اصولاً هر حرکت و مکتبی که بوجود میآید دارای نقاط قوت و ضعف، موافقان و مخالفانی است. اگر یک مکتب بخواهد پایدار مانده و به حرکت رو به رشد خود ادامه دهد، ناگزیر از تقویت نقاط قوت و از بین بردن نقاط ضعف خود است. هر مکتب باید نسبت به خطراتی که در کمینش است آگاهی داشته باشد، به موافقان و پیروان خود امید و اطمینان دهد، و به شیوة منطقی و درست به توجیه و مقابله با مخالفان بپردازد.
اولین قدم دراین جهت، شناخت صحیح و دقیق این نقاط و مهمتر از همه، نقاط ضعف و کاستیها و خطرات تهدیدکننده است. چرا که تا این آگاهی حاصل نگردد، نمیتوان به رفع نواقص اقدام نمود. به اینگونه شناخت و بررسی و تحقیق پیرامون آن میتوان واژة «آسیبشناسی» را اطلاق کرد. از سوی دیگر، هیچ کس به اندازة رهبران، سیاستگزاران و نیز پیروان یک مکتب نمیتواند به این شناخت دست یابد، چرا که آنان بهتر از هر کس دیگری از اجزاء و زیر و بم مجموعهای که در آنند آگاهند. اما لازمة دستیابی به این هدف، این است که تک تک آنان، خود را در سرنوشت مجموعه خود سهیم دانسته، کاستیهایی که به نظرشان میرسد خالصانه بیان کرده و تا حد امکان سعی در رفع آنها داشته باشند. یکی از مکاتب موجود در حیطة علم طب که در کنار سایر مکاتب از آن یاد میشود،" طب سنتی ایران" است.
در اینجا سعی بر آن است تا نکات مورد بحث؛ علاوه بر جامع بودن، تا حد امکان عملی و قابل لمس باشند. همچنین شاید بتوان اکثر آنها را به سایر مکاتب نیز تعمیم داد که فعلاً قصد آن را نداریم. برخی از مهمترین و شایعترین آسیبهای وارده بر طب سنتی ایران به شرح زیر است:
عدم شناخت صحیح موضوع
مهمترین آسیب قابل ذکر در این حوزه، عدم شناخت صحیح از طب سنتی است. باید تعریف کامل و دقیقی از طب سنتی ایران، اجزا و توانمندیهای آن وجود داشته باشد، حدود و ثغور آن مشخص شود، چیزی به آن اضافه یا از آن کم نشود، با سایر موضوعات نیز آمیخته نشود.
یادآوری این مطلب ضروری است که این طب، یک مکتب طبی کامل و دارای فلسفه، تئوری و شیوههای تشخیصی و درمانی میباشد، نه مجموعهای از چند توصیه یا روش پیشگیری و درمان. البته این مکتب دارای اشتراکاتی با برخی از مکاتب طبی دیگر، نظیر طب سنتی چین، طب سنتی هند، طب رایج و … است که این مسأله امری کاملاً طبیعی است اما این بدان معنی نیست که از اجزای آنها به اسم طب سنتی ایران و یا از موضوعات طب سنتی ایران به اسم آن مکاتب استفاده یا بهتر بگوییم سوء استفاده شود. گاهاً دیده میشود حتی در مجامع و گردهمآییهای علمی(همایش ها،جلسات آموزشی) نیز این نکته رعایت نشده و طب سنتی ایران معادل گیاه درمانی، طب اسلامی و یا … به کار میرود که جداً باید از آن پرهیز کرد.
اگر شناخت مورد نظر از این طب حاصل شود میتوان به میزان توانمندیها و نیز کاستیهای آن پیبرد، در غیر اینصورت ممکن است موارد مفیدی وجود داشته باشند که مورد غفلت یا سوءاستفاده واقع شوند و در مواردی که کاستی وجود دارد تبلیغات یا اقدامات درمانی بیجا صورت گیرد، که نتیجتاً با ایجاد انتظارات نابجا در اذهان که بدون جواب نیز خواهد ماند، ممکن است موجبات بروز ضررهای مختلف جسمی، مادی و معنوی در مخاطبین را فراهم آورد.
