(چاپ)

زندگی استعماری؛ طبّ استعماری
از هفت ميليارد به پانصد ميليون نفر: دستور كار نخبگان جهاني براي كنترل جمعيت(مقاله انتخابی)

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 

و صلّي الله علي محمّد و آله الطّاهرين  و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين 

 

 

 

از هفت ميليارد به پانصد ميليون نفر: دستور كار نخبگان جهاني براي كنترل جمعيت1


مايكل اسنايدر2

 


مترجم: محمود سبزواري

 

چكيده

 

 

چندي پيش به بهانه فرا رسيدن 31 اكتبر كه سازمان ملل متحد آن را روز رسيدن جمعيت جهان به مرز هفت ميليارد نفر اعلام كرده بود، مطالب بي‌شماري در رسانه‌هاي جهان منتشر شد. بيشتر آنها شايد بي‌آنكه بدانند، نظرهايي را طرح كردند كه نخبگان جهاني سال‌هاست همّ و غم خود را معطوف تحقق آنها كرده‌اند. بنا به اعتقاد اين نخبگان كه آن را آشكارا در موقعيت‌هاي مختلف بيان كرده‌اند، زمين حداكثر گنجايش چند صد ميليون نفر جمعيت را دارد و براي حفظ سلامت زمين و بشريت، هر چه زودتر بايد برنامه‌هايي را براي رساندن جهان به اين سطح از جمعيت به اجرا گذاشت. به عبارت ديگر، از نظر اين صاحبان قدرت و ثروت، حدود 90 درصد جمعيت زمين، نان‌خوراني اضافه هستند كه بايد هر چه زودتر و به هر بهايي، از شر آنها خلاص شد. بديهي است با داشتن چنين نگرشي نسبت به انسان‌ها به ويژه مردم كشورهاي فقير جهان، احتمال به اجرا گذاشتن سياست‌هاي ضد انساني زيادي از طرف آنها وجود دارد.

 

سازمان ملل متحد رسماً روز 31 اكتبر را «روز هفت ميليارد نفري» اعلام كرده است. بنا به برآورد اين سازمان، در اين روز، جمعيت كره زمين براي اولين بار به هفت ميليارد نفر خواهد رسيد. به جاي گرامي‌داشت اين روز به عنوان شاخصي از هفت ميليارد نفره شدن جمعيت زمين و به جاي استفاده از 31 اكتبر براي افزايش دادن آگاهي‌ها درباره «پايداري» و «توسعه پايدار»، صندوق جمعيت سازمان ملل راه ديگري در پيش گرفته است. به عبارت ديگر، اين سازمان يك بار ديگر در حال اعلام اين نكته است كه براي جلوگيري از افزايش جمعيت زمين، بايد براي كاهش باروري، چاره‌انديشي بيشتري كنيم. در سال‌هاي اخير، سازمان ملل و ديگر سازمان‌هاي بين‌المللي در تلاش براي اجراي دستور كار چندشآور نخبگان جهاني، نقش بي‌باكانه‌تري را بر عهده گرفته‌اند.

 

 

بيشتر اوقات، سازمان‌هايي چون سازمان ملل متحد به سادگي از «ثابت نگاه داشتن» جمعيت جهان سخن مي‌گويند، اما همان‌طور كه در اين مقاله مشاهده خواهيد كرد، در ميان نخبگان جهاني، تعداد بسياري هستند كه از سخن گفتن علني درباره هدف خود براي كاهش جمعيت جهان به پانصد ميليون نفر (يا كمتر) هيچ هراسي ندارند. از نظر من و شما، شايد خلاص شدن از 90 درصد جمعيت جهان كاري جنون‌آميز باشد، اما هر چه مي‌گذرد، اين اجماع در بين نخبگان جهاني بيشتر مي‌شود كه رسيدن به چنين هدفي به نفع سياره زمين است.

 


با نزديك شدن به 31 اكتبر، ده‌ها مقاله در روزنامه‌هاي سراسر جهان منتشر مي‌شوند و اعلام مي‌كنند كه رسيدن جمعيت جهان به هفت ميليارد نفر، اتفاقي ترسناك است.
 

