بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 

و صلّي الله علي محمّد و آله الطّاهرين  و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين 

به بهانه سالروز بزرگداشت ابن سینا

 اگر ابن سینا امروز بود ....!

بارها شنیده ام که شخصی بگوید: «به نظر من یک دانشجوی پزشکی در عصر حاضر، بسیار بیشتر از امثال ابن سینا از طب میداند» ... آری! و به همین دلیل است که آدم میماند که دلیل جذابیت او برای امثال اینان چیست! ... چرا در حالی برای او بزرگداشت میگیرند که در هر لحظه ای به تخریب میراث او مشغولند؟! ...

رویکردهای عجیب و متناقضی که امروزه در بارۀ حکمای تمدن اسلامی صورت میگیرد نشان از بی هویتی و سرگشتگی نسل حاضر دارد. نسلی که از یک سو میخواهد از عقبه های علمی و تاریخی خود تجلیل کند و از سویی دیگر، دلیل این تجلیل را در چیزی میداند که دقیقاً در تقابل با آن عقبه ایجاد شده ...

ابن سینا از منظر اینان یکپزشک حاذقی است که در عصر تاریک گذشته، خوب درخشیده و بندۀ خدا چون به میکروسکوپ و ابزار دقیق پزشکی مجهز نبوده بیشتر از این نتوانسته از طبابت سر در بیاورد! ... لذا اگر در دانشگاه های امروزی درس بخواند میتواند مانند بقیۀ پزشکان، طبابتی در شأن امروزین جامعه داشته باشد ... یعنی طبابتی مبتنی بر گایتون و مندل و هاریسون و ...

در اذهان باور زدۀ ما، طب جدید در ادامۀ طب دنیای قدیم است که به تدریج پیشرفت کرده تا از آن حالت ابتدائی به پیشرفت های امروزین نائل گشته. لذا تجلیل از ابن سینا به معنای تجلیل از بزرگمردی است که راهگشای پزشکی نوین است ... و چقدر زیبا و آسان، مفاخر علمی خود را از تاریخ تمدن اسلامی جدا کرده و به تاریخ غرب گره می زنیم.

گویی ابن سینا برای آینده ای که غرب آن را ترسیم کرده پا به عرصۀ وجود گذاشته است! ... پس عجیب نیست که این روزها بارها و بارها از زبان مسئولین طب سنتی کشور میشنویم که: «اگر ابن سینا هم امروز بود، از دستاوردهای پزشکی دنیای جدید و روش های آن استقبال می کرد و خود را از ان محروم نمی ساخت» ...

برای چه ابن سینای خیالی این عزیزان، چنین نباشد؟ ... ابن سینایی که متعلق به تاریخ غرب باشد، جز این نخواهد بود. و البته محصّلانی که اذهان ایشان در سلطۀ افکار غربی باشد جز این نخواهند اندیشید.
 

انگار نه انگار که پزشکی جدید، با آتش زدن قانون ابن سینا توسط پاراسلس، اعلام وجود کرد! ... چون طب جدید، نه ادامۀ طب قدیم، که طبی در مخالفت و تقابل با آن بود. ابن سینا، طب خود را بر فلسفه ای بنا نهاده بود که در تضاد آشکار با بنیان های فکری تجدد بود. او معتقد بود که بدن انسان، قائم به نفس اوست و به تدبیر نفس است که بدن میتواند به حیات خود ادامه دهد، لذا جدا دیدن این دو، از منظر ابن سینای حقیقی(!) عملی خلاف عقل است. او پزشکی کل نگر بود، که این کل نگری اش، ریشه در دقیقترین استدلالات عقلی داشت که محصول تفلسف این نابغۀ دهر بود، اما عجیب است که از نظر اشخاصی که، قادر به فهم هیچ فلسفه ای در پس علم پزشکی نیستند، شیخ الرئیس باید بر خلاف عقیده اش به طب جزء نگر غربی ایمان بیاورد تا مقبول محصلان امروزی گردد! ... ابن سینا را میخواهند، اما برای قوام بخشیدن به تاریخ تمدنی که با پا گذاشتن بر روی امثال او توانست، ذهن بشر را از غایت الهی علوم اسلامی به ظلمات وهم فلسفۀ الحادی منحرف کند ... 
 

چندی پیش در این باره سخنانی را مکتوب کرده بودم  که اگر دوستان حوصله و علاقه ای داشتند میتوانند به آن رجوع نمایند:
 

 آدرس متن مغالطۀ   «اگر ابن سینا امروز بود» ....! 

http://shiateb.com/pages/default.aspx?current=news&gid=2&Sel=564

فایل پی دی اف: http://s4.picofile.com/file/8186002142/moghalete.rar.html

 به قول آن متن:
 

اگر به جناب ابن سینا بگوییم که لطفاً از معرفت شناسی ویژه ای که معتقد به آن هستی دست بکش و بر خلاف آنچه تفلسف کرده ای بیندیش و دقیقاً از همان روشی که خود منتقد آن بوده ای و در رد آن سخن گفته ای پیروی کن و ایشان نیز قبول نمایند، زمینه های پیدایش ابن سینایی که دوستان از آن دم می زنند فراهم خواهد شد!"