد اصول درمان گردیده، طب سوزنی و حجامت رواج پیدا کرد .چینی هادر بدن انسان، 600 نقطه اسرارآمیز پیدا کرده بودند که با تحریک آنها بیماری ها را درمان می کردند و اطبّای سنّتی ایران نیز، نقاط متعدّدی از بدن را برای حجامت پیدا کرده هر ناحیه را برای معالجه یک مرض به خصوص، حجامت می کردند.


تئوری دیگری که در مورد سرآغاز حجامت مطرح می شود آن است که در طول تاریخ، حکما و اطبّاء، حجامت را به عنوان جایگزینی برای فصد ابداع کرده اند؛ برای مثال، سیّد اسماعیل جرجانی در کتاب ارزشمند« ذخیره خوارزمشاهی» می گوید:


«پيشينگان‌ چون‌ دانستند كه‌ بعضي‌ از مردمان‌ را، اندر هر فصلي‌ از  فصل‌هاي‌ سال‌ و اندر هر سالي‌ از سال‌هاي‌ عمر و اندر هر شهري‌ از شهرها حاجت‌ باشد به بيرون‌ كردن‌  فضله‌ خون از تن‌، و دانستند كه‌ اندر همه فصل‌هاي‌ سال‌، ‌ و اندر همه‌ سال‌هاي‌ عمر، و اندر  همه‌ شهرها،  فصد،  نه‌شايد كردن‌، تدبير  حجامت‌ كردند، تا به‌وقت‌ خويش‌ به‌ عوض‌  فصد، به‌كار آيد و بدين‌ سبب،‌ حجامت‌‌ را فضيلتي‌ است‌. »


امّا تذکّر مهم: اعتقاد ما که حاصل معارف وارد شده در احادیث شریف اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السّلام) است این بوده و هست که طب، منشأی وحیانی دارد و زائیده علم تجربی و تصادفی بشر نیست. نقل قول هایی از این دست درباره روش ابداع حجامت، به عنوان یکی از مهم ترین اصول درمانی طب اسلامی، از نظر ما نمی تواند مقرون به صحّت باشد. به عبارت دیگر ما در مورد نحوه آشنایی بشر با حجامت، یعنی وحی، شکّی نداریم و بحث ما بیشتر در مورد سیر تاریخی این روش است. در صورت تمایل می توانید به این مقاله مراجعه فرمائید:


حدیث هلیله؛ معجزه کلامی امام صادق (علیه السلام) در اثبات منشا وحیانی طبّ


نظر اسلام در مورد پیشینه حجامت 


اعراب، با حجامت آشنا بوده از آن سود می برده اند. از احادیث وارد شده از اهل بیت(علیهم السّلام) چنین بر می آید که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وقتی با مسلمانان در مورد حجامت صحبت می فرمودند به شیوه ای سخن می گفته اند که گویی آنان کاملاً با آن آشنا هستند. تقریبا دیده نشده است که نبی مکرّم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مقام توضیح چگونگی انجام حجامت بر آیند. روایاتی که تاکید می کنند که حجامت یکی از اصول طبّ عرب هستند؛ تاییدی بر این نظر می باشند:


* امام باقر علیه السّلام فرموده اند:« طِبُّ الْعَرَبِ فِي ثَلَاثَةٍ شَرْطَةِ الْحَجَّامِ وَ الْحُقْنَةِ وَ آخِرُ الدَّوَاءِ الْكَيُّ : طبّ عرب در سه چیز است: تیغ حجّام؛ حقنه و آخرین دارو، داغ گذاشتن است.» (وسائل‏ الشيعة؛ ج 25، ص 226)


* حضرتشان(علیه السّلام) در گفتار دیگری فرموده اند:« طِبُّ الْعَرَبِ فِي سَبْعٍ شَرْطَةِ الْحِجَامَةِ وَ الْحُقْنَةِ وَ الْحَمَّامِ وَ السُّعُوطِ وَ الْقَيْ‏ءِ وَ شَرْبَةِ عَسَلٍ وَ آخِرُ الدَّوَاءِ الْكَيُّ وَ رُبَّمَا يُزَادُ فِيهِ النُّورَةُ: طب عرب در هفت چیز است: تیغ حجّام؛ حقنه؛ حمّام؛ سعوط؛ قی؛ شربتی از عسل و آخرین دارو، داغ گذاشتن است.[و گاهی نوره را نیز می افزودند.]» (وسائل ‏الشيعة؛ ج25؛ ص226)  


* امام صادق(علیه السّلام) هم می فرمایند:« طِبُّ الْعَرَبِ فِي خَمْسَةٍ شَرْطَةِ الْحِجَامَةِ وَ الْحُقْنَةِ وَ السُّعُوطِ وَ الْقَيْ‏ءِ وَ الْحَمَّامِ وَ آخِرُ الدَّوَاءِ الْكَيُّ : طبّ عرب پنج چیز است: تیغ حجّام، حقنه، سعوط، قی و حمّام؛ و آخرین دواء، داغ گذاشتن است.» (بحارالأنوار؛ ج59؛ ص118)


نکته: باید توجّه داشت که این احادیث شریف درصدد بیان مصادیق هستند و مفیدحصر نیستند ولذا کم و زیاد شدن تعداد موارد ذکر شده، مضرّ به صحّت احادیث نیست.


از سوی دیگر، بعضی احادیث شریف، تاریخچه حجامت را به تاریخ انبیاء و مرسلین(علی نبیّنا و آله و علیهم السّلام) پیوند می زنند که این امر، هم تاکیدی مجدّد بر وحیانی بودن طبّ است و هم پیشینه تاریخی حجامت را یادآوری می کند:


* رسول اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) مي فرمايند: « خَمْسٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلينَ: اَْلْحَياءُ وَ الْحِلْمُ وَ الْحِجامَةُ وَ السِّواكُ وَ التَّعَطُّرُ: پنج چيز از سنّت هاي رسولان است: حياء، حلم، حجامت، مسواك زدن و معطّر كردن خويش.» (نهج الفصاحه، ح 1463)


* امام صادق(عليه السلام) فرموده اند: « مِنْ دَوَاءِ الْأَنْبِيَاءِ الْحِجَامَةُ وَ النُّورَةُ وَ السَّعُوطُ: از جمله داروهاي پيامبران، حجامت كردن، نوره كشيدن و چكاندن دارو در بيني است.» (مستدرك‏الوسائل؛ ج1؛ ص387)


برخی از صاحب نظران محترم، پس از نقل این دو حدیث شریف چنین نتیجه گرفته اند که:


« لذا می توان گفت تاریخچه حجامت به قدمت حضور انبیاء در جوامع بشری است.»


بنابر نتیجه گیری ایشان، قدمت حجامت، معادل قدمت انسان یعنی تاریخ هبوط حضرت آدم ابوالبشر(علی نبیّنا و آله و علیه السّلام) است.


علّامه طباطبایی (رحمت الله علیه) می فرمایند:« اگر داستانهای تورات و تاریخ پیدایش آدمی را از آن پذیرا باشیم چیزی حدود 6 الی 7 هزار سال از خلقت آدم(علیه السّلام) می گذرد.[المیزان، ج 4، ذیل آیات 4-1سوره نساء ص222] » و این یعنی تاریخ حجامت بسیار دیرینه تر از اسناد موجود است چرا که چنان که گذشت، قدیمی ترین این اسناد به 5300 سال قبل(3300 سال قبل از میلاد) بر می گردد.


چنان که پیش از این نیز گفتیم؛ طبّ نه از ابداعات بشر که از تفضّلات وحیانی خداوند متعال بر بر بندگان خویش است. این قانون محکم، گام استواری در تأیید برداشت فوق است. البتّه در نگاه و نقد علمی به این برداشت، باید دو نکته را ملحوظ داشت:


1- واژه رسول و نبی با هم متفاوتند و مصادیقی غیر از هم را شامل می شوند ولذا از هر دو حدیث نمی توان نتیجه واحدی را اخذ کرد.


2- از این نکته که حجامت از سنّت هاي رسولان یا از جمله داروهاي انبیاء(علیهم السّلام) است، لزوما نمی توان نتیجه گرفت که توسّط همه این بزرگواران انجام می شده است. طبیعتا انجام حجامت توسّط بسیاری از رسولان و انبیاء( و نه ضرورتا همه ایشان) هم می تواند مؤیّد صحّت این احادیث شریف باشد.


با تمام این احوال، نهایتا این دو حدیث شریف تاکید مجدّدی بر قدمت سنّت حجامت هستند.


فصل دوّم:

جايگاه حجامت در دوره اسلامی؛

با تاکید بر جایگاه حجامت در طبّ سنتي ایران پس از اسلام


حجامت در ایران سابقه ای دیرینه دارد و قبل از ظهور اسلام انجام می شده است. گفته می شود که بهرام گور، یکی از پادشاهان ساسانی، پس از آن که بیماری خود را با حجامت درمان نمود، دستور فراگیری حجامت را در کشور صادر کرد و از آن پس، حجامت در دانشکده های پزشکی آن زمان ایران، تدریس می شد.


در دوره اسلامی و با عنایت به تاکیدات بلیغ اهل بیت(علیهم السّلام) در مورد حجامت، این رفتار درمانی شیوع گسترده تری در بین ایرانیان یافته است تا آن جا که گفته می شود هارون الرّشید، خلیفه عبّاسی، به توصیه یک حجّام ایرانی، برای درمان بیماری خود، حجامت کرده از مرگ نجات یافته است!


 عموم حکمای طب سنتی ایران از جمله ابن سینا در قانون، سیّد اسماعیل جرجانی در ذخیره خوارزمشاهی، محــــمد زكرياي رازي در الحاوي، عقيلي خراساني در خلاصه‌الحكمه في مجـــمع الجوامع، علی بن عباس اهوازی، زهراوی، حکیم میسری، حکیم محمد اعظم خان، حکیم ارزانی، حکیم تنکابنی و... پيرامون حجامت و كاربردهای آن در درمان صحبت كرده ‌اند و از آن براي درمان بيماري‌هاي فراگير و مهمي ‌مانند سكته قلبي ، ماليخوليا، سردرد هاي ميگرني و برخي بيماري‌هاي پوستي بهره مي‌گرفته‌اند.


مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی، در کتابشناسی شیعیان که در کتاب «الذّریعة» به چاپ رسیده است بيش از 1400 جلد کتاب و رساله را پیرامون طبّ معرّفی می کند که تقريباً در تمامي آنها پيرامون حجامت و کاربرد آن در درمان بيماري‌هاي گوناگون صحبت شده است و يا رساله‌هاي ويژه‌اي پيرامون آن نگاشته شده است.