 

 

در واقع، اصلاً تصادفي نيست كه سازمان ملل متحد، «روز هفت ميليارد نفره» را دقيقاً هم‌زمان با «روز‌ هالوين»3 قرار داده است. شايد خواسته‌اند با اين كار نشان دهند رسيدن جمعيت جهان به هفت ميليارد نفر چه قدر «ترسناك» است يا شايد تلاش داشته‌اند با هم‌زمان كردن اين روز با روز «جشنواره مرگ»،4 پيامي را براي ما ارسال كنند. به هر روي، به نظر مي‌رسد تصادفي نيست كه دست بر قضا، اين روز با روز‌ هالوين هم‌زمان شده است.

 

 

 

امروزه «توسعه پايدار» يكي از شعارهاي كليدي است كه جنبش‌هاي زيست‌محيطي راديكال، عاشق استفاده از آن هستند، اما بيشتر امريكاييان هيچ ذهنيتي در اين باره ندارند كه يكي از عناصر كليدي توسعه پايدار، كنترل جمعيت است. آنهايي كه در پي «توسعه پايدار» هستند، دقيقاً چه برداشتي از تعداد جمعيت ايده‌آل روي زمين دارند؟
 

 

 

 

البته اختلاف نظرهايي بر سر اين موضوع وجود دارد، اما بسياري از افراد، آشكارا اعلام كرده‌اند كه به اعتقاد آنها جمعيت زمين تنها بايد پانصد ميليون نفر (يا كمتر) باشد. مثلاً اولين فرمان از «ده فرمان جديد» «اصول راهنماي بدنام جورجيا»5 بيان مي‌كند: «حفظ تعداد جمعيت جهان زير پانصد ميليون نفر، براي توازن طبيعت، واجب است».

 

 


تد ترنر،6 مؤسس سي.ان.ان نيز مي‌گويد: «جمعيتي 250 تا 300 ميليون نفري، يعني كاهشي 95 درصدي از ميزان فعلي، جمعيتي آرماني است.» همچنين، ديويد فورمن،7 يكي از مؤسسان «ارث فرست»8 مي‌گويد كه كاهش جمعيت جهان به 100 ميليون نفر، يكي از سه هدف عمده اوست: «سومين هدف اصلي من، كاهش دادن جمعيت جهان به حدود 100 ميليون نفر، نابود كردن زيرساخت‌هاي صنعتي و توجه به حيات وحش با تمام گونه‌هاي حيات آن خواهد بود».

 

 


متأسفانه طرح اين نوع اراجيف را حتي در دانشگاه‌هاي بزرگ خود شاهديم. اريك آر. پيانكه،9 استاد زيست‌شناسي در دانشگاه تگزاس، زماني نوشته بود: «نمي‌خواهم آرزوي بدي براي انسان‌ها كنم، اما من متقاعد شده‌ام كه وضعيت جهان، از جمله كل بشريت، بدون وجود بسياري از ما بسيار مطلوب‌تر خواهد شد».

 

 


ميخائيل گورباچف نيز فكر مي‌كند كاهش 90 درصدي جمعيت جهان فكري كاملاً درست است: «ما بايد به روشني درباره مسائل جنسي، جلوگيري از بارداري، سقط جنين و درباره ارزش‌هاي كنترل جمعيت سخن بگوييم؛ چرا كه بحران زيست‌محيطي در كوتاه‌مدت، بحران جمعيت است. اگر جمعيت جهان را تا 90 درصد كاهش دهيد، ديگر تعداد زيادي انسان باقي نخواهد ماند تا آسيب‌هاي زيست‌محيطي جدّي به زمين وارد آورد».
 

 

 

 

بيشتر اوقات، سخن گفتن نخبگان جهاني از كنترل جمعيت، معمولاً «از نظر سياسي»، درست است. آنها هنگام بحث درباره نياز به كاهش جمعيت زمين، بيشتر از عبارت‌هايي چون «توسعه پايدار» و «كاهش نرخ زاد و ولد» و «كيفيت زندگي» سخن مي‌گويند. با نزديك شدن به روز هفت ميليارد نفر، مقالاتي در نشريه‌هاي بزرگ سراسر جهان منتشر شده است كه از افزايش موازين كنترل جمعيت حمايت مي‌كنند. البته در جهان غرب، چنين موازيني ابتدا به عنوان موازيني «داوطلبانه» پيكربندي ميشوند. زماني كه تعدادي كافي از مردم به تمهيدات «داوطلبانه» كنترل جمعيت روي آورند، اين تمهيدات «اجباري» مي‌شوند.
 