بدیهی است که تمام مکاتب بشری بلا استثناء بدلیل همان بشری بودنشان، کم و بیش دارای نواقصی میباشند و صاحبان آنها باید این حقیقت را قبول داشته و درباره آن موضعگیری صحیحی اتخاذ کرده و در رفع تدریجی کاستیها بکوشند.
در مورد مکاتب طبی نیز این مساله صدق میکند. مهم این است که هدف تمامی این مکاتب، حفظ یا بازگردانیدن وضعیت سلامت جسمی انسانهاست که در راه رسیدن به این هدف هر یک مسیر و ابزارهایی را انتخاب کردهاند که با یکدیگر شباهتها و تفاوتهایی دارند. لیکن بدلیل نقاط قوت و ضعف موجود، همگی مکمل هم هستند تا رقیب یا جایگزین هم .
این نکته در سالهای اخیر بسیار مورد توجه مجامع علمی پزشکی دنیا، از جمله سازمان بهداشت جهانی(WHO) نیز قرار گرفته است بهطوری که در استراتژیهای منتشر شده از این سازمان راجع به شاخههای مختلف طبی، کلمة "طب مکمل "(Complementary Alternative Medicine) جانشنین کلمة قدیمی "طب جایگزین"(Alternative Medicine) شده است. البته اخیراً واژه دیگری تحت عنوان "طب فراگیر "(Integrative Medicine)” نیز برای این موضوع بهکار رفته است.
با داشتن این باور توسط متقدیمن و پیروان هر یک از مکاتب طبی از جمله طب سنتی ایران، از بسیاری تعصبات نابجا، کارشکنیها، رقابتهای ناسالم و دشمنیهای بیمورد که موجب وارد آمدن آسیبهای جدی و خطیر به پیکرة آنها میشود جلوگیری به عمل میآید.
تعصبات نابجا
اصولاً تعصب و پافشاری غیرمنطقی و ناعاقلانه روی یک موضوع مانع انتقادپذیری صحیح شده، منجر به غافل ماندن از کاستیها و عدم رفع آنها و در نهایت عدم رشد و تکامل آن میشود. در اینجا چند گونه تعصب قابل طرح است. تعصب به روی یک مکتب طبی خاص به عنوان تنها مکتب موجود و کاملاً مفید برای بشریت، انسان را از کندوکاو و مداقه در سایر مکاتب طبی دیگر باز داشته، روحیه نقادی و برطرف کردن نواقص و کاستیها را در آدمی میکشد، و صدمات جبرانناپذیری به بار میآورد ...
نوع دیگر، تعصب میان پیروان و فعالان در طب سنتی ایران می باشد که باعث بروز اختلافات چشمگیر و خطرناک درونی شده و در نهایت میتواند منجر به کندی یا توقف حرکت صحیح این مکتب شود. بخشی از علل این مسأله به همان مورد اول یعنی نداشتن شناخت صحیح از طب سنتی ایران بر میگردد ولی بخش دیگر بدلیل وارد کردن امور و سلائق شخصی وفرقه ای در آن می باشد. به طور مثال برخی از این افراد اعتقاد راسخ دارند که پرداختن به موضوع طب سنتی ایران، فقط باید از طریق دانشگاه و سیستم آموزشی - تحقیقاتی نوین و رایج و توسط افرادی که مدارک دانشگاهی معتبر دارند، باشد و اشخاص یا گروههایی که به طور متفرقه، سنتی و بدون داشتن مدارک و تحصیلات آکادمیک در این حوزه اطلاعات و تجربیات فراوانی دارند، باید از گود خارج شوند و حق هیچگونه اظهارنظر یا دخالتی در هیچ قسمتی از موضوع را ندارند.