جهت استحکام بیشتر بحث؛ به طور خلاصه، برخی از اشارات این منابع را (بدون قضاوت علمی در مورد صحّت آنها)، به نقل از دانشنامه جهان اسلام، ذکر می کنیم:


1- حجامت را برخلاف فصد، شیوه‌اى براى خارج كردن خلطهاى نزدیك پوست از مویرگ هاى پراكنده در گوشت می‌دانستند كه كم خطرتر و براى كودكان بالاى دو سال و بزرگسالان زیر شصت سال قابل اعمال بوده، براى درمان طیف گسترده‌اى از بیماری ها (چون سردرد، لرزه در سر، و بیماری هاى چشم و گوش و نیز اندام هاى داخلى مثل روده‌ها و زهدان و غیره) به‌كار می‌رفته‌است. (رجوع کنید به طبرى، ص335؛ رازى، 1408، ص331ـ 332؛ مجوسى، ج 2، ص 463ـ465؛ ابن‌سینا، ج 1، كتاب 1، ص309ـ310؛ جرجانى، 1345ش، ص244)


2- چهارده جاى بدن را محل حجامت می‌دانستند. (رجوع کنید به ابن‌سینا، همانجا؛ زهراوى، ص 215)


3- حجامت به سه وسیله انجام می‌شد: با نیشتر، با آتش، و با شاخ یا آلت حجامت.(مجوسى، ج 2، ص 463)


4- از نیشتر براى كودكان استفاده می‌شد، زیرا نمی‌شد آنان را فصد كرد؛ از شاخ یا آلت حجامت بر روى اندام هایى چون جگر و سپرز استفاده می‌شد كه نمی‌شد آنها را نیشتر زد. آلت حجامت كه با آتش به كاربرده می‌شد، ساختار مشخصى داشت كه بنابر سن و نوع بیمارى، كوچك‌تر یا بزرگ‌تر بود. براى هر نوع بیمارى جاهاى مخصوصى را حجامت می‌كردند، مثلا براى بیماری هاى سر و چشم، ناحیه پشت‌گردن را نیشتر می‌زدند. (مثلاً رجوع کنید به رازى، 1408، همانجا؛ مجوسى، ج2،ص463ـ466؛ ابن‌سینا، همانجا؛ زهراوى، ص215ـ221)


5- گودى پشت گردن «نُقْرَه»، از محل های انجام حجامت بود. (جرجانى، 1355ش، ص199ـ200)


6- همچنین زمانهاى خاصى را براى حجامت بهتر می‌دانستند و عموماً پس از میانه ماه (ماه‌قمرى) را توصیه می‌كردند، چنان كه جرجانى (1355ش، ص199 (تصریح كرده است كه در شانزدهم و هفدهم ماه كه نور ماه نقصان می‌گیرد باید حجامت كرد و در این‌باره گفته جالینوس را، از قول ابن‌ماسویه، نقل كرده است كه پیش از او حارث‌بن كَلَده نیز زمان مناسب براى حجامت را هنگام كاسته شدن هلال ماه می‌دانست. (ابن‌ابی‌اصیبعه، ج 1، ص 110ـ111)


7- آلات حجامت (مَحْجَمه) را ــ كه به گفته زهراوى (ص 215) از قرنها پیش از او رواج داشته است ــ از چوب، مس یا شیشـه می‌ساختند. (براى تصویر محجمه‌ها رجوع کنید به همان، ص 220ـ221)


8- از اندام هایى كه قرار دادن آلت حجامت بر آنها امكان‌پذیر نبود، با زالو خون می‌گرفتند. (همان، ص 222)


9- گاه پس از زالو گذاشتن، براى سودمندى بیشتر، موضع را با محجمه می‌مكیدند. (ابن‌سینا، ج 1، كتاب 1، ص 311؛ زهراوى، همانجا)


در دوره اسلامى، علاوه بر اشارات فراوان در كتاب هاى پزشكى، كتابهاى مستقلى نیز درباره حجامت نگاشته شده كه برخى از آنها موجودند و برخى در دسترس نیستند. برخى از این آثار مستقل عبارتند از:


 فی‌الحجامة از جبرئیل‌بن بختیشوع (متوفى 213)


فی‌الفصد و الحجامة از ابن‌ماسویه (متوفى 243)


كتاب فی‌الحجامة از علی‌بن ربَّن‌طبرى (متوفى250)


كتاب‌الحجامة از بختیشوع‌بن جبرئیل (متوفى 256)


فی‌الفصد و الحجامة از ابن‌ماسه (متوفى ح 275؛ ابن‌ابی‌اصیبعه، ج 1، ص 144، 309؛ سزگین، ج 3، ص 235، 243،257)


در این دوره، حجامت به عنوان یکی از پایه های طبّ اسلامی، علاوه بر کتب پزشکی، در سایر منابع مکتوب از جمله منابع روایی، کتب فقهی و ... (اعم از منابع شیعی و منابع اهل سنّت)، مورد توجّه ویژه قرار گرفته است که این امر تاکید مجدّدی است بر نقش ممتازی که اسلام برای حجامت قائل شده است. شرح مختصری از این اشارات را بدون آن که قضاوت علمی در مورد صحّت یا عدم صحّت آنها داشته باشیم، به نقل از دانشنامه جهان اسلام ذکر می کنیم:


«در حدیث، یكى از سنّتهاى پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله و سلّم) حجامت بوده است و بنابر روایت، آن حضرت براى درمان هر دردى به حجامت روى می‌آوردند. گفته‌اند حجامت آن حضرت بر عهده ابوطیبه (غلام مُحیصه انصارى) و ابوهند (غلام فَرْوةبن عمرو بیاضى) بوده‌است. (رجوع کنید به ابن‌سعد، ج1، ص 443ـ448، ج2، ص 202؛ ابن‌حنبل، ج 3، ص100)


درباره ائمّه اطهار(علیم السّلام) نیز گزارشهایى از مداومت بر حجامت (رجوع کنید به برقى، ج 2، ص 271، 358؛ كلینى، ج6، ص324، 353) و نیز احادیث بسیارى در سفارش به حجامت و مداومت به آن نقل شده است (رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 2، ص 342؛ مسلم‌بن حجاج، ج5، ص39، ج7، ص22؛ كلینى، ج8، ص192؛ مجلسى، ج 59، ص 72). برطبق حدیثى، حجامت درمان هر بیمارى است (رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 2، ص 423) و فواید بسیار دارد، از جمله تقویت نور چشم، پاكیزه شدن خون و افزایش حافظه (كلینى، ج8، ص160؛ طبرانى، ج11، ص 24، ج 23، ص299).


در احادیث درباره‌روزهاى مستحب و اوقات مكروه براى حجامت نیز بحث شده است. مثلاً گفته‌اند كه حجامت در روزهاى چهارشنبه و جمعه مناسب نیست و در روزهاى پنج‌شنبه و یكشنبه فضیلت دارد (رجوع کنید به ابن‌ماجه، ج 2، ص 1153ـ1154)؛ اما بنابر روایتى، در صورت خواندن آیةالكرسى، در هر زمان می‌توان حجامت كرد. (ابن‌بابویه، 1362ش، ج 2، ص 390؛ حرّعاملى، ج 17، ص 112)


نكته‌هاى دیگرى كه در این باره در روایات آمده، عبارت است از توصیه به حجامت در حال ناشتا (علی‌الریق؛ ابن‌ماجه، ج 2، ص 1152ـ1153؛ حاكم نیشابورى، ج 4، ص 211، 409؛ قس كلینى، ج 8، ص 273، كه امام صادق(علیه السّلام)، از حجامت در حال ناشتا نهى كرده و این كار را پس از خوردنِ چیزى بهتر دانسته است)؛ موضع حجامت (سر، دو رگ دو سوى گردن، بین دو شانه؛ ابن‌ماجه، ج 2، ص 1152؛ حرّعاملى، ج 17، ص 113ـ114)؛ دعاهاى خاص حجامت؛ سفارش به غسل پس از حجامت(رجوع کنید به حرّعاملى، ج 1، ص 262، ج 17، ص 112) و تأكید بر دفن خون حجامت (هیثمى، ج 5، ص 94).


در فقه. درباره حجامت، احكام فقهى نیز ذكر شده است. مثلاً در پاسخ به این پرسش كه آیا حجامت موجب بطلان وضو می‌شود یا خیر، حنفیان حجامت را مطلقاً ناقض وضو دانسته‌اند، ولى حنبلیان خارج شدن خون زیاد از بدن را، كه در حجامت نیز ممكن است چنین باشد، ناقض وضو شمرده‌اند (رجوع کنید به شمس‌الائمه سرخسى، ج 1، ص 83؛ ابن‌قدامه، ج 1، ص 176)


بنابر اخبار بعضى متون حدیثى، پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در حال روزه حجامت كرد (بخارى، ج 2، ص 237؛ طوسى، ج 4، ص260). همچنین برطبق برخى احادیث، اگر شخص روزه‌دار از ضعف هراس ندارد، می‌تواند حجامت كند. (رجوع کنید به حرّعاملى، ج10، ص80)


بنابر روایتى دیگر، پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) درباره مردى كه در ماه مبارك رمضان حجامت كرده بود فرمود: «اَفْطَرَ الحاجِمُ و المحجوم» (ابن‌ماجه، ج 1، ص 537). این حدیثِ مشكل، باعث تفاسیر مختلفى شده، از جمله آنكه ابن‌عباس بطلان روزه آن دو را به سبب دشنام دادن به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)دانسته نه به سبب حجامت (رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1361ش، ص 319)؛ ابن‌بابویه (همانجا) افطار را در این حدیث به معناى فطرت گرفته است، به این معنى كه آن دو در سنّت و دین پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) (فطرت = دین) وارد شدند؛ بیهقى (ج 4، ص 268) نیز، به نقل از شافعى (ص 144)، این حدیث را منسوخ دانسته است.


حنفیان و حنبلیان و شافعیان، حجامت شخص مُحرِم را، اگر با كندن مو ملازمت نداشته باشد، مخلّ احرام نمی‌دانند، اما امامیه و مالكیان، حجامت در حال احرام را اگر به سبب عذر باشد جایز و در غیر این صورت حرام می‌دانند (رجوع کنید به بحرانى، ج 15، ص 523ـ524؛ الموسوعةالفقهیة، ج 17، ص 16ـ17)


درباره جواز یا حرمت اجرت گرفتن حَجّام نیز دوگونه روایت وجود دارد و به تبع آن، فقیهان اهل سنّت نیز دو گونه فتوا داده‌اند. دلیل مخالفان اجرت دادن به حجّام، علاوه بر آیه3 سوره مائده (كه برطبق آن خون از محرّمات است)، احادیث منع از اجرت گرفتن (رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 2، ص 292، 332) و احادیثى است كه در آنها از هرگونه تجارت با خون منع شده است (رجوع کنید به بخارى، ج 3، ص 12، 43). اما موافقان پرداخت اجرت به حجّام بر این باورند كه در سیره پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمده است كه ایشان به حجّام مزد می‌داد (ابن‌حنبل، ج 1، ص 241؛ بخارى، ج 3، ص 54) و دیگر اینكه عمل حجامت، تجارت و مبادله خون به شمار نمی‌رود (رجوع کنید به الموسوعة الفقهیة، ج 17، ص 18). نزد شیعه، اجرت گرفتن حجّام بدون شرط قبلى جایز، اما با شرط قبلى مكروه است (رجوع کنید به نجفى، ج 22، ص 132ـ134).


حجّام، مانند پزشك در درمان بیماران، در برابر آسیبهایى كه به حجامت شونده وارد می‌آورد، ضامن است (ابن‌قدامه، ج 5، ص 538)؛ مگر آنكه قبل از اقدام، از حجامت شونده برائت‌نامه بگیرد؛ در این صورت، اگر بدون افراط و تفریط خسارتى بر وى وارد گردد، حجّام ضامن نخواهد بود (محقق حلّى، ج 4، ص 1019ـ1020؛ نیز رجوع کنید به ضَمان)


نویسندگان كتابهاى حسبه نیز درباره ویژگی هاى حجّام و خواص و اوقات مناسب حجامت و لزوم رعایت بهداشت در كار حجامت مطالبى ذكر كرده‌اند. (براى نمونه رجوع کنید به ابن‌اخوه، ص 247ـ251؛ شیزرى، ص 89ـ 96)


شیوع حجامت در بین ایرانیان تا بدانجا بوده است که شعرا و ادیبان این سرزمین، در اشعار و نوشته های خود به وفور به آن استناد جسته اند به نحوی که تکرار واژه های مرتبط با حجامت در آثار ایشان، خواننده را مجاب می کند که حجامت در بین ایرانیان، امری رایج و پذیرفته شده بوده است:


بچه مي لرزد از آن نيش حجام؛ مادر مشفق، در آن دم شادكام؛

نيم جان بستاند و صد جان دهد؛ آن چه درو همت نيايد، آن دهد.(مولوی- مثنوي معنوی)


از حجامت كودكان گريند زار؛ که نمي دانند، ايشان سرّكار؛

مرد، خود زر مي دهد، حجّام را؛ مي نوازد نيش خون آشام را.(مولوی- مثنوي معنوی)


سوی کشنده آید کشته چنانک زود؛ خون از بدن به شیشه حجّام می‌رود.(مولوی- دیوان شمس)


کند رحمت مطلق به بلا جان تو ویران؛ نکند والده ما را ز پی کینه حجامت.(مولوی- دیوان شمس)


مردم چشمت به نشترهای مژگان چو تیر؛ سینهٔ ما را چرا چندین حجامت می‌کنند؟(اوحدی)


چو سینه و جگر و دل مرا به جوش درآمد؛ طبیب عشق تو فرمود داغ و فصد و حجامت.(اوحدی)


غنچه بگشوده لب از هم ز سر شاخ درخت؛ یا ز خون شیشهٔ خود کرده لبالب حجّام.(وحشی بافقی)