 

 

 

اكنون اگر مي‌خواهيد از برخي شعارهايي كه اين افراد استفاده مي‌كنند، آگاه شويد، دقت كنيد كه آنها اخيراً در برخي از بزرگ‌ترين وب‌سايت‌هاي خبري جهان چه نوشته‌اند. جفري دي. ساچز،10 مدير «مؤسسه زمين در دانشگاه كلمبيا» به تازگي در مقاله‌اي در سي.ان.ان نوشته است: «رسيدن جمعيت جهان به هفت ميليارد نفر، دليلي براي يك نگراني جهاني ژرف است. اين اتفاق، چالش بزرگي را پيش روي بشريت قرار مي‌دهد: چه بايد كرد تا تك تك افراد روي زمين فرصت برخورداري از يك زندگي كامل، مرفه و پر بازده را داشته باشند و منابع زمين براي نسل‌هاي آينده نيز باقي بماند؟ ما چگونه مي‌توانيم در سياره‌اي با اين تعداد جمعيت، از يك «توسعه پايدار» بهره‌مند شويم؟»

 

 


از نظر ساچز، يكي از «كليدهاي» توسعه پايدار، «ايجاد ثبات» در تعداد جمعيت جهان است: «دومين كليد توسعه پايدار، ثابت كردن تعداد جمعيت جهان است. اين اتفاق پيش‌تر در گروههاي داراي درآمد بالا و حتي درآمد متوسط رخ داده است؛ چرا كه خانواده‌ها انتخاب كرده‌اند (به طور ميانگين) دو فرزند داشته باشند. كاهش نرخ زاد و ولد بايد در كشورهاي فقيرتر نيز ترويج شود».
 

 

 

 

راجر مارتين11 در مقاله‌اي كه به تازگي در گاردين به چاپ رسيده است، مي‌گويد در صورتي كه تعداد جمعيت جهان كمتر شود، همه مشكلاتي را كه بشريت با آن روبه‌روست، ساده‌تر مي‌توان حل كرد: «همه مشكلات زيست‌محيطي (و بسياري از مشكلات اقتصادي و اجتماعي) را كه با تعداد جمعيت كمتر مي‌توان ساده‌تر حل كرد، در صورت داشتن جمعيت بيش از اندازه، ناممكن است بتوان حل كرد... در يك سياره محدود و با جمعيت كنترل شده، امكان برخورداري همگان از بيشترين كيفيت زندگي فراهم مي‌شود و در غير اين صورت، زندگي فقط به تلاش براي بقا تقليل مي‌يابد. هر چه تعداد جمعيت بيشتر باشد، كيفيت زندگي همه كمتر مي‌شود و هر چه تعداد جمعيت كمتر باشد، زندگي همگان مطلوب‌تر مي‌شود.» آيا چنين چيزي واقعاً حقيقت دارد؟ البته كه نه.
 

 

 

 

در سراسر تاريخ، انسان‌ها رنج‌هاي بي‌شماري را تحمل كرده‌اند. اگر تعداد جمعيت جهان را تا 90 درصد كاهش دهيم، چنين كاري خود به خود به نوعي «عصر طلايي» ناگهاني نخواهد انجاميد.
 

 

 

در ميان نخبگان جهاني، بسياري متقاعد شده‌اند كه ما در حال آلوده كردن «سياره آنها» هستيم و آنها نمي‌خواهند تعداد زيادي از ما وجود داشته باشيم. به بركت فن‌آوري، آنها فقط به چند صد ميليون نفر براي اداره سيستم خود نياز دارند و بقيه ما را «نان‌خورهايي بي‌مصرف» مي‌بينند.
 

