بسم الله الرّحمن الرّحيم
و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين و لعنة الله على اعدائهم اجمعين
کاربر عزیز، از شما تقاضا داریم استفاده از این متن (مطالعه، ارسال و ...) را با تلاوت یک صلوات، (هدیه به ساحت قدسی مادر گرامی حضرت صاحب الامر (روحی فداه) و به نیت تعجیل در فرج ایشان) همراه کنید. خدایتان جزای خیر دهاد.
الجزایر بی حجاب❗️
✍ آنچه میخوانید بخشهایی از «الجزایر بی حجاب»، نوشته فرانتس فانون متفکر مشهور آفریقایی تبار است:
«روش پوشاک، سننِ لباس پوشیدن و زینت ها، اساسیترین و مشخص ترین شکل یک جامعه است که بلافاصله به چشم میخورد. ... و میتوان مراحل عظیم تمدن و یا مناطق مختلف فرهنگی را، بر حسب روشهای اصلی و اختصاصی مربوط به لباس مردان و زنان تقسیم بندی کرد. ...
اینک خواهیم دید، مسأله چادر که یکی از عوامل و سنن و لباس ملت الجزایر است، موضوع مبارزه عظیمی قرار خواهد گرفت. در این مبارزه نیروهای اشغالگر، متنوعترین و قویترین تدارکات خود را تجهیز خواهند کرد. ...
مسئولین دولت فرانسوی در الجزایر، که مأموریت داشتند اصالت ملت را نابود سازند، … حداکثر کوشش خود را بر مسئله چادر متمرکز کردند و آن را به منزله علامت اصالت ملی و وضع خاص زنان الجزایری تلقی کردند ... این روش تمسکی است ساده و روشن به ضرب المثلی قدیمی، که میگوید: ”زنان را به دست بگیر، همه چیز به دنبال آن خواهد آمد.“
... آنگاه اداره کنندگان دستگاه استعمار میتوانند نظریه سیاسی روشنی ابراز کنند و معتقد شوند: اگر بخواهیم به تار و پود جامعه الجزایری هجوم بریم و استعداد مقاومت او را مغلوب سازیم، باید بدواً زنها را تحت تسلط خویش قرار دهیم. باید برویم زن را در پشت چادری که خود را با آن میپوشاند و در درون خانوادهها که مرد وی را مخفی میکند، جستجو کنیم؛ و لذا موقعیت و وضعیت زن اساس فعالیتها قرار میگیرد … پس دفاع از زنِ تحقیر شده و مطرود شده! شروع میشود ...
دستگاه استعماری برای این مبارزه مبالغ هنگفتی را اختصاص داده است و بعد از آن که تشخیص داد که زن، محور اصلی و نقش اساسی مبارزه است تمام کوشش وی مصروف به تسلط بر زنها و کنترل آنان شد. ...
هنوز امروز – سال ۱۹۵۹ - رؤیای رام کردن جامعه الجزایر به کمک ”زنان بی حجاب که شریک جرم اشغالگرند“ از مغز رجال سیاسی استعمار بیرون نرفته است، مردان الجزایری نیز به نوبه خود، هدف انتقادهای دوستان اروپایی و یا به طور رسمیتر کارفرمایان اروپایی خویش قرار میگیرند! یک کارگر اروپایی نیست که ... از کارگر رفیق الجزایری خود نپرسیده باشد: ”آیا زن تو چادریست؟ چرا تصمیم نمیگیری مثل اروپاییها زندگی کنی؟ چرا زنت را به سینما، مسابقات و کافه نمیبری؟“
... از آن پس این زنانِ نمونهای و آزمایشی با چهرهای مکشوف و بدن آزاد، مانند سکهای رایج در ”محیط اروپایی الجزایر“ سیر میکنند. در اطراف این زن، حلقهای از تعلیمات نوین به وجود میآید و اروپاییها که از این پیروزی کاملاً به هیجان آمدهاند، از نگرانی اینکه نکند به وضع اولیه برگردند، این زن را مانند کسی که به مذهب جدیدی گرویده باشد، احاطه میکنند …
زن الجزایری تکیهگاهی است برای نفوذ غربیان در جامعه بومی، هر چادری که دور انداخته میشود، افق جدیدی را که تا آن هنگام بر استعمارگر ممنوع بوده است، در برابر او میگشاید و بدن الجزایری را که عریان شده است تماماً به او نشان میدهد. پس از دیدن هر چهره بیحجاب، امیدهای حملهور شدن اشغالگر، ده برابر میشود. هر بار که یک زن الجزایری کشف حجاب کند، با این عمل خویش در واقع وجود جامعه الجزایری را با سیستم دفاعی سست بنیاد، باز و متلاشی به اشغالگر اعلام میدارد.
هر چادری که میافتد، هر چهره که به نگاه جسور و ناآرام اشغالگر عرضه میگردد، برگردان این معناست که، ”الجزایر آغاز به انکار خویشتن کرده و هتک ناموس را از جانب اشغالگران پذیرفته است.“ با هر چادری که رها میشود گویی جامعه الجزایر خویشتن را به مکتب ارباب تسلیم کرده و تصمیم میگیرد تحت رهبری و انقیاد اشغالگر، عادات و رسوم خویش را تغییر دهد.»