کار او و تو تا گه تطهیر؛ کار طفل است و آن حجّامش؛

شکرش در دهان نهد و آنگه؛ ببرد پاره‌ای ز اندامش.(خاقانی)


یکی پرسید از آن مجنون پرغم؛  که رمزی بازگوی از خلق عالم؛

چنین گفتا که خلق این خرابه؛ همه هستند کالوی قرابه؛

به نادانی چو آن حجّام، استاد؛ دمی خوش می‌کشند از خون و از باد.(عطّار- اسرارنامه)


چراحلوا به شیرینی کنی نوش؛ که خون آرد به شیرینیت در جوش؛

ز حلوا کی بود روی سلامت؛ که حلوا در قفا دارد حجامت.(عطّار- خسرونامه)


یزدان‌که آفریده مژه بهر پاس چشم؛ پس چون همی به چشم مرا نیشتر شود؛

زان نیش تر چو شیشهٔ حجّام هر دمم؛ لبریز خون دو دیدهٔ حسرت‌نگر شود.(قاآنی- قصائد)


داغی به جبن برزده از شاخ حجامت؛ کاین جای سجودست ببینید سراسر.(قاآنی- قصائد)


زبان هرکه چو نشتر تو را بیازارد؛ دلش پر از خون بادا چو شیشهٔ حجام.(قاآنی- قصائد)


تا زخم زند بر رگ جان نشتر فصّاد؛ تا موج زند از نم خون شیشهٔ حجّام؛

چون نشتر فصّاد به تن خصم تو را موی؛ چون شیشهٔ حجّام به کف خصم ترا جام.(قاآنی- قصائد)


سه شنبه قصد می کن با حجامت؛ به ریش از مرهمت مرهم همی نه.(شاه نعمت الله ولی- مفردات)


نوش دان هرچه زهر او باشد؛ لطف دان هرچه قهر او باشد؛

باشد از مادران ما بر ما؛ هم حجامت نکو و هم خرما.(سنایی؛ حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه)

 

فصل سوّم:

حجامت در دنیای معاصر


تلاش علمی برای دستیابی به رموز علمی حجامت، سالهاست که در جهان، آغاز شده است، تاسیس دهها مرکز علمی و دانشگاهی، انجام تحقیقات متعدّد علمی، تدوین صدها مقاله و انتشار دهها کتاب، گوشه ای از تلاش دنیای علمی معاصر برای یافتن راه حلّی موثّر و کارآمد برای برون رفت از بن بست همیشه مسدود و کلاف دائما سردرگم طبّ کلاسیک است.


در سالهای اخیر، حتّی در کشور های غربی هم شاهد تشکیل انجمن ها و گروه هایی برای تحقیق و انجام حجامت، از سوی دانشمندان و پزشکان هستیم. کشور های آلمان و انگلیس از آن جمله اند، تا آنجا که نقل شده دربار پادشاهی انگلستان حجّام مخصوصی دارد.


در ایالات متحده هم مراکزی جهت تحقیق پیرامون حجامت تأسیس شده و کتب و مقالات قابل توجهی انتشار یافته است که برای نمونه می توان به کتاب «حجامت درمانی» که در ادامه به آن خواهیم پرداخت؛ اشاره کرد.


هم اکنون، حجامت در بیش از 40 کشور جهان به رسمیت شناخته شده است. امّا واقعیت غیرقابل انکار آن است که تقریبا تمامی کشورهای جهان با حجامت آشنا هستند و به صورت سنّتی و غیررسمی یا به شکل علمی و رسمی از آن بهره می گیرند.


برای آشنایی با این گونه تلاش ها در فضای مجازی می توانید از کلیدواژه های زیر کمک بگیرید:


Scarification: این واژه به معنای خراش دادن یا تیغ زدن است و معمولا برای انواعی از خالکوبی و تاتو کاربرد دارد اما معادل حجامت هم به کار می رود.


Cupping: در لغت به معنای فنجان اندختن است که معادل فارسی آن، کوزه انداختن، استکان انداختن، لیوان انداختن و بادکش است. اگر بدون قرینه ای به کار رود، بر بادکش گذاری بدون تیغ زدن(حجامت گرم و خشک) دلالت دارد.


Drycupping: بادکش گذاری، بادکش خشک، حجامت گرم و خشک، بادکش گذاری بدون تیغ زدن.


Wetcupping: بادکش گذاری با تیغ زدن، حجامت، حجامت تر.


Bloodletting: خونگیری، حجامت، حجامت تر.


تذکّر مهمّ: اگر حجامت را به عنوان یک رفتار درمانی معنا کنیم و مفاهیم و مضامین دستورات همراه حجامت را هم درنظر بگیریم؛ حجامت با واژه های معادل آن در انگلیسی که در بالا به آنها اشاره شد متفاوت است. مهم ترین این تفاوت ها عبارتند از:


- تفاوت در مواضع حجامت.

- رعایت تمهیدات لازم در حجامت.

- رعایت زمان در حجامت.

- رعایت نقش طبایع و مزاج ها در حجامت.

- رعایت معنویات در حجامت.

- ....


با درنظر گرفتن این مفاهیم، گستره درمانی حجامت در طبّ اسلامی، بسیار وسیع تر از دامنه اثر درمانی آن در سایر مکاتب طبّی است و به همین جهت، واژه حجامت، کاملا متفاوت از واژه های فوق می باشد. بنابراین، واقعیت این است که نمی توان ترجمه دقیقی برای این واژه قائل شد و بهتر است حجامت را همان Hejamat یا  Hijamat بنامیم.


برای نمونه به برخی از تلاش های دنیای علمی معاصر برای شناخت حجامت اشاره می کنیم:


1- كتاب «حجامت، یک درمان آزمون شده؛ Das schropfen: Eine Bewahrte Heil Methode  » ماحصل پژوهشی است که پزشك آلماني، «دکتر یوهان آبله  JOHANN ABEL» انجام داده و در سال 1997 در آلمان چاپ شده است. این کتاب ارزشمند، توسّط «دکتر ابوالقاسم متین» به فارسی ترجمه و در ایران به چاپ رسیده است.



دکتر یوهان آبله در کتاب خود مي گويد:


« خوشبختانه، در سال های اخیر، در مجامع فرهنگی و علمی کشورهای غربی، شیوه های درمانی تهاجمی(Invasive Thrapy) مانند حجامت، که از هزاران سال پیش به جا مانده و ظریف تر و تکامل یافته تر شده، متداول گردیده است. من اعتقاد راسخ دارم كه نه تنها امروز،  بلكه براي هميشه،‌ نبايد امر حجامت را در درمان بيماري ها ناديده گرفت. حجامت پديده اي است كه در خود تنظيمی کار و  عملكرد بدن انسان دخالت دارد. امري كه هرگز با روش هاي ديگر نمي توان آن را جايگزين كرد... مطالعات ما نشان مي دهد كه در آلمان مي توان 75 درصد بيماري ها را با شيوه هاي درمان طبيعي از جمله حجامت مداوا كرد.»


وي در كتاب خود از بيماراني نام مي برد كه تنها با يك بار حجامت، بيماري چندين ساله شان بهبود يافته است و مي افزايد:


«جان كلام اين است كه چگونه مي توان شيوه درماني حجامت را به دليل اينکه متعلق به دوران قرون وسطي است، ناديده گرفت و از كاربرد آن صرف نظر كرد؟ در صورتي که مي تواند در كوتاه ترين زمان ممکن، بدون ايجاد عوارض جانبي و مراحل گران و وقت گير باعث بهبود بيماري در يك مرحله شود؟»


وي ضمن مقايسه حجامت با ساير روش هاي درماني اظهار مي دارد:


« پزشكي كه با اثرات و كاربرد بادكش و حجامت در درمان بيماري هاي گوناگون آشناست، در برخورد با هر نوع بيماري، بدون ترديد،‌ ابتدا در انديشه انجام حجامت است و بعد درمان هاي ديگر. در عمل و در شرايط امروزي و تعدد مراجعات، ثابت شده كه بادكش و حجامت، آسان ترين و سريع ترين روش درمان است.


حجامت، برقرار کننده تعادل اعمال بدن، دریافت کننده جریانات اتفاق افتاده در بدن و عکس العمل متقابل اندام ها به هنگام عارضه هاست. نقاط حجامت، مکان بیماری ها را معلوم می کنند و ارتباط آنها با اندام ها را روشن می کنند و در نهایت نشان می دهند که اعمال حیاتی بدن انسان، از یک شبکه پیوسته تبعیت می کنند و به طور خطّی و مجرّد عمل نمی کنند.


با حجامت تلاش می شود که بدن، خود، موفّق به تنظیم اعمال حیاتی گردد. با حجامت، گیر و بست های اعضای بدن آزاد می شوند و اعمال حیاتی، در مسیر شبکه پیوند خورده، یکی پس از دیگری، به نظم و فعّالیت در می آیند.»


يوهان آبله در ادامه كتاب خود به بررسي و تحقيق در مورد اثرات حجامت در مواضع مختلف بدن پرداخته و خلاصه برخي از نتايج تحقيقات خود را ذکر کرده است.


2- دكتر « ايلكي چرالي Ilkay Zihni Chirali» در آمريكا کتاب«Cupping Thrapy » را تالیف کرده که در ایران با عنوان «حجامت درمانی» توسط استاد حسین خیر اندیش ترجمه و چاپ شده است. وی در این کتاب با نقل از برخی اندیشمندان پزشکی و دلایل علمی، سازوکارهای انواع حجامت را توضیح داده است. 



3- در سوريه كتابي با عنوان «دواءالعجيب» توسّط «علّامّه  محمدامین شیخو» و با امضاي 33 متخصص طب كلاسيك به رشته تحرير در آمده است که در ایران با عنوان «داروی شگفت» و با ترجمه یعقوب قربان‌پور به چاپ رسیده است.



4- دانشگاه الازهر مصر درمانگاهی تخصصي در زمينه تحقيقات حجامت دارد که بر اساس تحقیقات خود، 170  نقطه بدن را براي درمان 170 نوع بيماري ازجمله سرطان، نازايي، ام اس، آلزايمر، تومورهاي بدخيم مغزي و ... معين كرده، روي هزاران بیمار، آزمايش های باليني را انجام داده اند؛ ازجمله، «دکتر عبدالجواد الحاوی»، تحقیقات کاربردی گسترده ای پیرامون حجامت انجام داده و نتایج آن را نیز منتشر کرده است.


5- در کشورهای آسیایی مثل هندوستان، از حجامت به صورت سنّتی استفاده می شود. البتّه و با وجود این که «ساشرتا»، دانشمند بزرگ و جراح برجسته هندى، در دو هزار سال قبل، از حجامت بهره می برده است، ولی هنوز حجامت در نظام درمانی هند رسمیت نیافته است؛ با این حال، پروفسور «واسانت لاد» محقق هندی و مدیر یک مرکز پژوهشی معتبر در آمریکا، پس از سال ها تحقیق و پژوهش روی سازوکار اثر حجامت اظهار می دارد که:


«در بین دو کتف، یک سیستم محافظتی و دریچه هایی تعبیه شده است که مانع ورود عمده ای از ذرات سنگین آنتی ژن ها، ترکیبات زائد خون، لنف و ... به سیستم عروقی قلب می گردد؛ این اجرام در شبکه مویرگی پشت قلب، در  بین دو کتف انبار و مجتمع می گردد و از حدی که فراتر رفت مقاومت این شبکه حفاظتی شکسته شده، این ذرات و اجرام اضافی و سمی خون وارد شبکه خونی قلب می شود و شروع به آسیب رسانی می کنند؛ که با انجام حجامت بخشی از این ترکیبات زائد از شبکه مویرگی بین دو کتف تخلیه خواهد شد.»


این عقیده شباهت زیادی به عقیده طب اسلامی و سنتی در مورد سازوکار حجامت دارد که آن را به لایروبی قنات تشبیه می کند و اعتقاد دارد که حجامت، عروق سطحی و ریز بدن را پاکسازی می کند.