 

 

 

شايد اين حرف‌ها براي بسياري از شما عجيب به نظر برسد، اما اين موضوعي است كه در بسياري از كالج‌ها و دانشگاه‌هاي سراسر جهان غرب به آن مي‌انديشند. در واقع، اكنون شاهديم كه تعداد فزاينده‌اي از مردم در جهان غرب مي‌گويند ما بايد مثل چين سياست «تك فرزندي» را در پيش بگيريم. به اين اظهار نظر كه در نشنال پست منتشر شده است، توجه كنيد: «يك قانون لازم‌الاجرا نظير سياست تك‌فرزندي چين، تنها راه براي كاستن از ميزان رشد مصيبت‌بار فعلي جهان است كه در هر چهار روز، يك ميليون نفر به آن اضافه مي‌شود».
 

 

 

 

 

نويسنده ديدگاه زير نيز معتقد است اين سياست تك‌فرزندي، جمعيت جهان را تا سال 2075 به 43/3 ميليارد نفر كاهش خواهد داد. استدلال پشت اين ديدگاه چنين است: «بنا به يافته‌هاي مطالعه‌اي كه براي آكادمي علمي «مؤسسه جمعيت‌شناسي وين» انجام شده است، اگر از هم اكنون، هر زن فقط يك كودك به دنيا بياورد، جمعيت جهان از شش و نيم ميليارد فعلي، به پنج و نيم ميليارد نفر تا سال 2050 كاهش خواهد يافت و تا سال 2075، تعداد جمعيت جهان به 43/3 ميليارد نفر خواهد رسيد. اين امر بر جنگل‌ها، ديگر گونه‌ها، اقيانوس‌ها، كيفيت جوّ و معيارهاي زندگي جهان اثرهاي مثبت آني خواهد داشت».
 

 

 

 

اينها موضوع‌هايي است كه بسياري از افراد، صبح تا شب به آن فكر مي‌كنند. تنها مشغوليت فكري آنها، مرگ و كاهش جمعيت با آخرين سرعت ممكن است. آنها ما را به عنوان يك «آفت» مي‌بينند كه موجب گرسنگي در كره زمين مي‌شويم و معتقدند كه با خلاص شدن از شرّ ما، كره زمين را نجات خواهند داد. از نظر افكار عمومي، مدافعان كنترل جمعيت در جهان غرب مي‌كوشند مواضعي تندروانه نگيرند. با اين حال، هر جا كه بتوانند، از بيان آرزوهاي خود، هراسي به دل راه نمي‌دهند. من پيش‌تر درباره سياست تك‌فرزندي مخوف در چين نوشته‌ام. همان‌طور كه به تازگي اپوك تايمز12 اشاره كرده، اجراي اين سياست كاملاً بي‌رحمانه است: «پليس برنامه‌ريزي جمعيت در چين، زنان بارداري را كه اجازه تولد كودك ندارند، همچون افراد مجرم، شكار و وادار به سقط جنين مي‌كند».

 

 


اگر باور نمي‌كنيد احتمال رخ دادن چنين اتفاق‌هايي در جهان غرب نيز وجود دارد، بهتر است خوب فكر كنيد. پيش‌تر در برنامه‌هاي تلويزيوني محبوب، محدوديت‌ها براي كنترل فرزند، نشان داده شدهاند. يك برنامه جديد در كانال فاكس به نام «ترا نوا»، آينده كره زمين را به دليل جمعيت بيش از اندازه، در قالب دوزخي مجسم به تصوير كشيد. مردم در آينده به سختي مي‌توانند تنفس كنند و به دليل جمعيت بيش از اندازه، سياست تك‌فرزندي سخت‌گيرانه‌اي با خشونت اجرا مي‌شود. خانواده‌اي كه در «ترا نوا» ترسيم مي‌شود، با عبور از يك معبر، به جهاني پيشاتاريخي وارد ميشود كه 85 ميليون سال از آن گذشته است. در اين «دنياي جديد»، انسان‌ها يك جامعه سوسياليستي جديد و جالب را تشكيل داده‌اند كه در آن نيازهاي همه تأمين مي‌شود و يك «فن‌آوري سبز» به آنها كمك مي‌كند تا از ارتكاب «خطاهاي» گذشته پرهيز كنند.
 

