(چاپ)

زندگی استعماری؛ طبّ استعماری
حس مادری یا آینده شغلی؟! (مقاله انتخابی)

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

 و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین  و لعنه الله علی اعدایهم اجمعین

 

حس مادری یا آینده شغلی؟!

 


 

آلبینا قربانوا


چکیده:


نویسنده که خود یک زن مسلمان است و در یک کشور اسلامی زندگی می کند، از یک سو به تغییر نگرش زنان نسبت به وظایف مادری و عوارض سوء اجتماعی این رخداد و از سوی دیگر به نقش جامعه و حاکمان جامعه در ارزش گذاری به کار مادران و فراهم آوردن امکانات لازم برای آنان مي‌پردازد.


هر روز به همراه كودكم به گردش می‌روم و این یك تصویر معمول است. مادربزرگ‌ها در مغازه‌ها می‌نشینند و با خوشرویی ما را برانداز می‌كنند. زوج‌های جوان به همراه سگ‌های مدرن خود گردش می‌كنند. امروزه، توجهات و نوازش‌ها نسبت به حیوانات رواج یافته است و به ندرت می‌توان مادرانی را به همراه كودكانشان دید.


از این رو، بی‌اختیار به این فكر فرو مي‌روم كه چرا زنان امروزی نمی‌خواهند صاحب فرزند شوند؟ دلیل آن چیست؟ آیا به غیر از ارزش‌های رواج‌ یافته از قبیل آینده شغلی و رفاه مالی، دلایل دیگری نیز دارد؟ چرا دختران و زنان جوان، آینده شغلی و آزادی‌شان را به خوشبختی ناشی از حس سعادت مادری ترجیح می‌دهند؟


در سال‌های اخیر، اغلب از بحران جمعیت در كشور ما ( روسیه) سخن گفته می‌شود؛ و باید گفت كه در ارتباط با این موضوع، اقدامات مؤثری نیز صورت گرفته است: كمك‌های مالی اختصاص داده می‌شود؛طرح‌های ملی اجرا می‌گردد و برای ارتقای وضعیت اجتماعی مادران در جامعه تبلیغات می‌شود. اما وضعیت به‌طور اساسی تغییری پیدا نكرده است.


این نخستین سالی نیست كه كارشناسان در ارتباط با این موضوع اعلام خطر می‌كنند. به اعتقاد بسیاری از كارشناسان، زنان شاغل امروزی نمی‌خواهند وقتشان را صرف نگهداری از كودك كنند. به جای آن، «ترجیح می‌دهند كه پول‌هایشان را پس‌انداز كنند و بچه‌دار شدن را به بعد موكول كنند».


آمار نیز این امر را تأیید می‌كند. گفتنی است كه بیشترین زنان موفق در كره زمین در سن سی و پنج سالگی بچه‌دار می‌شوند. و این تأثیر پیشرفت فن‌آوری امروزی است. این فن‌آوری برای زنان شاغل این فرصت را فراهم می‌كند تا بچه‌دار شدن را به تعویق بیندازند و فریز كردن تخمك‌ها این شرایط را فراهم می‌سازد كه در آینده از آنها برای تلقیح مصنوعی استفاده شود.

دكتر سایمون فیشل این موضوع را به تفصیل شرح می‌دهد: «اگر در روابط اجتماعی هیچ‌گونه تغییر و تحولی روی ندهد، در سال‌های آینده این فن‌آوری محبوبیت بسیاری كسب خواهد كرد.»

اما علل عدم تمایل زنان برای بچه‌دار شدن چیست؟ همه زنان به خاطر آینده شغلی‌شان از بچه‌دارشدن امتناع نمی‌كنند. من با انجام یك نظرسنجی كوچك میان آشنایان و دوستان خود به این نتیجه رسیدم كه علت اصلی این ‌كه بسیاری از زنان نمی‌خواهند فرزند دوم، سوم و یا بعدی را به دنیا آورند، وضعیت مسكن است.

باید خاطرنشان كرد كه برنامه مسكن «خانواده جوان» برای بسیاری از زوج‌های جوان مفید واقع شده است و طی سال‌های اخیر، در بسیاری از خانواده‌ها تعداد تولد فرزندان افزایش یافته است. اما در سایه این برنامه، وضعیت مسكن فقط برای درصدی اندك از جوانان بهبود یافته است.