در مقابل، بعضی دیگر به این باورند که ورود این مبحث به سیستم آموزشی رایج و دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی موجود، نظام آن را از هم گسیخته، باعث آشفتگی و اختلاط موضوعات شده و آن را از حالت اصلی خارج کرده و دیگر آن فواید و اثرات خود را نخواهد داشت و لذا باید بدون هیچگونه تغییر و تأمل، مو به مو بهکار گرفته شود و نیازی به آزمودن و مداقه ندارد. مسلماً هر دوی این رویکردها افراطی و دور از تعقل و اعتدال است و به نظر حالت میانه این است که مطرح کردن و ورود طب سنتی ایران به سیستم دانشگاهی و کار و تحقیق روی آن توسط محققین و دانشمندان واجد مدارک علمی روز، نه تنها مضر و نابهجا نیست، بلکه امری لازم و واجب است؛ منتها باید با حفظ اصول و امانتداری منطقیِ مفاهیم طب سنتی و کاملاً بیطرفانه باشد و این اعتقاد نیز وجود داشته باشد که کسب نتیجة صحیح، بدون کمک گرفتن از افرادی که بطور سنتی و غیر آکادمیک در این مورد اطلاعات و تجربیات ارزنده دارند نیز کاری بسیار دشوار و بعضاً غیر ممکن خواهد بود.
عدم خودباروی
میتوان گفت اولین مرحله برای انجام یک کار، داشتن باور درونی و اعتقاد راسخ به وجود توانمندی لازم برای آن در وجود خود می باشد. هر قدر این باور عقلانیتر، منطقیتر و قویتر باشد، به همان نسبت اقدام حاصله نیز کاملتر، مؤثرتر و پایاتر و عامل به آن ثابتقدمتر خواهد بود و برعکس. ایجاد و تقویت یا تضعیف و از بین بردن این باور در درجه اول به میزان استفاده فرد عامل از عقل شریف و تجربیات صحیح و در درجة بعد به عوامل خارجی نظیر تبلیغات و تلقینات بستگی دارد. بدیهی است که مورد اول از اهمیت بیشتری برخوردار است چرا که تأثیر موارد مذکور روی فرد در مورد دوم، به آن مربوط است. این حقیقت از کوچکترین و ساده ترین کارهای شخصی تا حرکات بزرگ اجتماعی و ملی در تمامی حیطه ها از جمله حیطة طب وجود دارد. در مورد طب سنتی ایران این مسئله بخوبی نمود دارد.
یکی از مهمترین عللی که باعث شده خودباوری لازم در زمینه طب سنتی ایران وجود نداشته باشد، عدم توجه دقیق به سوابق تاریخی، مفاهیم آن و تأثیرات عینی دستورالعملهای آن میباشد. این حقیقت که طب سنتی ایران صدها سال بهعنوان مطرحترین و مفیدترین مکتب طبی در دنیا بوده و به حفظ سلامتی و درمان بیماران میپرداخته را، نه تنها مورخین و محققین ایرانی که دانشمندانی از سراسر دنیا به رشتة تحریر درآوردهاند.
تعقل در این مطلب که یک مکتب نمیتواند بدون داشتن حقایق صحیح برای مدتی طولانی توسط عدة زیادی از انسانها و دانشمندان مورد قبول و استفاده قرار گیرد، منجر به این خواهد شد که دیگر بدون دلیل مناسب و صرفاً بهخاطر قدیمی بودن آن (که البته خود نقطة قوت است، نه نقطة ضعف) از کنارش عبور نکنیم و قدری بیشتر به آن توجه نماییم. بر این مطلب باید اضافه کنیم تأثیرات جالب و مفیدی را که امروزه نیز به وضوح از اجرای بسیاری از دستورات و دستورالعملهای این مکتب در حفظ سلامتی و درمان بیماریها مشاهده و بعضاً منتشر میشود و همچنین نواقص و مضراتی را که در سایر مکاتب از جمله طب رایج وجود دارد.
پس ابتدا باید در خودمان به این نتیجة مهم برسیم که طب سنتی ایران حتماً حقایق مفیدی در خود دارد که باید مورد توجه بیشتر قرار گیرند. در این صورت دیگر تبلیغات و تلقینات مثبت و منفی قادر نخواهند بود، تغییر زیادی در نگرش و حرکت ایجاد کنند و این همان مفهوم خودباوری است. شاید بهترین مثال در این زمینه، طب سنتی چین باشد که با خودباوری کامل و عدم خودباختگی در برابر تبلیغات منفی و تمسخرهای وسیع از سوی برخی مکاتب، توانست در نهایت جایگاه مناسبی در کشور خود و دنیا پیدا کرده و به فعالیت جامعتر بپردازد.