 

 

 

متأسفانه اتوپياهاي سوسياليستي نظير آن كه در «ترا نوا» ترسيم شده‌اند، فقط در آثار تخيلي وجود دارند. به جاي آن، اتفاقي كه در بيشتر وقت‌ها در جهان واقعي رخ مي‌دهد، «اين» است كه «نيت‌هاي خوب» برنامه‌ريزان اجتماعي وقتي به مرحله عمل مي‌رسند، به ستمگري محض تبديل مي‌شوند.
 

 

 

كافي است به يكي از مقالات اخير نشنال جئوگرافي نگاهي بيندازيد كه از اتفاقي گزارش مي‌دهد كه وقتي در دهه 1970، برنامه‌ريزان اجتماعي در هند كوشيدند ميزان زاد و ولد را به ميزاني گسترده كاهش دهند، رخ داده است: «دولت هند يك بار در دهه 1970 كه بيم آن مي‌رفت يك بمب جمعيت به گسترده‌ترين شكل ممكن منفجر شود، كوشيد سياست وازكتومي اجباري را به اجرا بگذارد. نخست وزير هند، اينديرا گاندي و پسرش، سانجي از قدرت خود در حالت اضطراري، براي عقيم‌سازي اجباري گسترده استفاده كردند. از سال 1976 تا 1977، تعداد اين جراحي‌ها سه برابر شد و بيشتر از هشت ميليون نفر را در بر گرفت. بيش از شش ميليون نفر از اين افراد وازكتومي شدند. مددكاران برنامه‌ريزي خانواده براي رسيدن به تعداد در نظر گرفته شده فشار وارد آوردند و در برخي ايالت‌ها، عقيم‌سازي به يكي از شرط‌هاي دريافت مسكن جديد و ديگر مزاياي دولتي تبديل شد. در برخي موارد، پليس فقط افراد فقير را گردآوري كرد و آنها را تحويل اردوگاه‌هاي عقيم‌سازي داد».
 

 

 

 

چه احساسي به شما دست خواهد داد اگر شما را بگيرند و تحويل يكي از اين اردوگاه‌ها بدهند؟

 

برنامه‌هاي عقيم‌سازي (كه بيشتر وقت‌ها، «داوطلبانه» هستند) در سراسر جهان با اجبار كامل به اجرا گذاشته شده‌اند. در بيشتر موارد، اين برنامه‌ها، بودجه خود را از سازمان ملل متحد دريافت مي‌كند. يكي از مشغوليت‌هاي ذهني نخبگان جهاني اين است كه زنان فرزندان كمتري به دنيا بياورند. به همين دليل، سقط جنين اين‌قدر برايشان اهميت دارد. اخيراً ال گور در سخنراني خود درباره كنترل جمعيت گفته است: «يكي از كارهايي كه ما بايد در اين باره انجام دهيم، تغيير دادن فن‌آوري‌ها براي كاستن از اين آلودگي و ايجاد ثبات در تعداد جمعيت است و يكي از راه‌هاي اصلي انجام اين كار، توان‌مندسازي و تحصيل دختران و زنان است. ما بايد در مديريت زاد و ولد، امكاناتي را در دسترس بگذاريم كه زنان بتوانند خودشان تعداد فرزندان و فاصله تولد بين آنها را انتخاب كنند».
 

 

 

 

نخبگان عاشق عبارت‌هايي چون «مديريت زاد و ولد» و «برنامه‌ريزي خانواده» هستند، اما منظور واقعي آنها اين است كه آنها خواهان بارداري‌هاي كمتر و سقط جنين‌هاي بيشتر هستند تا به اين ترتيب، جمعيت جهان نتواند با سرعت افزايش يابد. بي‌ترديد، هدف آنها توان‌مند كردن زنان براي داشتن فرزند بيشتر نيست.
 

 

 

حقيقت اين است كه دستور كار كنترل جمعيت و «جنبش كسب حق سقط جنين»، چندين دهه پيوندي تنگاتنگ داشته‌اند. كساني كه در انديشه «جمعيت بيش از اندازه جهان» هستند، سقط جنين را روشي بسيار ضروري براي كنترل جمعيت مي‌دانند و يكي از اهداف اصلي آنها در دست‌يابي به مراقبت‌هاي بهداشتي زاد و ولد، امكان اين اقدام براي بسياري از زنان در گوشه و كنار جهان است.
 