 

از سوی دیگر، بیشترین زنانی كه قصد نداشتند فرزند دیگری به دنیا آورند، در صورت بارداری ناخواسته، این فرزندان را به دنیا می‌آورند. برای نمونه، یكی از آشنایان من پس از آگاهی از بارداری خود، نگران آن بود كه چگونه باید این فرزند ناخواسته را بزرگ كند. او پس از تشویق‌های همسر و نزدیكانش و با وجود مشكلات مالی، تصمیم گرفت فرزند دومش را به دنیا آورد؛ و اكنون اعتراف می‌كند كه با تولد فرزندش، به‌طور عجیبی وضعیت رفاهی خانواده‌اش بهبود یافته است.


بسیاری از افراد، عدم تمایل خود برای بچه‌دار شدن را این‌گونه تشریح می‌كنند كه نمی‌خواهند از نظر مالی در تنگنا قرار گیرند. سخن خوشایند بسیاری از زنان این است: «بهتر است یك فرزند به دنیا آوری و تمامی شرایط آسایش را برایش فراهم كنی». اما هیچ‌گاه این مسأله برای من قابل فهم نبوده است كه چنین مادرانی قصد دارند این فرزند خود را چگونه پرورش دهند؟ و آیا آنان از فرزند خود پرسیده‌اند كه آیا می‌خواهند عروسك بیبی‌بورن داشته باشند و یا خواهر تنی؟


بسیاری از زوج‌های جوان از آن شكایت دارند كه خانواده‌هایشان به آنان كمك نمی‌كنند. بیشتر مردان سه شغل دارند و مادربزرگ‌ها هم بیش از حد آزاد هستند. آنان خواسته‌های‌شان را، كه در جوانی به خاطر داشتن مسئولیت فرزندا‌شان قادر به انجامش نبودند، اكنون برآورده می‌سازند؛ و این، مادران جوان را ناگزیر می‌كند تا مسئولیت بچه‌داری را برعهده پرستاران كودك و مهدكودك‌ها محول كنند كه این امر نیز مستلزم هزینه كردن مبالغ هنگفتی است. اگر شرایط برای گرفتن پرستار كودك و یا تحویل كودك به مهدكودك آماده نباشد، در آن صورت زن در خانه حبس می‌شود و یا، به سخن دیگر، منزوی می‌شود.


البته در اینجا نمی‌توانیم همه علت‌ها را نام ببریم... «از دست دادن زیبایی»، «باید برای خود زندگی كرد». آری، در جامعه ما زنی كه كودك به دنیا می‌آورد، همواره مورد حمایت و درك سایرین قرار نمی‌گیرد. و اما آموختن این كه «اگر نمی‌توانی فرزندت را تغذیه كنی، لباس بپوشانی و تربیت كنی، ضرورتی ندارد كه او را به دنیا آوری»، گویی وظیفه هر یك نفر از دو نفر شده است.


آیا می‌توان گفت كه علت اصلی نارضایتی زنان از بچه‌دار شدن، به جامعه برمی‌گردد؟ و بنابراین، تا زمانی كه در جامعه نسبت به بارداری زنان و پرورش كودكان تغییری حاصل نشده باشد، نمی‌توان از بهبود وضعیت جمعیتی در كشور سخن گفت.


اگر كمی اندیشه كنید، متوجه می‌شوید كه مادر‌بزرگان ما مرفه‌تر از ما نبوده‌اند؛ بلكه برعكس، زندگی بسیار متواضعانه‌تری نسبت به ما داشته‌اند. آنان نه پستانك در اختیار داشته‌اند و نه تاب و نه ساك‌های مدرن ارگونومیك. اما با این حال، هر خانواده سنتی چهار تا پنج فرزند داشته است و در خانواده‌های با ایمان، تعداد فرزندان بیشتر نیز بوده است.


پیامبر خدا(ص) فرموده است: «مانند كودك با كودكان خود بازی كنید و با آناندوست باشید»؛ «با كودكان خود با مهربانی و با سخاوت رفتار كنید؛ آنان را یاری كنید و با آنان صمیمی باشید؛ زیرا آنان برای شما هدیه‌ای از سوی خداوند هستند».


اسلام به روشنی تفهیم می‌كند كه وظیفه اصلی زن، خانواده وی، تربیت فرزندان و انجام وظایف خود در برابر همسرش است. اسلام در وهله نخست نقش زن را به عنوان یك زن و مادر ارج می‌گذارد. چنین نقشی، پرافتخارترین نقش است نه تحقیرآمیز، آن‌طور كه در جامعه امروزی تلقی می‌شود.


منبع: نشریه اسلام ـ رو، چاپ روسیه ژانويه 2011

به نقل از: ماهنامه سیاحت غرب، شماره 91