(چاپ)

زندگی استعماری؛ طبّ استعماری
نابودی خانواده (مقاله انتخابی)

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

 و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین  و لعنه الله علی اعدایهم اجمعین


 

 

نابودی خانواده


لاري اندرسون

 12

 

چكيده:


اين مقاله موضوع نابودی خانواده را مورد بررسي قرار مي دهد و عنوان مي كند كه هدف ماركسيسم حذف خانواده بود و اين امر هم اكنون در آمريكا در حال رخ دادن است. بحران اقتصادي و بي كاري مردان باعث فروپاشي و تزلزل بسياري از خانواده ها شده  است، همان طور كه ماركس اعلام كرده بود كه با ناپديد شدن سرمايه، تشکیل خانواده نیز متوقف می شود.


آمريكا مسير خطرناكي را به سمت يك فاجعه نهاني رهبري مي كند كه به ندرت درباره آن صحبت شده است. اين مسأله، ريشه كني خانواده مي باشد. نسخ یا نابودی خانواده!... خانواده هاي طبقه متوسط در حال ناپديد شدن هستند.


اولويت ماركسيسم، نسخ خانواده بود. ماركس استراتژي چنين تخريبي را پايه ريزي کرد. فرضيه او ساده بود: حذف یک کانون حياتي: نابودي خانواده.


شواهد تجربي جمع آوري شده نشان مي دهد كه اين دقيقاً همان چيزي است كه در آمريكا اتفاق افتاده است. خواه يا ناخواه اين مسأله در حال انجام است. دولت فدرال، با استفاده از پول هاي به دام انداخته و صورت حساب هاي محرك، گام هاي دقيقي را براي تضعيف خانواده برداشته است. مقاله اي با عنوان «چگونه دوران بي كاري جديد، آمريكا را دگرگون مي  کند» در مارس 2010 چاپ «آتلانتيك» در اين باره مي گويد: سنگيني بحران اقتصادي، بيشتر بر مردان وارد مي شود كه تقريباً سه چهارم از هشت ميليون بي كاري را تشكيل مي دهند كه از آغاز سال 2008 در رنج هستند. مردان در صنايعي همچون آموزش و پرورش، بهداشت و درمان وضعيت نسبتاً بهتري داشتند. اين امر محتمل است كه در ظرف چند ماه آينده، براي اولين بار در ايالات متحده، زنان اكثريت مشاغل را در دست بگيرند. با اين حال مقدار بسيار اندكي از ثروت هاي محرك در صنايع مرد سالار وارد شده است. بر خلاف تصور عمومي، تنها بخش كوچكي از ثروت هاي محرك، آماده ورود به پروژه هاي ساختي مي باشد كه بيشتر مردان در آن شاغل هستند. جدا از معافيت هاي مالياتي اوليه (دويست و پنجاه ميليارد دلار صورت حساب هاي محرك اوليه)، بخش  عظيمي از ثروت در ميان دولت هاي محلي و ايالتي، آموزش و پرورش و صنايع مراقبت هاي بهداشتي توزيع شده است. تقريباً هيچ وجهي براي كسب و كارهاي كوچك كه اكثراً مشاغل آمريكا را راه-اندازي مي كنند، در نظر گرفته نشده است. توزيع ثروت هاي محرك، بخشي از دلايلي است كه چرا نرخ بي كاري مردان سياه پوست جوان در آمريكا به طور متناوب به پنجاه درصد نزديك مي شود. تعداد بسيار اندكي آماده ورود به مشاغل سرمايه گذاري خصوصي، توليد و ساخت براي مردان جوان (از هر نژادي) در اين كشور هستند. بخش عمده اي از بودجه فدرال وارد صنايع خدماتي مي گردد. به نظر مي رسد استراتژي هاي هزينه اي دولت اوباما و كنگره كنوني بدين منظور است تا اطمينان حاصل شود كه مشاغل بخش خصوصي براي مردان به وجود نيايد.