 

 

 

اقدامات «داوطلبانه» براي كاهش جمعيت به هيچ روي كافي نخواهند بود و بيشتر مدافعان كنترل جمعيت نيز اين موضوع را درك مي‌كنند. بيشتر آنها خواهان تشكيل يك نهاد داراي اختيار جهاني «نيكوكارانه» هستند تا ما را به سوي انتقالي «ضروري» كه در پيش است هدايت كند. من در يكي ديگر از مقالاتم، جهاني را كه هواداران افراطي كنترل جمعيت براي آينده ما تدارك ديده‌اند، توصيف كرده‌ام:
 

 

 

 

«تصور كنيد يك شب سر به بالين مي‌گذاريد و چندين سال بعد در جهاني به كلي متفاوت از خواب بيدار مي‌شويد. در اين جهان آينده، تمام كارهايي را كه انجام مي‌دهيد، بوروكرات‌هاي كنترل‌كننده عجيب، به نام «توسعه پايدار» و با هدف تبليغ «دستور كار سبز»، نظارت و كنترل مي‌كنند. يك نهاد حاكم بين‌المللي كنترل جهاني، همه فعاليت‌هاي انساني را در كنترل دارد. آنها هر چه را مي‌خوريد و مي‌آشاميد، جايي كه زندگي مي‌كنيد، مقدار سرما يا گرماي خانه‌تان و مقدار سوختي را كه مي‌توانيد مصرف كنيد، تعيين مي‌كنند. هر كسي مخالفت كند يا بكوشد عليه اين سيستم سر به شورش بردارد، براي «بازآموزي» فرستاده مي‌شود. در اين جامعه، جمعيت جهان 90 درصد كمتر از ميزان امروزي است و همه انسان‌هاي باقي‌مانده به شهرهايي با محدوديت‌هاي اكيد رانده شده‌اند كه بيشتر شبيه زندان‌ها اداره مي‌شوند».
 

 

 

 

اين پايان بازي، دستور كار سبز راديكال است. آنها فكر ميكنند براي نجات زمين بايد تعداد ما را به شدت كاهش دهند و فعاليت‌هايمان را دقيقاً كنترل كنند. آيا اين همان آينده‌اي است كه ما خواستار زندگي در آنيم؟ آيا كسي واقعاً زندگي در آينده‌اي را انتخاب مي‌كند كه در آن، بوروكرات‌ها به نام حفظ محيط زيست، اختيار زندگي ما را در دست داشته باشند؟ من شخصاً معتقدم هفت ميليارد نفر جمعيت براي زمين كاملاً مناسب است، اگر به آنها آزادي كافي داده شود تا هرگونه كه مناسب مي‌دانند، زندگي كنند. با اين حال، صدور اجازه تصميم‌گيري به مردم براي تعيين شكل زندگي خودشان، با دستور كار نخبگان جهاني براي كنترل جمعيت زمين منافات دارد. آنها معتقدند از بقيه ما باهوش‌ترند و آنها هستند كه بايد به ما بگويند چه چيزي به نفع بشريت و كره زمين است.
 

 

 

 

چنين رويكرد آقامنشانه‌اي، حقيقتاً بايد همه امريكاييان دوستدار آزادي را به خود بياورد.

 

 

 


 

 

1.From 7Billion People to 500 Million People – The Sick Population Control Agenda of the Global Elite. Source: http://endoftheamericandream.com/archives/from-7-billion-people-to-500-million-people-the-sick-population-control-agenda-of-the-global-elite

2. Michael Snyder، پژوهشگر و تحليلگر مسائل سياسی.

3. Halloween.

4.The Festival of Death.

5. Infamous Geergia Guidestones.

6.Ted Turner.

7.David Foreman.

8.Earth First.

9.Eric R.Pianka.

10.Joffrey D.Sachs.

11.Roger Martin.

12. Epoch Times.

منبع :

نشریه سیاحت غرب - شماره 103