6- طبّ سنّتی چین، (TCM: Traditional Chinese Medicine) شامل مجموعه ای از روش های درمان طبیعی ازجمله طبّ سوزنی(Acupuncture)، حرارت درمانی(Moxibustion)، و ماساژدرمانی(Massage Thrapy) است که یکی از ارکان مهم این طب را، حجامت تشکیل می دهد. در چين، از حجامت به شكل گسترده ای در درمان استفاده می شود و به ویژه حجامت گرم و خشک، به صورتی سازمان یافته در مطب ها و بیمارستان ها اجرا مي شود. در بسیاری از بيمارستان هاي چين، يك بخش درمان طب سوزني، يك بخش درمان از طريق حجامت، يك بخش داروهاي گياهي و يك بخش هم مربوط به طب كلاسيك وجود دارد.


7- کشورهایی مانند آمریکا و آلمان که قواعد درمان چینی را به عنوان نوعی طب مکمّل پذیرفته‌اند؛ حجامت را هم به عنوان یک روش قانونی در درمان بیماری‌ها به کار می‌برند. مرکز تحقیقات طب در ایالت نیویورک ازجمله بزرگترین و مهم ترین مراکزی در جهان است که پیرامون حجامت به تحقیق می پردازد.


8- در برخی کشورهای اروپای شرقی نیز این روش خون‌گیری انجام می‌شود. در بخش‌هایی از کشورهای همسود(شوروی سابق) نیز مردم، خود را از طریق حجامت درمان می‌کنند و با آن آشنایی کامل دارند؛ اگرچه انجام حجامت، در نظام درمانی رسمی این کشورها مرسوم نیست.


9- مدت هاست که در برخی از دانشکده های پزشکی آمریکا، آلمان، چین، پاکستان و ... حجامت به عنوان یک مادّه درسی تدریس می شود.


10- انگلیس نیز ازجمله کشورهایی است که هم حجامت در آن انجام می شود و هم تحقیقات قابل توجّهی پیرامون آن صورت گرفته است.


11- در هند، پاکستان، اندونزی و عربستان، حجامت ازجمله روش های درمان سنتی و غیر رسمی است.


12- لبنانی‌ها هم که در واقع، حجامت را از ایرانی‌ها آموخته‌اند آن را بسیار توسعه داده به شکل گسترده‌ای اجرا می‌کنند.


11- در مالزی نیز تلاش‌هایی برای احیای حجامت صورت گرفته و تحقیقات خوبی نیز انجام شده است.


13- در سالهای‌اخیر و در کشورهای اسلامی، درباره اهمیت حجامت در احادیث و تطبیق محتواى آنها با یافته‌هاى جدید پزشكى، كتابهایی‌تألیف شده‌است، كه برخى از آنها عبارت‌اند از:


الحجامة و الفصد فى الدین و الطب (بیروت 1383ش/2004)، تألیف جوادكاظم البیرمانى؛


حقیقة الحجامة بعیداً عن‌الاحادیث‌الضعیفة (دمشق 1384ش/ 2005)، تألیف عبدالمجید الاسود؛


قال اهل السماء لخاتم الانبیاء فى لیلة الاسراء مُرْ اُمَّتك بالحجامة یا محمد (جیزه 1380ش/2001)، تألیف شهاب البدرى یاسین؛


موسوعة طب الحِجامة (عمان 1384ش/ 2005)، تألیف غسان جعفر؛


معجزة القرن العشرین الدواء العجیب الذى...(دمشق 1378ش/1999)، تألیف محمد امین شیخو(که در سطور فوق به آن اشاره رفت.)؛


النظام‌الصحّى عندالامام‌الصادق علیه‌السلام (بیروت 1385ش/2006)، تألیف ابراهیم كسروان؛


الحجامة : علمٌ و شفاءٌ (قاهره1385ش/2006)، تألیف‌مِلْفی‌بن‌حسن‌ولیدى شهرى.


حجامت در ایران معاصر


حجامت به عنوان یکی از پایه های درمان در طب اسلامی –ایرانی، به قدری در ایران رواج داشته است که مردم کوچه و بازار هم علاوه بر آشنایی با آن، به انجام آن اقدام می کرده اند و این روش، در انحصار طبیبان و حکیمان نبوده است.


بزرگسالان در حمّام حجامت می کرده اند و در بهار، کودکان را ملزم به حجامت می کردند. مردم ایران، بر اساس توصیه رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که فرموده اند:«نِعمَ العید، عیدُ الحِجامة»، عید خون می گرفتند و روز مشخّصی از سال را برای این کار تعیین می کردند.


سنّت چهل تیغ کردن برای درمان بیماری های کودکان، هنوز هم در فرهنگ عامّه مشهور است.


دكتر پولاك، طبيب ناصرالدين شاه، در كتاب خود با عنوان « ايران و ايرانيان» كه در سال 1865 در آلمان منتشر شد، مي گويد:


« در بین استخوان كتف اکثر ايرانيان، شيارهايي به چشم مي خورد. در بدو امر خيال مي كردم اين ها آثار ضربه هاي چوب باشد. تا اين كه ديدم ضربه چوب را فقط بر كف پا مي زنند و از اين لحظه متوجه اثر حجامت شدم. جريان حجامت كردن در سراسر مشرق زمين يكسان است و همان است كه در مصر قديم رايج بوده است. به خصوص اغلب، حجامت را در مورد كودكان به كار مي برند. غير از بين دو كتف، در ساير قسمت هاي بدن نيز حجامت مي كنند، از جمله در پشت استخوان خاجي (حجامت كمر)، مفاصل، روي طحال و .... در اينجا ناگزير از اعتراف به اين مطلبم كه من در مدت 30 سال اقامتم در ايران، جز دو مورد، هيچ نتيجه زيانباري از حجامت نديدم و در اين دو مورد هم دلاك را متهم مي كردند كه ابزار كثيف به كار برده است.»

                                 

             دکتر یاکوب ادوارد پولاک                                             سفرنامه پولاک                            


 اما حادثه مهم در مورد حجامت در ايران، مربوط به سال 1344 هجري شمسي است.


در اين سال و هم زمان با وضع قانون « نظارت بر درمان»، به شكل گسترده اي با حجامت مبارزه شد و ژاندارم ها، حجّام ها را در سراسر كشور دستگير مي كردند و بدين ترتيب اين سنت درماني پرسابقه بدون هيچ بررسي و تحقيق علمي، از روند رفتارهاي بهداشتی و درمانی جامعه خارج شد و تنها در مناطقي از كشور كه تحت تسلط كامل دولت نبود، اجرا مي شد.


از سوی دیگر،  به تناسب فراگير شدن طب شيميايي در سراسر جهان و نفوذ فرهنگ استعماري در جوامع مختلف كه همراه با زدودن باورهاي ديني و فرهنگي جوامع بود، حجامت نیز تدریجا منسوخ شد و روش هاي درمان ديني و سنتي از رفتارهاي اجتماعي حذف گرديد و نسل هاي جديد نيز به تدريج آن را فراموش كردند.


شاید برخی این گونه فکر کنند که روند حذف حجامت از رفتارهای بهداشتی و درمانی ایرانیان، روندی طبیعی، مردمی و همسو با آشنایی تدریجی ایرانیان با دنیای توسعه یافته غرب بوده است امّا اسناد تاریخی خلاف این نظریه را شهادت می دهند.


حذف یک سنّت درمانی تاریخی، مؤثّر، مقبول و فراگیر در بین مردم ایران(و هر جامعه دیگری) که علاوه بر تایید حکما، پشتوانه قوی دینی را نیز به همراه داشته است، نیاز به سالها کار علمی و فرهنگی دارد امّا در مورد حجامت شاهد آن هستیم که در فاصله بیست ساله بین سال 1344(سال تصویب قانون نظارت بر درمان) تا 1364(سال شکل گیری موسسه تحقیقات حجامت ایران)؛ چنان تغییر رفتار گسترده ای اتفاق افتاده است که سالها مجاهده بی امان و فراگیر در سطوح مختلف را برای ترمیم دوباره فرهنگ حجامت ضروری ساخته است.


همین شاهد ساده برای هر صاحب بصیرتی کافیست تا تردید جدّی به طبیعی و معمولی بودن روند حذف حجامت در ایران پیدا کند. سوال ساده این است که اگر حجامت روشی منسوخ و غیر علمی بود، چرا امروزه شاهد اقبال روزافزون اطباء و محقّقین و مردم نسبت به آن هستیم و اگر این گونه نیست- که نیست- چرا به ناگاه از فرهنگ طبّ اسلامی ایرانی این سرزمین حذف شد؟


برای مزید آگاهی شما به چند نمونه از شواهد تاریخی بسنده می کنیم:


1- قانون نظارت بر درمان که انجام حجامت را ممنوع نمود؛ به توصیه اولین گروه متخصص طب جدیدکه ازفرانسه فارغ التحصیل شده بودند تصویب شد. این گروه پنج نفره عبارت بودند ازآقایان: دکتر اعلم،دکتر لقمان الدوله ادهم، دکتر کوثری، دکتر نورالحکماء و دکتر ناظم الاطباء. دکترکوثری و نورالحکماء در این باره چنین نقل می کنند:


« پس ازفارغ التحصیل شدن، استاد، دیپلم فارغ التحصیلی ما را امضاء نمی کرد. یک روز پنج نفری نزد استاد رفتیم تا به این موضوع اعتراض کنیم. وی گفت : « من مخصوصاً گواهی نامه شما را صادر نکردم تا شما را جمعی ببینم. حالا اگر می خواهید مدرک شما را امضاکنم تعهد بدهید تا به محض ورود به ایران، حجامت کردن و سرکه خوردن را منع کنید.» ما تعهد دادیم و گواهینامه ما امضاء شد.»


این موضوع توسط مرحوم دکترعطاء الله بزرگ نیا، مهندس احمدمسعودی و حجت الاسلام علی اسلامی (مدیر بنیاد بعثت)، به نقل از مرحوم دکتر کوثری؛ و جناب حاج آقا قدرت الله لطیفی، عضو هیأت امنای مسجد جمکران، به نقل از نورالحکماء، برای استاد حسین خیراندیش نقل گردیده است.


2-  در خاورمیانه حجامت نکنید.


«دو سال قبل، روزی حقیر (مولف) با روحانی وارسته‌ای درباره حجامت صحبت می‌کردم. این بزرگوار، هفتاد و هشت سال سن داشتند و می‌گفتند که بیست سال پیش( 1360 هـ.ش) در کشور کویت، بالای منبر، پیرامون موضوع حجامت صحبت می‌کردم.


بعد از مجلس، با شخصی به نام دکتر ... به گفتگو نشستیم. او بیان می‌داشت که وقتی می‌خواستیم از دانشگاه فرانسه پروانه طبابت بگیریم، از ما تعهد گرفتند که حق نداریم در خاورمیانه (یعنی کشورهای مسلمان) به عـمل حجامت اقـدام کـنیم. بعـدهـا به این نتـیجه رسیـدیم کـه دلیـل آن جـلوگیــری، ایــن بود که اگر کشورهای مسلمان حجامت را رواج بدهند، نیمی از داروهای اروپا به دریا ریخته خواهد شد.» (قانون فصد و حجامت، ص108، انتشارات سلسله، محمد ابراهیم آوازه.)


3- منع انجام حجامت برای رونق بیمارستان ها!


بعد از تاسیس بیمارستان فیروز آبادی در شهر ری، جمعی از فرزندان اشراف دربار، برای آموزش علم پزشکی راهی فرانسه شده و بعد از تعلیم، در این بیمارستان مشغول به کار شدند؛ امّا پس از چند ماه، مشاهده کردند که کسی از این بیمارستان استقبال نمی کند و فقط افرادی مراجعه می کنند که در اثر چاقو کشی و یا پرتاب از بلندی دچار جراحت شده اند و از بیماران دیگر و کسانی که از ناراحتی هایی مانند سردرد و قلب درد و پا درد و کمر درد و آرتروز و ... رنج می برند، خبری نیست.


این امر برای پزشکان، سنگین بود و مسؤول بیمارستان که شخصی فرانسوی بود، گفت:« که تا وقتی حجامت در ایران هست، شما نمی توانید طبابت کنید. برای رفع این معضل، می بایست، به مجلس نامه بنویسید و از آنان بخواهید که حجامت را لغو کنند.» نامه ای تهیه و به مجلس ارسال گردید. این قضیه در آن مجلس مطرح شد و عده ای مخالفت کردند و گفتند که سنت پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می باشد و این سنت حسنه را نمی توان برچید. پزشکان پیشنهاد کردند که پس این کار تنها در فصل بهار و پاییز انجام شود.