نکتة دیگر که در اینجا لازم به ذکر است اینکه در راستای خودباوری باید به عالمان و دانشمندان خودی اعتماد کنیم. متأسفانه بسیار مشاهده میشود که یک مطلب بارها توسط حکیم، دانشمند و محقق ایرانی گفته شده و میشود، ولی مورد بیاعتنایی قرار میگیرد. اما به محض اینکه همان مطلب از دهان یک دانشمند غربی خارج شد، تمام و کمال مورد قبول واقع شده و به اجرا در میآید. بهطوری که یک محقق و پژوهشگر ایرانی مجبور است بهخاطر جلب اطمینان هموطنان خود نیز که شده به هر طریق ممکن، مطلب خود را در یکی از نشریات یا کتب خارجی به چاپ برساند تا پذیرفته شود یا به نحوی با آنان در ارتباط باشد یا از یکی از کشورهای غربی مدرک تحصیلی داشته باشد. این موارد همگی موانعی بزرگ بر سر راه تقویت و پیشرفت و بهرهگیری از طب سنتی ایران می باشد.
علمی و مستند نبودن
منظور از علمی بودن صرفاً به معنی انطباق صد در صد با ملاکها و روشها و ابزار تحقیقاتی امروزی نیست چرا که ممکن است در این روشها و تعاریف رایج علم نیز نقایصیـبه خاطر بشری بودن و این که از راه آزمون و خطا به دست آمدهاندـ وجود داشته باشد و احتمالاً تنها راه حصول به کشفیات جدید و اثبات پدیدهها هم نمیباشد چرا که در فلسفه و انواع علم و روشهای تحقیقاتی، اختلافاتی بین صاحبنظران وجود دارد. البته وجه مشترک تمام آنها، تکیه بر استدلال، تعقل و منطق بوده تا به نتایج صحیح دست یافته، احتمال اشتباه را به حداقل ممکن برساند؛ که در حصول به این نتیجه هریک به میزانی موفق بوده اند. نتیجة مهم اینکه اگر یک یافته، پدیده یا اثر با اصول عقلانی و تجربی سازگار و مفید بود، نباید تنها به دلیل اینکه از روشهای رایج علمی و تحقیقاتی پیروی نکرده یا بدست نیامده است، انگ غیرعلمی و غیر معتبر بودن خورده و کنار گذاشته شود. بنابراین راههای مختلف برای اثبات یک اثر به شرطی که شرایط مذکور را داشته باشند باید محترم شمرده شوند و در این حیطه نیز از تعصبات خطرناک باید خودداری کرد.
یک روش علمی و تحقیقاتی مادامی که بتواند جوابگوی سؤالات و انتقادات دانشمندان و پیروان سایر روشها باشد و از اصول صحیح و عقلی پیروی کند معتبر و قابل استناد خواهد بود. محققین در زمینة طب سنتی ایران نیز مانند سایر رشتهها باید از اصول و قوانین عقلی و منطقی و قابل قبول پیروی کرده و به مستندسازی پدیدهها و یافتههای خود پرداخته و بدون تعصب خاصی آن را به دیگران و اهل فن ارائه دهند و اگر به صحت حقیقت آن و روش و ابزار تحقیقاتی خود اعتقاد و باور بجا دارند، نباید از انتقادات و اعتراضات که ممکن است بیپایه و غیرعلمی باشند هراسی داشته باشند.
