(چاپ)

کد خبر :  33706  
تاریخ انتشار خبر : ۲۶ مرداد ۱۳۹۸ خبرها و نظرها
بیماری تعلق

 

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 

و صلّي الله علي محمّد و آله الطّاهرين  و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين 

 

 

 

بیماری تعلق

 

 

خانمی 50 ساله به اتفاق همسرش با حالت گریه وارد مطب شد.  چشمها سرخ و اشک آلود. به قدری ناراحت بود که نفس نفس می زد.

 

ابتدا تصور کردم شاید بیرون مطب با همسرش بگو نگو داشته و از دست او ناراحت است.

 

بعد متوجه شدم که برعکس علاقه زیادی به شوهرش دارد.آقا فروردین ماه دچار سکته قلبی شده و الان حالش خوب بود و آرام نشسته بود و خانم از آن موقع به هم ریخته بود و بی تابی می کرد.

 

غم و غصه زیاد که چرا آقا سکته کرده و ترس از این که مبادا او را از دست بدهد او را به شدت افسرده و نگران کرده بود.

من در اینگونه موارد بر خلاف دوستان و اعضای خانواده بیمار که سعی می کنند، او را دلداری دهند و بگویند چیزی نیست و ان شاءا... طوری نمی شود و .... اصلا وارد فاز دلجویی نمی شوم. 

 

همان ابتدا به صراحت و البته با محبت و لحن آرام فرد را متوجه می کنم که ذهنش کاملا بیمار است و از این بابت کاملا در معرض خطر قرار دارد (خطر امراضی مثل سرطان و M.S و ...). به این خانم هم گفتم شما باید قبل از رسیدن به 50 سالگی روی خودت کار می کردی تا با اولین دست انداز در زندگی از هم نپاشی.

 

حالا بنشین با خودت فکر کن و باور کن که تو خدای شوهرت نیستی. تو خودت می خواهی او را حفظ کنی ولی چون قادر به این کار نیستی، به هم می ریزی. بپذیر که خدای او کس دیگری است و آنچه او بخواهد رقم می خورد و او هم برای کسی بد نمی خواهد.

 

کمی آرام شد و گفت توکل به خدا. 

گفتم احسنت. ولی بدان که نشانه توکل، آرامش است. اگر آرام نبودی یعنی توکل صرفا شعار زبانی توست. داروهای لازم را تجویز کردم و گفتم همسرش مدارک پزشکی و آزمایشاتش را بیاورد تا برای پیشگیری از سکته مجدد، او را تحت درمان قرار دهیم.