یک سال گذشت و پزشکان دوباره نامه ای به مجلس فرستاده در آن نوشتند: « مشاهده کردید که هیچ اتفاقی نیفتاد، پس بخواهید این کار را فقط در فصل بهار انجام دهند و از حجامت در فصل پاییز هم جلوگیری شود.» ... به دنبال این ممنوعیت، مراجعین بیمارستان بیشتر شد، چرا که مردم دیگر نمی توانستند در فصل تابستان و پاییز و زمستان حجامت کنند و کسانی که دچار سردرد می شدند، به پزشک مراجعه می کردند، در نتیجه بیمارستان از رونق بیشتری برخوردار گردید.


بعد از سه الی چهار سال، پزشکان از مجلس خواستند که حجامت را به کلی ممنوع کنند، چرا که علم پزشکی پیشرفت کرده و بهتر می تواند مداوا کند و به جای حجامت می توانند خون بدهند! مجلس آن زمان به کلیه ژاندارم ها دستور داد که در هر جای ایران اگر کسی حجامت کند، او را مورد ضرب و شتم و زندان قرار دهند و حجامتگران آن زمان از ترس این گونه احکام صادره، حجامت را کنار گذاشتند.


پس از آن ماجرا، بیماری ها به طرف مردم هجوم آورد. بیماری هایی چون فلج اطفال، عقب ماندگی ذهنی، سکته های قلبی و مغزی و بیماری های اعصاب و روان و کمر درد و نازایی و درد کلیه و پروستات و سیاتیک و ... که تاکنون نیز عوارض و تبعات این فرهنگ شوم غرب در بین مردم عوام جای گرفته است .... (قانون فصد و حجامت، ص 112، انتشارات سلسله، محمد ابراهیم آوازه)


اما وزیر بهداری آن زمان که این قانون در زمان او تصویب و اجرا شد؛ که بود؟


بعد از کودتای سال 1332 و بازگشت شاه و در میانه دوره حکومت سپهد زاهدی، جهانگیر تفضلی، مشاور نزدیک شاه، پیشنهاد تشکیل « کمیته پولیت بورو» را به شاه می دهد. این نام که تداعی استالین و قدرت او را داشت به مذاق محمّدرضا خوش می آید  و در نتیجه این کمیته تشکیل می شود.


گروه پنج نفره پولیت بورو که همگی وابسته به آمریکا، انگلیس، فراماسونری و صهیونیسم جهانی بودند شامل دکتر علی امینی، اسد الله علم، عبدالله انتظام، سرتیپ بختیار و خود جهانگیر تفضلی بوده وظیفه داشت کارهای مهمی که با میل شاه هماهنگ بود یا اصولا شاه می خواست را عملی کند که از آن جمله ورود ایران در پیمان بغداد، سقوط کابینه زاهدی و تشکیل کابینه حسین علاء بود.


دولت«حسین علاء» با 16 وزیر انتخاب شد. این 16 وزیر، عمدتا وابسته به تشکیلات فراماسونری و صهیونیسم جهانی بودند. از افراد مشهور این کابینه منحطّ و وابسته می توان به عبّاسقلی گلشائیان، اسدالله علم، علی امینی؛ و غلامحسین فروهر اشاره کرد. در این میان، دکتر«جهانشاه صالح» به عنوان وزیر بهداشت معرفی می شود.

حسین علاء


آشنایی با شخصیت جهانشاه صالح، می تواند افق جدیدی از زمینه های تصویب و اجرای قانون نظارت بر درمان را در اختیار ما قرار دهد.


دکتر جهانشاه صالح


دكتر جهانشاه صالح در سال 1283 در آران و بیدگل كاشان متولد شد، تحصيلات ابتدايي را در زادگاه خود به پايان رساند و براي ادامة تحصيل در كالج آمريكايي به تهران رهسپار شد. پس از اخذ دیپلم، عازم آمریکا شد و تحت حمایت خانواده ای یهودی، در دانشکدهٔ علوم دانشگاه سیراکیوس نیویورک موفق به دریافت درجه دکتری پزشکی شد. سپس دکترای تخصصی خود را در رشته زنان و زایمان از دانشکدهٔ پزشکی کلمبیا دریافت کرد.


جهانشاه پس از ورود به ايران، با‌رتبة دانشياري وارد دانشكده پزشكي شد و سپس بركرسي استادي بيماري‌هاي زنان تكيه زد. رياست بيمارستان وزيري، رياست بخش جراحي بيمارستان زنان و رياست آموزشگاه مامايي از جمله مشاغل اوليه او بود.

دکتر جهانشاه صالح


او از اواسط دهه 1320 وارد عرصة سياست و حكومت گرديد و در كابينه رزم‌آرا وزير بهداري شد و در كابينه علاء نيز در همان شغل باقي ماند. پس از فترتي كوتاه كه در دوران مصدق برايش پيش آمد، مجدداً در كابينه نظامي سپهبد زاهدي كه بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 تشكيل شد همان پست را احراز نمود. در سال 1334 و  با روي كار آمدن حسين علاء، بار دیگر وزارت بهداري به او واگذار شد ....


در مورد جهانشاه صالح، به روایت اسناد تاریخی و به ویژه اسناد لانه جاسوسی نکات جالبی به چشم می خورد:


- چنان که گذشت او تحصیلات متوسطه را در کالج آمریکایی تهران و تحصیلات عالی را در ایالات متحدّه به انجام رسانید.


- او در دوران پهلوی دوّم، انواع پست های تخصّصی و غیر تخصّصی را تجربه کرده است:


دانشيار دانشكده پزشكي؛ استادي بيماري‌هاي زنان؛ رياست بيمارستان وزيري؛ رياست بخش جراحي بيمارستان زنان؛ رياست آموزشگاه مامايي؛ چند دوره وزارت بهداشت؛ وزارت فرهنگ؛ مأمور ویژه فرهنگی شاه در سفر به آمريكا، هلند، نروژ، تركيه و فرانسه؛ نمايندة ايران در كنگره‌هاي پزشكي؛ عضويت شوراي مركزي دانشگاه ها؛ رياست دانشگاه تهران؛ عضويت در سازمان شاهنشاهي خدمات اجتماعي؛ عضويت در شوراي عالي فرهنگ؛ سه سمت ‌در مراكز زير نظر فرح پهلوي؛ عضو هيأت مديرة انجمن شيروخورشيد (صليب سرخ‌)؛ عضو شوراي عالي بازرسي كل كشور؛ عضو آكادمي علوم نيويورك؛ عضو هيأت مديرة سازمان بهداشت جهانی(WHO)؛ سناتور انتصابي شاه در مجلس سنا و ....


امّا آیا تمام این ها به دلیل لیاقت های او بود؟ سابقه خاندان پهلوی و اسناد تاریخی چیز دیگری را نشان می دهد:


- جهانشاه، به دليل تخصص پزشكي و پزشك مخصوص زنان دربار بودن، همواره با شاه، ملكه و ... ارتباط نزديك داشت و به مناسبت‌هاي مختلف مانند چهار آبان(تولد محمدرضا شاه)، نهم آبان، 24 اسفند(تولد رضاشاه)، جشن‌هاي تاجگذاري و جشن 2500 ساله، تبريك های متعددي براي شاه، فرح و وليعهد مي‌فرستاد.


- جهانشاه، به خاطر تنزل شخصيت و ابتذال فرهنگي دروني‌اش، در تملق‌گويي و چاپلوسي، هم‌چون ديگر درباريان و تمامي رجال عصر پهلوي بود.


- در برخي از اسناد مكاتبات او با دربار، از واگذاري اتومبيل، عدم پرداخت گمركات و ديگر سوءاستفاده‌ها از امكانات دولتي سخن رفته است.


- عضويت وي در تشكيلات فراماسونري و در كنار افرادي چون مهندس جعفر شريف‌امامي، استاد اعظم لژ ماسوني، بر بدنامي‌ها و وابستگي‌هاي او افزوده است.


- صالح در سال‌هاي 1342 كه به رياست دانشگاه تهران رسيد تلاش نمود كه دانشگاه را به اسلوب امريكايي در آورد  و به همين دليل، بسياري از اساتيد را بازنشسته، رؤساي دانشكده‌ها را تعويض و درگيري‌هايي پديد آورد.


- در دوران محمدرضا پهلوي، عموماً «حكم» وي را ـ آن‌گونه كه متداول نموده بودند ـ شاه امضا مي‌نمود. در ميان اسناد وي چندين حكم از شاه در سال‌هاي 1328 ـ 1357 وجود دارد.


- جز احكامی كه در بالا ذكر شد، در مواردي از وي هم «قدرداني» شده؛ «مدال»‌هاي خاص به وي اعطا گرديده است. در مواردي هم نام وي به عنوان عضو در « شوراي بنگاه‌هاي خيريه » كه به وسيله حسين علاء در سال‌هاي 1329 اداره مي‌شد، ديده مي‌شود و باز همين عضويت هم به امضاي شاه است.


نکات ذیل هم ار متن اسناد لانه جاسوسی اخذ شده است:


- توافقي كلي وجود دارد مبني بر اينكه وي از متحدان بي‌چون و چراي آمريكاست‌، جايي كه ده سال از عمرش را گذرانده است‌. او گهگاه توسط همكارانش متهم به تبعيض قائل شدن به نفع آمريكايي‌ها مي‌شود، طبق گزارش، مجاب شده است كه ايران، هميشه محتاج مشاوره و كمك‌هاي اين كشور خواهد بود و مخالف از سرگيري مجدد نفوذ انگليس در ايران است‌.


- وي براي متجدد نمودن دانشكده مطابق برنامه و الگويي آمريكايي و با تكيه بر تجربه و كار عملي، اقدام کرد.


-  ابتهاج در يك مورد صالح را متهم كرده بود كه ظاهراً از دستورات ديكته شده توسط سفارت آمريكا اطاعت می کند.


- صالح به‌عنوان يكي از طرفداران شاه با نظام دكتر محمد مصدق مخالف بوده و گفته است شايسته بود آمريكا براي حل مشكلات ايران در آن زمان دخالت مي‌كرد.


ظاهراً صالح در رابطه با محمد مصدق برخورد متفاوتي با برادر خود، اللهيار صالح داشته است‌. اللهيار تا زمان سقوط دولت مصدق به عنوان سفير ايران در آمريكا خدمت مي‌كرد. يكي ديگر از برادرانشان هم مدتها در خدمت سفارت آمريكا در تهران كار مي‌كرده است‌.


- جهانشاه صالح از همسر آمريكايي خود سه پسر دارد كه از دوازده تا بيست و چهار سال سن دارند. خانواده مسلماني هستند، ولي اعتنايي به شعائر اسلامي ندارند، گفته مي‌شود صالح، مخالف نفوذ سياسي ملاها است‌.


- از بيماران او مي‌توان ملكه فرح را نام برد كه دكتر صالح در اكتبر سال 1960 نخستين پسر او، يعني وليعهد رضا، را به دنيا آورد.


این معرّفی نسبتا طولانی بیان شد تا با شخصیت کسی که به عنوان وزیر بهداری وقت، قانون نظارت بر درمان را اجرایی کرد آشنا شوید. این آشنایی می تواند به داشتن دیدگاه روشن تری از وقایع منجر به تصویب این قانون کمک کند.


البته روند مبارزه با طب اسلامی ایرانی سابقه ای دیرینه تر دارد و درواقع، حذف حجامت از سیستم بهداشتی درمانی ایران، جزء آخرین مراحل این روند بوده است.


مطالعه کتاب «تاریخ طب در ایران» نوشته «دکتر سیریل الگود» پزشک سفارت انگلیس در دربار قاجار، حقایق تلخی را بر ما روشن می کند. با خواندن کتاب «تاریخ طب در ایران» متوجه می شویم که درواقع، استعمار، اولین بار ازطریق طب خود وارد این مملکت شد و بنا به اعتراف «سیریل الگود» و سایر مورخین و اطباي غربی، حذف طب سنتی، حرکتی خزنده بود که طی دهها سال تلاش و برنامه ریزي بی وقفه حاصل شد و جهت این حرکت نیز از بالا به پائین بود یعنی ابتدا شاهان و شاهزادگان را متقاعد کردند، بعد راه آموزش طب سنتی را مسدود و در نهایت مردم را مجبور به روي آوردن به طب شیمیایی کردند .