مسلماً باید سعی بر این باشد که در صورت امکان از روش و ابزارهای تحقیقاتی علمی روز بهره گرفته شود، تا برای دیگران آشناتر و قابل فهمتر باشد لیکن اگر به دلیل نارسایی قسمتی از آن یا وجود روشهای دقیقتر که ممکن است مطلب را بهتر اثبات کرده و ارائه دهد، قسمتی از متدولوژی نوین با متدولوژی دیگری جایگزین گردد، باید اصول عقلی حفظ شوند. این نکات متأسفانه در بسیاری از تحقیقات پیرامون طب سنتی ایران اجرا نمیشود و علت اصلی آن، آشنا نبودن برخی از محققین در این رشته به روشها و ابزار تحقیقاتی علمی، یا عدم جمعآوری و مستند کردن صحیح یافتهها میباشد. در پارهای از موارد نیز تعصبات بیجا در مورد یک متدولوژی، عدم اجرای دقیق و منظم مراحل یک روش و عدم تخصیص وقت کافی به آن، علت این مساله میباشد. در این شرایط میتوان به راحتی صحت ادعای این افراد را زیر سوال برد و آن را مردود اعلام کرد. در اینصورت، اثبات مجدد آن مساله کاری بسیار دشوارتر از قبل خواهد گردید؛ چرا که صاحب آن –یا با تعمیم،خود آن مکتب-به عنوان محقق یا مکتب غیر علمی شناخته شده و در مورد آن تبلیغات سوء نیز صورت خواهد گرفت.
عدم صلاحیت مجریان
بسیار در تاریخ آمده و امروزه نیز دیده میشود که یک حرکت یا مکتب علیرغم بر حق بودن، صرفاً به دلیل اجرا و ارائة ناصحیح توسط افراد فاقد صلاحیت، دچار افت یا آسیبهای بزرگ یا گاهاً سرنگونی گشته است به طوریکه شاید قویترین دشمنان نیز نمیتوانند اینگونه به آن صدمه وارد کنند. این مسأله اهمیت زائدالوصفِ توجه ویژه به کسانی که میخواهند مجری، عامل و مبلغ یک مکتب باشند را نشان میدهد.از مهمترین و حساس ترین این مکاتب، مکاتب طبی و از آن جمله، طب سنتی ایران است که از این قاعده مستثنی نمی باشد. متأسفانه امروز کم نیستند افرادی که پس از فراگیری مختصری از این طب، صرف نظر از پزشک و غیرپزشک بودنشان و اینکه به چه طریق آن را دریافت کرده و تا چه حد صحیح و منطبق با حقیقت آن مکتب میباشد، خود را در این وادی صاحبنظر فرض کرده و دست به درمان بیماران و تبلیغ در این زمینه زده، و حتی در موضوعات علمی آن اقدام به قلم زدن و تدریس و شاگردپروری میکنند. اما مشکل فقط به ضعف علمی مجریان محدود نمیشود. آلوده شدن برخی از آنان به مسائل مادی و کسب منافع مالی از این راه یکی دیگر از مشکلات قابل ذکر است و شاید اصلیترین دلیل رویکرد این افراد به این رشته میباشد. اخذ منابع هنگفت از محققین و طالبان علم شرکتکننده در برخی از همایشهای علمی یا کلاسها و دورههای آموزشی با موضوع طب سنتی و یا از بیماران مراجعه کننده به مطبها یا مراکز تهیة داروهای مربوطه، مثالهایی عینی از این مساله است. تشنگان علم و دانشپژوهان و نیز بیماران درمانده برای رسیدن به مقصود خویش عموماً حاضرند هر کاری را انجام داده و هر مبلغی را بپردازند که این مورد خوبی برای سوءاستفاده توسط عالمنمایان سودجو است.