ماركس اعلام كرده بود كه با ناپديد شدن سرمايه، تشکیل خانواده نیز بايد متوقف شود. منظور وي اين بود كه خانواده، كسب و كارهاي خصوصي و مالكيت خصوصي، به طور تنگاتنگ با هم در ارتباطند و او حق داشت. بيش از صد بانك در دو سال گذشته بسته شدند، مردان جوان (يا زنان) كه مايل به آغاز كسب و كارهاي جدید هستند، فرصت هاي كمتر و كمتري براي وام گرفتن جهت چنين سرمايه گذاري هايي به دست مي آورند. عدم وجود كسب و كارهاي جديد به معني نبود مشاغل جديد است. ركود اقتصادي و افسردگي كه فرصت هاي شغلي كارگران مرد را بيش از كارگران زن تباه ساخته است، مدت طولاني تري است كه شناخته شده است و اغلب مورد مطالعه قرار گرفته است. ميرا كومارووسكي با كار در زمينه گسيختگي (جامعه) به نام «مرد بي كار و خانواده اش»، نشان داد كه طي دوران افسردگي طولانيِ بحران ركود اقتصادي، ضربه اي كه به مشاغل يقه آبي وارد شد، شديدتر از مشاغل خدماتي بود. در نتيجه طبقه مردان كارگر اغلب نسبت به همسرانشان سخت تر كار پيدا مي كنند.  با اين حال، ديدگاه سنتي مرد سالاري مانع مي شود كه بسياري از مردان، مسئوليت هاي خود را در امرار معاش تقسيم کنند: چنين مردهايي اغلب مي گويند: «من ترجيح مي دهم بميرم تا اينكه اجازه دهم همسرم كار كند.» در كتاب آينده ام به نام «عقايدي درباره خانواده»، نشان خواهم داد كه ديدگاه تمايل به تأمين خانواده در مردان، يك ديدگاه سنتي مردسالارانه نيست. من ثابت مي كنم كه كار براي مردان يك ضرورت زيستي، رواني و حتي فلسفي است كه براي حفظ خانواده ضروري مي-باشد. با وجودی که مشاركت مردان در مسائل جنسي زياد است، ولی هيچ نقش بيولوژيكي در ايجاد فرزندان خود ندارند. در صورتی که بارداری و سپس تغذیه نوزاد تازه متولد شده با شير مادر، نقش زیادی را به مادر محول می کند.


نقش مرد در خانواده يك ضرورت الزامي است. مرد از لحاظ رواني و بيولوژيكي از فرايند زايش و تولد نوزاد جدا مي شود. مردان نياز به  انگیزه براي ماندن با همسر و خانواده خود دارند. اگر مرد با خانواده اش بماند، نقش او «حداقل در ابتدا»، تنها مي تواند تأمين كننده و محافظ خانواده باشد. مطمئن ترين و سريع ترين راه براي از بين بردن خانواده اين است كه براي مردان جواني كه آرزوي ازدواج و تشكيل خانواده دارند، امكان دسترسي به كار وجود نداشته باشد. در این صورت مرد جوان هيچ دليلي براي ماندن  در کنار  همسر  خود ندارد. اين تصادفي نيست كه بيش از هفتاد درصد از كودكان سياه پوست آمريكايي، خارج از زندگي زناشويي متولد مي شوند. تقريباً  پنجاه درصد از مردان جوان سياه پوست در آمريكا بي كار هستند. بدون وجود شغل، مردان انگيزه اي براي شروع یک زندگی يا ماندن در کنار خانواده  خود ندارند. دولت اوباما باید در آينده كارهايي براي تحريك بخش هايي از اقتصاد كه اشتغال را براي مردان جوان فراهم مي كند و باعث حفظ و تقويت خانواده مي شود، انجام -دهد.


www.americanthinker.com/2010/.../the_abolition_of_the_family.html

به نقل از: ماهنامه سیاحت غرب، شماره 85