سیریل الگود در کتاب خود می گوید:


« مبارزه با طب سنتی از زمان شاه عباس صفوي و مقارن با ورود کمپانی هند شرقی به ایران در دستور کار قرار گرفت لیکن به علت مقاومت مردمی، هیات هایی که در زمان صفویه به ایران می آمدند توفیقی به دست نیاوردند.»


پزشک کمپانی هند شرقی در آن زمان فردي بود به نام Fryer، او در مورد این ناکامی می گوید:


«اینها[ایرانیها] اصلا عادت ندارند با مطالعات و تحقیقات جدید پیشرفت کنند و از این جهت با همان تعصبی که به مقدسات متمسکند ، به اصول طب خود چسبیده اند.»


این سخنان، علاوه بر اینکه عصبانیت این پزشک از اعتقاد مردم به طب خود را نشان می دهد، بیانگر شدت گرایش مردم آن زمان به طب سنتی درحد باورهاي مذهبی می باشد. اگر مردم که طبیعتا به سلامتی خود علاقمندند از طب سنتی بومی خویش نتیجه نمی دیدند و از آن راضی نبودند؛ چنین به آن پایبندي نشان می دادند ؟


بعد از دوران صفویه به دوران قاجار می رسیم. سیریل الگود در ادامه کتاب خود می گوید :


« ویژگی مهم دوران قاجار، انتقال طب ابن سینا به طب هاروي و پاستور بود. هیات هاي نمایندگی که در این زمان به ایران می آمدند؛ اغلب، پزشک بودند و به این ترتیب طب غربی به ملایمت و آهستگی در سنگرهاي طب سنتی نفوذ کرد.»


از این سخنان، خزنده بودن این اقدام و این که این حرکت ،یک حرکت جنگی و به قصد غلبه و تسلط فرهنگی بوده است روشن می شود. واضح است که براي غلبه بر یک ملت، باید او را نسبت به داشته هاي خود دچار خود باختگی کرد و کدام خود باختگی از این بالاتر که یک ملت بپذیرد که براي حفظ سلامتی و درمان خود محتاج به بیگانگان است؟ طبیعتا وقتی ملّتی در این سنگر تسلیم شود سایر سنگرها را راحت تر واگذار می کند و دقیقا به همین علت است که هیات هاي نمایندگی غربی که به ایران می آمدند عمدتا از میان پزشکان انتخاب می شدند .


جالب است بدانید که سیریل الگود زمانی این اعترافات را بیان می کند که اهداف استعمار در این مورد کاملا پیاده شده و کار از کار گذشته است. وي اظهار می دارد:


« بدیهی است که اکنون، دور نماي طب، به نحو محسوسی تغییر یافته بود. 50 سال آموزش به وسیله اساتید خارجی، نسلی را پدید آورده بود که دید آنها کاملا با پدرانشان متفاوت بود .این نفوذ فرهنگ غربی به وسیله هیات هاي پزشکی در مراکز مختلف کشور تقویت شده بود و بزرگترین افتخار و اعتبار را در این مورد باید به این هیات ها داد.»


سیریل الگود آنگاه وضع قانون منع طبابت سنتی را به عنوان آخرین میخ تابوت طبّ ابن سینا معرفی کرده می گوید :


« در سال1911 ، وضع قانون طبابت بر اساس دیپلم و مدرك صورت گرفت که می گفت هیچ کس در هیچ نقطه از ایران حق اشتغال به هیچ یک از فنون طبابت را ندارد مگر این که از وزارت معارف اجازه نامه گرفته یا تصدیق نامه از ممالک خارجه داشته باشد. بدین ترتیب، آخرین میخ تابوتی که حاوي جسد مرده طب سنتی بود کوبیده شد. سمت معلمی طب ابن سینا نیز منسوخ شد.»


تمام این اصلاحات نشان می داد که با سپري شدن دوره مجریان طب رازي و ابن سینا، روشهاي طبی منسوب به آنان نیز محکوم به فنا گردیده است. رسم دیرینه خدمت شاگردي نیز از بین رفت و حکیم ها دیگر نمی توانستند شاگردانی به سوي خود جلب و معلومات و  تجربیات عملی خود را به آنها منتقل کنند. تمامی این پیشرفت ها به وسیله سیاست اروپا به شدت کنترل می شد.»


ملاحظه می کنید که اصلا صحبت از یک حرکت علمی و یک جایگزینی منطقی در کار نیست و اصلا تحقیق و بحثی در تاریخ نمی بینیم که مقایسه اي میان طب رایج و طب سنتی انجام و راي به برتري طب رایج داده باشد.


شاید در این جا بد نباشد که متن سخنان استاد حسین خیراندیش در این زمینه را نیز با هم مرور کنیم:


آيا طب سنتي در يک رقابت علمي با طب مدرن کنار رفته است؟

(مصاحبه با استاد حسین خیراندیش؛ با اندکی تصحیح)

استاد حسین خیراندیش


« این برداشت، اشتباه است. به طور کلی، جایگزین شدن طب نوین به جاي طب سنتی، یک اراده سیاسی بوده است. براي این موضوع سندهاي فراوانی وجود دارد؛ یک تلاش سیصد ساله همه جانبه صورت گرفته تا طب سنتی، براندازي شود. سند هاي براندازي در کتاب هایی که به زبان فارسی هم  ترجمه شده و هم اکنون در دسترس است موجود است. این تلاش از سال 1600 شروع شد تا سال 1911 که به پیروزي انجامید.


این آقاي دکتر سیریل الگود است که تاریخ طب می نویسد و می گوید ما تلاش کردیم، از سال 1600 شروع کردیم و 300 سال تلاش کردیم تا این طب را بر اندازیم. در زمان شروع فعالیتمان در دوره صفویه، مردم ایران طبشان را مثل دینشان می پرستیدند؛ مردم معتقد بودند که اگر بیماري در ایران توسط طبیب ایرانی درمان نشود در دنیا برایش درمانی وجود ندارد. تا این حد به طبیبانشان معتقد بودند.


این تلاش تا سال 1911 ادامه پیدا کرد که با وضع قانون ضرورت وجود طبیب با دیپلم ایرانی و خارجی، به پیروزي رسید و خود ایشان می گویند که میخ تابوت طب سینوي در ایران کوبیده شد. این سند تاریخی ماست.


سوال این جاست که علت موفقیت تلاش همه جانبه آنها ،ناکارآمدي طب سنتی حاکم بود یا به دلیل کارآمدي معجزه آساي طب نوین؟ یا اینکه دست دیگري پشت پرده بود؟ خود این خارجی ها اعتراف می کنند که طب سنتی در آن زمان در اوج کارآمدي بود.


یک سندي وجود دارد که در زمان قاجار یکی از طبیبان انگلیسی می گوید که من تصمیم گرفتم که غده اي را زیر گلوي یکی از خوانین ایرانی جراحی کنم. از ایماء و اشاره زنان حرمش متوجه شدم که با این جراحی من مخالفند. ولی با این وجود ابزار جراحی را در منزل چیدیم و پیش بندها را بستیم؛ زنی که معلوم نشد چه کسی بود گردي را که مشخص نشد چه چیزي بود آورد و از زیر دست من در گلوي فردي که قرار بود جراحی شود ریخت. به محض اینکه برگشت، با کمک آن گرد، غده اي که قرار بود جراحی شود خوب شد.


[ اصل این جریان به نقل ازمرحوم، دکتر «عبدالله احمدیه» در کتاب راز درمان اینچنین است:


دکتر غلامحسین اعلم، دچار دیفتری صعب‌العلاجی شدند که همة پزشکان مشهور تهران سال 1326، اعم از ایرانی، اروپایی و آمریکایی پزشکان معالج او بودند. از درمان او مأیوس شدند. سرانجام تنها راه درمان را «تراکئوتومی» یعنی شکاف دادن نای تشخیص دادند، در حینی که مشغول آماده ساختن اتاق عمل و وسایل جراحی بودند ناگهان یکی از خدمتگزاران خانوادة بیمار، خود را به اتاق و بر بالین بیمار رسانده و با استفاده از فرصت، به فوریت، گردی به گلوی بیمار ریخت، هنوز اتاق عمل آماده نگردیده بود که ملاحظه گردید گلوی آن مرحوم باز و بهبود یافت و همة پزشکان مات و مبهوت گشتند.


نمونه دیگر، قضیه دکتر تولوزان و میرزا حسن است که به نقل از کتاب «داستان‌های پزشکی» نوشتة دکتر شفائی ذکر می شود:


مرحوم مخبرالسلطنه در کتاب «خاطرات و خطرات» نقل می‌کند که جهانگیرخان، وزیر صنایع اواخر دورة قاجاریه به شقاقلوس پا(قانقاریا) مبتلا گردید. معالجات اطبای معروف مؤثر واقع نگردید. پزشک مخصوص دربار، آقای دکتر تولوزان فرانسوی تنها چاره را قطع پای جناب وزیر دانست و گفت: برای نجات جان ایشان لازم است هر چه زودتر آن پا بریده شود.


خبر قطع پای جهانگیز خان به گوش خانم‌های اندرونی رسید. آنها بنای مخالفت را گذاشتند ولی تصمیم همان بود که پزشک فرانسوی گرفته بود. خانم‌ها پیغام دادند حال که می‌خواهید پای آقای وزیر را قطع کنید، اجازه دهید میرزا حسن، جراح‌باشی محله هم بیاید و عیادتی از پای آقا بکند و در قطع پا با ایشان مشورتی بشود.


میرزاحسن وقتی از پای آقای وزیر معاینه به عمل آورد گفت: هیچ احتیاج به قطع پای آقا نیست و من تعهد می‌کنم که در ظرف یازده روز آن را معالجه نمایم. وقتی ادعای میرزا حسن حکیم را به اطلاع دکتر تولوزان فرانسوی رساندند، او سخت عصبانی شد و گفت این «پدرسوخته» بی‌جهت لاف می‌زند. این پا باید هر چه زودتر قطع شود وگرنه موجب مرگ جهانگیرخان می‌شود. ولی اهل منزل معتقد بودند که باید به میرزا حسن حکیم فرصت داده شود، شاید بتواند در عرض یازده روز آن را معالجه نماید و اگر در عرض این مدت نتوانست آن وقت آقای دکتر تولوزان پا را قطع نماید.


بالاخره معالجه پا به میرزا حسن محول شد. میرزا حسن در سه نوبت زالوی زیادی به پای بیمار ریخت و بعد از سه نوبت، ضمادی که خود ساخته بود به پا مالید، درست در روز یازدهم از اطرافیان بیمار خواست تا از آقای دکتر تولوزان دعوت کنند که پا را ملاحظه کند. دکتر تولوزان وقتی پا را دید بهبود آن را تأیید کرد و از اینکه قبلاً به میرزا حسن ناسزا گفته بود معذرت خواست و گفت: من خود سزاوار ناسزا هستم و صورت او را بوسید و دویست تومان به میرزا حسن داد.]


این اطلاعات مردم از طب سنتی بوده. این توانایی بالقوه طب سنتی در آن زمان بوده است. در همین 50 سال اخیر پزشکی در همدان داشتیم که دارویی داشته که وقتی این دارو را روي تومور سرطانی می مالیده، تومور، مانند پیازي که از خاك خارج می شود از بدن خارج می شده است. [یکی از اساتید جرّاحی بیمارستان سینا که خدایش بیامرزاد، در سال 1376 و در زمانی که دوره آموزش جرّاحی خود را در این بیمارستان می گذراندیم مشابه این قضیه را نقل می فرمودند که در کردستان به چشم خود شاهد بوده اند که پیرزنی، چند روز ضمادی را روی یک تومور سرطانی لب از نوعSCC گذاشت و در روز آخر، با دست، تومور را که دارای ریشه های بلندی بود خارج کرد به نحوی که جای خالی تومور به مانند چاله ای روی لب بیمار مانده بود.]


این از جهت سند هاي تاریخی که نشان می دهد که طب نوین با نگاه براندازي آمده است. اما ابزاري که به کار گرفتند نیز ابزار سیاسی بوده است. تیمی که در سال 1600 وارد ایران می شود کادر کمپانی هند شرقی است؛ همان گروهی که استعمار هند را اداره کردند. این ها به عنوان تاجر می آیند ولی پزشکند. چه ضرورتی دارد افرادي که براي اسلحه سازي، بلور سازي و پارچه فروشی می آیند پزشک باشند؟ تاریخ، در این جا نگاه تردید آمیزی به انسان می دهد.