جالب است که این اشخاص در توجیه کار خود در اخذ این مبالغ کلان، بلافاصله به مبالغ بالای دریافت شده از بیماران در سیستم طب رایج اشاره کرده که خود،مثالی اشتباه است و آن هم مجاز نبوده ونقطة ضعف آن مکتب است؛ از سوی دیگر دشمنیها و کارشکنیهای مکاتب دیگر در طب سنتی را بهانه قرار داده و تجمع مال را وسیلهای برای تقویت و پیشبرد طب سنتی قلمداد میکنند که چه استدلال بیپایه و اساسی است چرا که هزینة بالای تشخیص و درمانی، یک نقطة آسیب عمده برای یک مکتب طبی محسوب میشود که باید رفع گردد. ضمناً این ادعاها نیز غالباً غیر واقعی از کار در میآید زیرا که عموماً صرف امور شخصی یا حداکثر فرقهای شده، اسراف ها و اتلاف های فراوان رخ می دهد و فایدهای برای طب سنتی ندارد. از طرف دیگر شاید قناعت کردن به مبالغ متعارف و مناسب و کسب بودجه از طرق شایسته دیگر، بهتر از تأمین آن از جیب دانشپژوهان، بیماران و درماندگان باشد. برای رفع این معضلات و نظارت صحیح بر کار مجریان این رشته، معقولانهترین راهی که به نظر میرسد تشکیل مرجعی قانونی، معتبر و صاحباختیار است که شامل حکماء و دانشمندانی میشود که اولاً اطلاعات کامل و عمیق و تجربیات فراوان در حیطة طب سنتی ایران داشته و ثانیاً پاکنیت، بدون تعصب و واجد شرایط لازم دیگر برای این مقام باشند. بهاین ترتیب میتوان امید داشت که تنها افراد شایسته تحت یک نظارت دقیق و در چارچوب خاصی میتوانند اجازة کار و فعالیت در این زمینه را دریافت کنند. در این صورت نه تنها شاهد ضربه خوردن این مکتب نخواهیم بود، بلکه تقویت و تحکیم روزافزون آن را شاهد هستیم.
اما موارد دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که توجه به آن و پیشگیری و رفع آنها فقط و فقط توسط شخص مجری امکان پذیر است نه فرد یا سیستم نظارتی دیگر. از این موارد میتوان به عمل نکردن شخص مجری به توصیهها و دستورات طب سنتی (در زمینه تغذیه، رفتار و …) که خودش آنها را به بیمار تجویز و تأکید کرده، اشاره کرد که یا به دلیل عدم باور قلبی به آنهاست و یا به علت غیرحقیقی، مبالغه آمیز و غیرقابل اجرا بودن آنهامی باشد. این رویداد گاهاً در محل طبابت فرد و جلوی دید بیمار یا انظار عمومی صورت میگیرد که اثر مخرب آن را دو چندان میکند. طبیعتاً فرد باید دستورات صحیح و معقولانه به بیمار آموزش داده و خود اولین عامل به آنها بصورت کلی باشد.
یکی دیگر از این موارد، عدم صبر و حوصله در برابر ناملایمات و مشکلات وارده از طرف دیگران و برخی مکاتب و استفاده از روشهای نامناسب بحث و مجادله، جهت دفاع از طب سنتی میباشد که نه تنها مؤثر نیست بلکه نتایج مخرب متعددی را به دنبال خواهد داشت. این باور در شخص عامل و حامی طب سنتی ایران باید وجود داشته باشد که اگر این رشته واجد مطالب مفیدی است به شرط ارائة درست، هیچ احتیاجی به تبلیغات و دفاع ناصحیح ندارد و مصداق آن ضربالمثل معروف است که عطر آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید.
از نکات دیگر قابل ذکر، رعایت نکردن اخلاق و ادب لازمة یک محقق یا طبیب چه در زمینة صداقت و امانتداری علمی درتحقیقات و ارائه نتایج آن، و چه در برخورد با بیماران است که موجب سلب اعتماد مخاطبین و زوال تدریجی مکتب میشود.
عدم وجود ارتباطات لازم
یکی از عوامل مهم در پیشبرد یک حرکت و از بین بردن موانع موجود بر سر راه آن، همکاری بخشهای مربوطه در آن مورد میباشد. در اینجا چند نوع ارتباط راجع به طب سنتی ایران مطرح است. یکی ارتباط آن با سایر مکاتب طبی به طور صحیح و غیرمتعصبانه و غیرمغرضانه بوده که در مورد آن مطالبی ارائه شد. دیگری ارتباط میان حکماء، محققین، دانشمندان، عاملین و دانشپژوهان این حیطه (چه دانشگاهی و چه غیردانشگاهی) و تبادل اطلاعات و دستاوردها و تجارت بین آنها با هدف نهاییِ ارتقاء کلیِ این مکتب در کنار حفظ حقوق معنوی و مادی یکدیگر میباشد. در غیر این صورت شاهد تحقیقات و کارهای تکراری و انجام تجاربِ بعضاً بیحاصل خواهیم بود. از طرفی این دانش و تجربیات در دست عدة معدودی باقی مانده و دیگران و نسل بعد از آن بینصیب میمانند که چارة آن، انتقال صحیح طب سنتی ایران از طریق کتاب، مقاله، نشریات و تدریس به اهل آن توسط حکماء و متقدمین می باشد که اگر اینگونه نمی بود، تا زمان ما نیز ادامه پیدا نمی کرد.