6 سال بعد که به دستور پاپ قرار است مسیحیت در تمام کشورهاي اسلامی نفوذ کند، گروهی وارد ایران می شوند که مسیحیت را تبلیغ کنند. این ها هم همه پزشک بودند. مسیونرهاي مذهبی که علی القاعده براي تبلیغ مسیحیت می آیند همه پزشکند. چه ضرورتی دارد که براي تبلیغ دین، پزشک بیاید؟ این هم نگاه تردید آمیز به ما می دهد. سندي داریم که نادر شاه که یکی از بداخلاق ترین پادشاهان ایران بوده است؛ در همان روزهایی که دستور کور کردن یکی از نزدیکانش را داده بود؛ دستور امنیت پزشکان فرانسوي را در ایران صادر کرد.


 پس معلوم می شودکه  اراده ای سیاسی در پشت این قضیه بوده است. در کنار این اسناد، بگردید و ببینید آیا از حدود 1000 دارویی که مخزن الادویه در طب سنتی ایران معرفی می کند؛ یا این چند هزار داروی ترکیبی که در قرابادین به عنوان منبع داروسازي، به آنها پرداخته شده است یا رفتارهایی که حاکم بوده مثلا حمام هایی که در آن ها کیسه کشی انجام می شده، خزینه بوده و ماساژهاي خاص فردي انجام می شده، حجامت و سایر کارهایی که انجام می شده، آیا زیانی بر مردم وارد کرده بوده است که موجب حذف آن شود؟ مثلا نعناع زیانی وارد کرده بود؟ زنجبیل زیانی وارد کرده بود؟ اسطوخدوس زیانی وارد کرده بود؟


یک سند یا یک مقاله مبنی بر این وجود ندارد. براي حجامت که یکی از رفتارهاي پر خطر طب سنتی است، ادوارد پولاک می گوید که :« در ایران هر کسی که سن حدود 40 سال داشته باشد حتما خراش حجامت بر پشتش وجود دارد ولی من نشنیدم کسی شکایت از عفونت حجامت بکند و اگر چنین چیزي هم شنیده بشود مردم حجام را متهم می کنند و می گویند ابزارش ابزار آلوده بوده.»


این در حالی است که در آن زمان، نشتر حجامت از پدري به پسري ارث می رسید و ابزار مکنده هم شاخ بود که با دهان مُک می زدند و خیلی از اوقات در حمام هاي عمومی که محیط مرطوب و داراي زمینه و رشد استعداد باکتري ها و میکروب ها بوده است، حجامت را  انجام می داده اند. این رفتار هم براي مردم مشکلی نداشت و کسی شکایتی نمی کرد....


 همه اینها نشان دهنده ي این است که جایگزینی طب نوین به جاي طب اسلامی یک روند رشد آمیز منطقی به سوي علم نبوده است بلکه یک فرآیند براندازي بوده است.»


یک سوال ساده:


ما در دشمنی دنیای غرب با خود هیچ شکّی نداریم؛ حتّی اگر تا چند سال پیش عدّه ای ساده اندیش این دشمنی را محدود به مسائل سیاسی و نظامی می دانستند، در این سالها و با اعمال تحریم های همه جانبه از سوی اروپّا و آمریکا که شامل مواردی مثل قطعات هواپیماهای مسافربری و داروهای ضروری برای درمان بیماران هم شده است، بر همه واضح شده که قانون آنها در برخورد با ما بسیار ساده و روشن است: دنیای غرب می خواهد سر به تن ما نباشد! و در این راه هم از هیچ تلاشی فروگزار نمی کنند.


با این مقدّمه مبرهن، باید از خودمان بپرسیم که چرا در مورد مسائل طبّی، ناگهان حسّ ایرانی دوستی و شرقی پرستی آقایان به فوران و جوشش درآمده است و همت خود را به کار گرفته اند تا به هر شکل شده ما را از دست سنّت های غلط طبّی مثل حجامت که جان و مال ما را به باد می دهند! خلاص کنند؟ و با آموزش طبابت مدرن، ما را از ورطه هلاکت نجات دهند؟


این سوال در بسیاری از جاهای دیگر هم مطرح می شود؛ مثلا هیچ فکر کرده اید که علّت علاقه وافر روسای صهیونیست سازمان بهداشت جهانی به واکسیناسیون فرزندان دلبند ایران زمین و اجرای سراسری این گونه طرح ها چیست؟ لابد می خواهند نسل آینده مبارزان با استعمار، کاملا قوی و سالم و کارآمد بار بیایند!! یا تلاش بی بدیل آنها برای اجرای طرح های تنظیم خانواده؟ لابد آن هم به دلیل دلسوزی و نگرانی ایشان برای رفاه نسل آینده ایرانی؟


بین ما و حقیقت، جز اندکی اندیشه فاصله ای نیست.


فصل چهارم: افق روشن


روند ممنوعیت حجامت که از ثمرات رژیم وابسته شاهشنشاهی بود، در ایران اسلامی هم ادامه یافت!


در سال 1364، درجلسات گروهی  ازپزشکان و غیرپزشکان كه در جستجوی يك روش درماني ساده، ارزان و فراگير بودند، سنت درماني حجامت پيشنهاد و مورد توجه قرار گرفت و عليرغم جوّ فرهنگي و اجرايي نامناسب پيرامون حجامت، اطلاعات مربوط به آن، سامان دهي و ابزارهاي اجرايي آن متناسب با شرايط روز، طراحي گرديد و پس از طي مراحل مقدماتي پژوهشي در سال 1369 در قالب « موسسه تحقيقات حجامت ايران» به ثبت رسيد.


در اواخر سال 1377، وزارت بهداشت در پاسخ به درخواست مؤسّسه تحقیقات حجامت ایران، انجام حجامت را « تنها در چهارچوب طرح تحقیقاتی و با رعایت تمامی مقررات بهداشتی کشور» مجاز دانست به این ترتیب که پزشکان معرفی شده از سوی موسسه، در قالب این طرح های تحقیقاتی مجاز به حجامت خواهند بود ولاغیر!


در این موافقتنامه، «مسؤولیت کلیه عواقب ناشی از این اقدام، بر اساس مقررات پژوهشی و اخلاق پزشکی، متوجه مؤسسه و فرد خاطی» دانسته شده است. این برنامه تا حدی موجب کاهش فشارهای وارده بر پزشکان از سوی شبکه های بهداشت و درمان شد و دست آنها را برای انجام حجامت باز کرد امّا اجرای قسمت مربوط به تحقیقات آن، از سوی هیچ یک از طرفین موافقت نامه جدّی گرفته نشد.


اما علیرغم این توافقنامه، وزارت بهداشت در بخشنامۀ مورخ 23/6/1377، حجامت را ممنوع کرد. به دنبال شکایت استاد حسین خیراندیش به دیوان عدالت اداری، این دیوان، بر اساس نظر فقهی شورای نگهبان، نهایتا این بخشنامه را در 17 تیر 1380 لغو کرد.


متن کامل این رای به عنوان یکی از مهم ترین اسناد تارخی مربوط به حجامت در ایران معاصر، به طور کامل تقدیم می شود:


تاریخ: 17 تیر 1380


کلاسه پرونده: 32/79


شماره دادنامه: 80/118


موضوع رأی: ابطال بخشنامه 2301/116 مورخ 9/2/1377(34355/ك مورخ 30/1/1377) و 11415/ك مورخ 23/6/1377 معاون درمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي.


شاکی: آقاي حسين خيرانديش.


مقدمه:


شاكي طي دادخواست تقديمي اعلام داشته ‌است، حجامت يكي از سنت‌هاي پيامبران است كه دين مبين اسلام آن را امضاء نموده و رسول گرامي اسلام و ائمه اطهار صلوات ا.. عليهم پيرامون اين سنت ارزشمند و سلامت آفرين مطالب فراواني ذكر فرموده‌اند و حكماي بزرگ طب در ايران و جهان نيز به تجويز آن پرداخته و در طي قرون متمادي بيماران خود را با آن درمان مي‌كرده‌اند و عليرغم فتواي رهبر معظم انقلاب اسلامي در تاريخ 5/12/1375 صادر گرديد و در آن ضمن بيان فتواي آيين تطهير انجام حجامت زير نظر پزشك را بلامانع مي‌داند و اين حكم براساس آيه 55 سوره مائده از قرآن كريم و براساس اصل پنجم قانون اساسي در زمان غيبت نافد و لازم‎الاجراء است معاونت درمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي طي بخشنامه‌اي كه در تاريخ 9/2/1377به شماره 2301/116(34355/ك مورخ 30/1/1377) و 11415/ك مورخ 23/6/1377 صادر نموده‌ است انجام حجامت توسط پزشك در مطب‌ها را ممنوع نموده‌ است و استناد صدور اين بخشنامه‌ها عدم توجيه علمي اين سنت و يا عدم فهم سيستم پزشكي از منطق درماني آن ذكر كرده‌اند. غافل از اين‌كه اگر بنا شود به استناد عدم وجود توجيه علمي، دستورات مذهبي از رديف رفتارهاي مسلمان خارج گردد دسته بزرگي از رفتارهاي مشمول اين توجيه مي‌گردند و از اين گذر ضربه بزرگي به اعتقادات اسلامي وارد خواهد گرديد و دست معاندين ضد اسلام براي طعنه زدن به رفتارهاي مذهب بازخواهد شد لذا با استناد به اصل يكصدوهفتادم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران تقاضاي لغو بخشنامه‌هاي خلاف شرع مذكور را از ديوان عدالت اداري خواستارم.


مديركل دفتر امور حقوقي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در پاسخ به شكايت مذكور طي نامه شماره10649/ن مورخ 25/8/1379 اعلام داشته‌اند، در جهت اجراي وظايف قانوني مطابق ماده 3 اصلاحي قانون مربوط به مقررات امور پزشكي و دارويي و مواد خوردني و آشاميدني مصوب 1374 و بند 2 و قسمت (الف) بند 11 و بند 18 ماده يك قانون تشكيلات و وظايف وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي مصوب 1367 و بند 2 و قسمت (الف) بند 11 و بند 18 ماده يك قانون تشكيلات و وظايف وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي مصوب 1367 و ماده 5 قانون تشكيل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي اقدامات لازم در جهت پژوهش و بررسي علمي حجامت در حال انجام مي‌باشد كه پس از طي مراحل تحقيقاتي و كامل شدن نتايج مربوطه و منافع و مضار حجامت رد يا قبول آن اعلام مي‌شود و در صورت تأييد ضوابط لازم در اين مورد تعيين و ابلاغ خواهد شد.


دبير محترم فقهاي شوراي نگهبان در خصوص ادعاي خلاف شرع بودن مورد شكايت طي نامه شماره 1647/21/80 مورخ 5/4/1380 اعلام داشته‌اند موضوع خلاف شرع بودن بخشنامه‌هاي شماره 2301/116 مورخ 9/2/1377 و 11415 مورخ 23/6/1377 معاونت بهداشت و درمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در جلسه مورخ 3/4/1380 فقهاء شوراي نگهبان مطرح شد كه نظر فقهاء به شرح زير اعلام مي‌گردد «با توجه تأكيدات شرعي بر انجام سنت حجامت بخشنامه‌هاي مورد اشاره كه انجام حجامت را ممنوع نموده ‌است خلاف شرع شناخته شد.»


هيأت عمومي ديوان عدالت اداري در تاريخ فوق به رياست حجت‎الاسلام‎والمسلمين دري‎نجف‎آبادي و با حضور رؤساي شعب بدوي و رؤسا و مستشاران شعب تجديدنظر تشكيل و پس از بحث و بررسي و انجام مشاوره با اكثريت آراء به شرح آتي مبادرت به ‌صدور رأي مي‏نمايد.


رای هیات عمومی:


با عنايت به اين‌كه بخشنامه‌هاي مورد اعتراض مبني بر ممنوعيت انجام حجامت به شرح نظريه مورخ 3/4/1380 فقهاي شوراي نگهبان خلاف شرع شناخته شده ‌است، بنابراين به استناد قسمت اول ماده 25 قانون ديوان عدالت اداري بخشنامه‌هاي مزبور ابطال مي‌شود.‌


در طول این سالها، صدور بخشنامه های مختلف مبنی بر تحدید حجامت و حجامت کنندگان از سوی وزارت بهداشت، رواج داشته است؛ بخشنامه هايي که زمینه برخوردها و ايجاد مشكلات از سوی سیستم بهداشتی رسمی کشور برای پزشکان طب سنتی را فراهم آورد تا آن جا که پرونده های متعدّد قضايي عليه مجريان حجامت و محققين آن گشوده شد و تعداد زيادي از پزشكان نيز به دادگاه فراخوانده شدند که البته اكثرا منجر به صدور حکم برائت ایشان شد اما در برخی موارد، مجازات زندان، پاسخ دستگاه قضایی ایران اسلامی به کسانی بود که در راه احیای این سنّت اسلامی- ایرانی می کوشیدند.


 نمونه ای از بخشنامه ها و برخوردهای وزارت بهداشت با حجامت



امّا از آن جا که «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ: و كسانى كه در راه ما كوشيده‏اند به يقين راه‏هاى خود را بر آنان مى‏نماييم و در حقيقت‏خدا با نيكوكاران است» (عنکبوت-69)


سرانجام سدّ مقاومت جاهلان و مغرضان، در برابر درخواست فطری مردم و نیز تلاش و مجاهده پزشکان متعهد و مخلص، تاب نیاورد و وزارت بهداشت در تیرماه 91، با صدور «دستورالعمل اجرای خدمات طب سنتی»، مجبور به پذیرش حجامت و سایر علوم و مهارت های طب اسلامی ایرانی، به عنوان بخشی از نظام رسمی بهداشت و درمان کشور گردید.


اگرچه به این دستورالعمل نقدهای زیادی وارد است امّا برای آنان که سال ها برای اثبات حقانیت خود در دفاع از طب سنتی و مخصوصا سنت نبوی حجامت رنج کشیدند؛ حرف شنیدند و رنج محاکمه و زندان را به جان خریدند، معنایی به بلندای امید و فرج دارد.


فرازهای مهم «دستورالعمل اجرای خدمات طب سنتی»


ماده 2: کلیه پزشکان متخصص طب سنتی و سایر پزشکان دوره دیده مورد تایید وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی دارای پروانه مطب و مجوز معتبر در زمینه ارائه خدمات طب سنتی می توانند با رعایت ضوابط در مطب به ارائه خدمات طب سنتی شامل مشاوره در جهت شناخت و اصلاح مزاج، تدابیر حفظ تندرستی، اصلاح سبک زندگی و تشخیص بیماری و ارائه درمان اقدام نموده و در صورت نیاز به تحت نظر یا بستری نمودن، بیمار را به سلامتکده یا بیمارستان ارجاع دهند.


ماده 2 تبصره 3: خبرگان دارای سابقه و تجربه در زمینه ارائه خدمات طب سنتی پس از گذراندن دوره های مدون آموزشی و طی کردن آزمون مربوط به دوره با تایید معاونت آموزشی وزارت متبوع و در محدوده معینی که سطح بندی آن توسط معاونت درمان مشخص خواهد شد مجاز خواهند بود نسبت به ارائه خدمات طب سنتی اقدام نمایند.


ماده 3 : اهم خدمات طب سنتی قابل انجام در مطب شامل موارد ذیل می باشد:


·  اصلاح و ارتقاء وضعیت تغذیه براساس مبانی طب سنتی

·  تدابیر حفظ تندرستی (براساس اصول شش گانه ضروری)

·  تدابیر دارویی (داروهای مفرد و مرکب) بر اساس مبانی طب سنتی

·  روش های دستی (غمز- دلک- حجامت- زالو)


ماده 14: ارائه خدمات طب سنتی در درمانگاه های عمومی به شرط دارا بودن شرایط و ضوابط این دستورالعمل به صورت واحد ارائه خدمات طب سنتی با درج در پروانه بهره برداری بلامانع خواهد بود.


 متن کامل دستورالعمل اجرای خدمات طبّ سنّتی




تحقیقات علمی درباره حجامت در ایران


علیرغم وجود صدها مقاله خارجی در زمینه حجامت که در دنیا مورد توجه قرار گرفته و در مجلات علمی دنیا به چاپ رسیده است، در کمال تأسّف باید گفت که در ایران، غیر از چند کوشش محدود، تلاش جدّی و مستمری در راه تحقیقات علمی در مورد حجامت صورت نگرفته است. شاید بتوان دلایل این اتفاق نامطلوب را در این عوامل جستجو کرد:


1- عدم همکاری نهادهای رسمی دانشگاهی.


2- بنیه ضعیف مالی موافقان حجامت برای ساماندهی تحقیقات علمی مناسب.


3- وجود دیدگاه های افراطی و تفریطی در زمینه حجامت که یک طرف، حجامت را از آن جهت که یک امر اعتقادی و سنت درمانی اسلامی است نیازمند تحقیق و بررسی علمی نمی داند و در سوی دیگر، عده ای از پزشکان قائل به طبّ سنّتی، حجامت را فاقد ارزش و تاثیرگزاری قابل توجّهی در نظام طب سنتی می دانند ولذا از اولویت های تحقیقاتی به حساب نمی آورند .


4- گسستگی و اختلاف نظرهای فراوان در بین داعیه داران طب اسلامی- سنتی و فقدان یک مرکز هماهنگ کننده مورد قبول همگان که منجر به موازی کاری ها و خطاهای فاحش در رویکردهای اجرایی و علمی شده است.


5- تردید جدّی در نحوه انجام تحقیقات، چراکه اصول تحقیقات علمی رایج، برگرفته از اصول طبّ کلاسیک بوده از نظر عموم بزرگان طبّ اسلامی و سنّتی مردود است.


6- وجود نظام روایی متقن در منابع شیعی و نیز غنای کتاب های علمی پزشکی قدیم ایران، که تا حدّ زیادی تکلیف هواداران حجامت را در نظر و عمل روشن کرده و باعث شده است که احساس نیاز فوری و ضروری به تحقیقات اینچنینی در اذهان به محاق برود.


با این حال بد نیست که به برخی از این تلاش ها اشاره کنیم هرجند که نمی توان همه آنها را یک تحقیق علمی کلاسیک به حساب آورد:


- مؤسسه تحقیقات حجامت ایران، در قالب طرح‌های پژوهشی، سازوکار علمی حجامت را مورد مطالعه قرار داده و تاکنون توانسته بیش از 41 بیماری که بسیاری از آنها در زمره بیماری‌های لاعلاج پزشکی روز هستند را در فهرست بیماری‌های درمان شده خود قرار دهد. برخی مقالات این مؤسسه در نشریه طب مکمل آمریکا منتشر شده است.


- « بررسی نقش حجامت بر سیستم ایمنی » مطالعه ای است که در مؤسسه تحقیقات حجامت ایران صورت گرفته است.


- « مطالعه نقش حجامت بر تنظیم کلسترول خون » تحقیق دیگری است که در سال 1381 در مؤسسه انجام گرفته است.


- دردانشگاه شهید بهشتی در سالهای 71 و 72 چند طرح پژوهشی پیرامون حجامت اجراء گردیده است، از جمله:


* مقایسه خون وریدی و خون حجامت از نظر فاکتورهای بیوشیمیایی؛ حسین خیراندیش، خسرو آگین.

* مقایسه مواضع حجامت با مسیرهای درمانی در طب سوزنی؛ خسرو آگین، حسین خیراندیش.

* پایان نامه بررسی تأُثیر حجامت بر بیماری های عصبی و سردردهای میگرنی؛ سید حسین حسینی دستجردی.


- « بررسی اثر حجامت بر سروتونین خون » پژوهش دیگری است که در دانشگاه تهران انجام شده است و گزارش اولیه آن در پنجمین کنفرانس بین المللی طب اسلامی در هندوستان در سال 1999 ارائه گردیده است.


برخی از کتاب های تالیف شده در این زمینه در سالهای اخیر عبارتند از:


- حجامت از دیدگاه اسلام؛ حسین خیر اندیش؛ نشر کمال الملک.

- حجامت درمانی، هدیه شب معراج؛ حسین خیراندیش؛ انتشارات ابتکار دانش.

- متن و ترجمه احادیث، روایات و فتاوای مراجع معظم شیعه و اهل تسنن و فرق مختلف پیرامون حجامت؛ حسین خیراندیش؛ انتشارات ابتکار دانش.

- آشنایی با حجامت؛ دکتر علی اکبر روزگاری؛ انتشارات نسل نیکان.

- طب اسلامی، گنجینه تندرستی؛ رضا منتظر؛ انتشارات نسل نیکان.


یک تذکّر مهم:


ما قویا با اصول و قواعد بنیانی نظام فعلی علمی حاکم بر جهان مخالفیم ولذا اعتقاد داریم انجام تحقیقات بر اساس این اصول، نقض غرض است و ما را به مقصود نخواهد رساند. به نظر می رسد به جای آن که اصرار داشته باشیم که قواعد علمی اسلامی را با روش های علمی-تحقیقاتی فعلی اثبات کنیم(دو امری که در ذات با هم مخالف هستند)؛ بهتر است با تمسک به قواعد علمی اسلامی و سنّتی خود، نسبت به ایجاد نظام بهداشتی و درمانی اسلامی ایرانی اقدام کنیم و آنگاه موفقیت های این نظام را به جهان گزارش کنیم. این کار سبب خواهد شد که به جای آن که ما سعی در قرابت به علم غرب داشته باشیم، علم غربی تلاش خواهد کرد خود را به ما نزدیک کند.


برای مثال به جای این که تلاش کنیم با هزینه های سنگین ثابت کنیم که چرا حجامت می تواند بیماری ایدز را درمان کند و مثلا تاثیر آن بر بار ویروسی و سایتوکاین ها و آنتی بادی ها و ... چگونه است، باید ایدز را درمان کنیم و بر اساس تجربیات خود، نظام علمی درمان آن بیماری را، مستند و متقن و صدالبته مبتنی بر اصول طب اسلامی ایرانی، به جهان معرّفی کنیم و مطمئن باشیم که نظام علمی جهان، خواه ناخواه به سوی ما حرکت خواهد کرد.

منبع :

در نگارش سلسله مقالات «حجامت شناخت»:




از دو نرم افزار معظم زیر که حاصل زحمات محقّقان توانای « مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی» است کمک فراوانی گرفته ام:


- نرم افزار جامع الاحادیث، نسخه 3/5


- نرم افزار کتابخانه جامع طب، نسخه 1




همچنین در نگارش  این مقالات از منابع ذیل هم  بهره برده ام:





* حجامت از دیدگاه اسلام؛ حسین خیر اندیش؛ نشر کمال الملک.



* حجامت درمانی، هدیه شب معراج؛ حسین خیراندیش؛ انتشارات ابتکار دانش.



* حجامت، یک درمان آزموده شده؛ یوهان آبله؛ ترجمه دکتر ابوالقاسم متین؛ انتشارات رضویه.



* طب اسلامی، گنجینه تندرستی؛ رضا منتظر؛ انتشارات نسل نیکان.



* قانون فصد و حجامت؛ محمد ابراهیم آوازه؛ انتشارات سلسله.



* تاریخ پزشکی ایران و سرزمین‌های خلافت شرقی؛ سیریل الگود (Cyril Elgood)؛ ترجمه دکتر باهر فرقانی؛ انتشارات امیر کبیر.



* آشنایی با طب آل الرّسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم)؛ قسمت دوم؛ مرحوم  سید عبدالله خلیلی(ره)؛ ماهنامه موعود، شماره 97



* پولیت بورو شاهنشاهی و نقش آن در وقایع مهم کشور به روایت جهانگیر تفضلی مشاور نزدیک شاه؛  موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.



* زبان خوراکیها؛ غیاث الدین جزایری؛ انتشارات امیر کبیر؛ ۱۳۵۴



* مصاحبه های دکتر غلامرضا کردافشاری.



* جزوه روش اجرای حجامت؛ خیراندیش، حسین؛ مصوّبه هیأت علمی مؤسّسه تحقیقات حجامت ایران؛ ویرایش دوّم، 1384



* http://www.iran.pezeshk.us


* http://www.tebbotahdidenarm.blogfa.com


* http://www.ir-psri.com