نوع دیگر ارتباط، رابطه با سایر بخشهای کشور و دولت از جمله وزارتخانههای مربوط، بیمهها، ارگانهای اجتماعی، رسانهها و … میباشد که باید بهصورت منطقی، دو طرفه و مؤثر باشد. تا وقتی این ارتباط و حمایت همه جانبه در کشور وجود نداشته باشد نمیتوان شاهد تقویت و پیشبرد مؤثر طب سنتی در مملکت بود.
سختی بهرهگیری از طب سنتی ایران
به هر میزانی که یک دانش و حرفه سادهتر و در دسترستر باشد، فراگیری، توسعه، انتقال و استفاده از آن بیشتر خواهد بود. این قاعده در مورد طب سنتی ایران نیز وجود دارد. مشکل بودن بهرهگیری از این طب در چند حیطه قابل طرح است. یکی از این موارد، سختی مطالعه و جستجو و فهم مطالب موجود در متون با ارزش طب سنتی است که بخشی از آن بهخاطر نوع نوشتار یا قدیمی بودن چاپ و بخشی بدلیل نامأنوس بودن بعضی از لغات آن میباشد. طبیعتاً با همت صاحبنظران و تایپ مجدد و چاپ این کتب به شیوة رایج و تبدیل آن به نرم افزارهای رایانهای قابل جستجو و نیز تدوین لغتنامههای مفید و کاربردی به صورت کتاب و نرم افزار و تکثیر این محصولات (با رعایت امانتداری علمی در تمامی مراحل ذکر شده) میتوان این مشکل را مرتفع کرد.
مسئلة دیگر، تهیة داروهای تجویز شده توسط حکیم و طبیب طب سنتی است که عموماً کار دشواری می باشد و مسائلی را بدنبال دارد. اولاً تعداد قابل قبولی از مراکز فعلی تهیة گیاهان دارویی (عطاریها) وجود ندارد، ثانیاً بین این مراکز موجود نیز از نظر میزان تسلط شخصی که در آن کار میکند نسبت به داروهای طب سنتی و طرز تهیه و نگهداری و تجویز آنها تفاوتهای بسیاری مشاهده میشود. از طرفی مرجع خاصی نیز جهت رسیدگی به این مسئله وجود ندارد و تشخیص آن هم برای بیماران امکان پذیر نمیباشد؛ لذا کار تهیه یک دارو که گاهاً مشتمل بر چند نوع داروی سادة دیگر است یا بندرت توسط خود طبیب انجام میگیرد که این امر، اگرچه ایدهآل بیمار است، ولی وقت زیادی از طبیب میگیرد؛ و یا به بیمار واگذار میشود که بعضاً باعث بروز اشتباهات فراوان و حتی خطرناک شده، اثر مورد نظر حاصل نگردیده و گاهاً عوارضی نیز به همراه دارد.
میتوان با تشکیل یک مرجع معتبر که ذکر آن قبلا آمد و آموزش صحیح و اعطای مدرک و مجوز و نظارت بر کار شاغلین در این حرفه، این مشکل و مانع را نیز به بهترین وجه برطرف ساخت. در نهایت گاهی اوقات بهدلیل حساسیت مشکل یک بیمار و یا عدم پیگیری مناسب وی، طبیب نیاز دارد که او را برای مدتی بستری کرده زیرنظر و تحت مداوا قرار دهد که این امر بدون داشتن بیمارستان تخصصی طب سنتی امکان پذیر نخواهد بود و این یک عامل محدود کننده در کارآیی و بهرهگیری مناسب از طب سنتی می باشد و همکاریها و ارتباطات لازمه که قبلاً توضیح داده شد را می طلبد.