□ ساندرا کوبرین
چکیده:
انجام سالانه 11 میلیون جراحی زیبایی در ایالات متحده و روند رو به رشد دامنه این صنعت، نگاه کارشناسان را به سوی فرصتها و تهدیدهای این صنعت پول ساز جلب نموه است. نویسنده با اشاره به انتقادات گسترده غربیها از چند سنت فرهنگی کشورهای در حال توسعه نظیر ختنه دختران و یا دستکاری آلت تناسلی و سینههای زنان و مردان و مشابهت زیاد چنین اقداماتی با عملهای جراحی پلاستیک مرسوم در صنعت زیبایی مصنوعی، معتقد است که ما با یک امپریالیسم فرهنگی روبهرو هستیم. با وجود مخاطرات فراوان این عملهای جراحی، اهدای کارت هدیه این عملهای زیبایی مصنوعی چه معنایی دارد؟
چانه من کمی بزرگتر از شکل رایج امروز آن است. البته احتمالاً کمی شکم نیز آوردهام. آخرین اقدامی که ممکن است انجام دهم، مراجعه به یک بیمارستان برای جراحی زیبایی است، کاری که هرگز روی نخواهد داد. داشتن یک شکم صاف و یا چانهای خوش فرم، کاری نیست که ارزش به خطر انداختن زندگی را داشته باشد.
من احساس می کنم که عضو یک اکثریت شکننده از مخالفان این عملهای جراحی زیبایی هستم. چرا که در سراسر جامعه، نگرش مثبتی نسبت به این گونه اقدامات در حال شکل گرفتن است. از سال 1997 میلادی تاکنون، تعداد عملهای جراحی زیبایی براساس گزارش انجمن پزشکان جراحی پلاستیک، با رشد چشم گیری روبهرو بوده که انجام 11 میلیون عمل مختلف زیبایی در سال 2006 میلادی و رشد 7 درصدی آن در مقایسه با سال پیش از آن، نشانگر شکلگیری این رویکرد در جامعه به ویژه در میان زنان و دختران جوان است.
گفته میشود که 10 میلیون از این عملها بر روی زنان بوده و اصلاح و یا بزرگتر کردن پستانها، در صدر این لیست قرار دارد. البته در چنین عملهایی به دلیل بیهوش کردن مریض، ریسک زیادی در میان است. هر چند جامعه پزشکی تلاش میکند که این گونه درمانها را کاملاً بیخطر و عادی جلوه دهد. رسانهها نیز تلاش میکنند که زنان را به حفظ و بازسازی ویژگیهای دوره جوانی خود ترغیب نمایند. مثلاً در بسیاری از باشگاهها، داروهای کاهش و افزایش وزن به راحتی در اختیار افراد گذاشته میشود و حتی چشم پزشکان نیز به جمع تزریقکنندگان مواد تزریقی بزرگکننده سینهها و گونهها پیوستهاند. آنچه که بیش از هر چیز نگرانکننده به نظر میرسد، رویکرد جدید زنان موفق و باهوش و روشنفکر به انجام این عملهای پزشکی زیبایی پرهزینه و پیچیده و تهدیدکننده سلامت است تا سینههایی بزرگتر، شکمی صافتر و غبغب کمتری داشته باشند.
در این روزها، نام دونداوست ستاره 58 ساله موسیقی پاپ، به دلیل سرانجام تراژدیک و غمانگیز عملهای مختلف جراحی زیبایی که به مرگ وی منتهی شد، در رسانههای ما بارها مطرح شده است.
دستاوردهایی که کافی به نظر نمیرسد
خانم وست کیست؟ استاد بخش زبان انگلیسی دانشگاه ایالتی شیکاگو در سالهای گذشته و استاد دانشکده «فول برایت». او از سال 2004 میلادی به آموزش هنرمندان میپرداخت. در 9 نوامبر، او برای بهبود ظاهر شکم وکوچک کردن سینهها روانه بیمارستان شد و همان شب، بعد از عمل، به خانه برگشت. غروب روز بعد، به دلیل مشکلات قلبی عازم مرکز پزشکی «سنتینلا فریمن» شد، ولی تلاشها برای نجات او ناکام ماند. در بررسیهای بعدی مشخص گردید که دلیل اصلی مرگ وست، آثار جانبی عمل جراحی روز گذشته بوده است.
در ویژه برنامه شبکه «سیانان» اعلام شد که وست از مخاطرات تن دادن به این عملهای جراحی آگاه بوده است، اما تصمیم گرفته بود که به هر قیمتی، این کار را انجام دهد. چند ماه قبل، یکی از پزشکان از انجام این عملهای جراحی زیبایی مصنوعی بر روی او خودداری کرده بود. دکتر آبولیان در گفت وگو با این شبکه گفت که «من اصرار داشتم، به دلیل سن بالای خانم وست، حتماً آزمایش های کاملی در مورد پارامترهای سلامتی وی انجام گردد. اصولاً خانمهایی با سن بیشتر از 40 سال، باید حتیالامکان از چنین عملهایی چشمپوشی کنند.»
سایر مرگهای پر سر و صدا
چندی پیش، مرگ بانوی اول نیجر استیلا اوباسانجو در جریان یک عمل جراحی پلاستیک، توجه بسیاری از مردم سراسر دنیا را به خود جلب نمود. در سال 2004 میلادی نیز اولیویا گلداسمیت که در سال 1996 میلادی کتاب پرفروش «اولین کلوپ همسران» را نوشته بود، در خلال انجام عمل جراحی فرم دادن چانه، جان سپرد. نکته جالب اینکه، خانم گلداسمیت در سال 1998 میلادی در رمانی به نام «سوییچرو» خالق شخصیتی بود که تصمیم داشت برای رقابت عشقی با یک زن جوانتر، عمل جراحی رفع چین و چروک پوست صورتش (لیفت) را انجام دهد؛ اما پزشک جراح داستان به او میگوید که باید به یک روان شناس مراجعه نماید. چرا خود خانم گلداسمیت به این گزینه نیاندیشیده بود؟
البته این دو نفر، تنها قربانیان موج بیپایان زنانی نیستند که برای داشتن ظاهری جذابتر و برازندهتر، دچار مرگ و یا آسیبهای دیگر میشوند. همه ساله این صنعت نوظهور، صدها میلیون دلار صرف بازاریابی خدمات خویش مینماید تا زنانی اندکی لاغرتر و کمی جوانتر را به جامعه تقدیم کند و مرگ چند صدنفر، بدفرم شدن اتفاقی بدن هزاران انسان دیگر و یا بروز عوارض پیشبینی نشده، چندان اهمیتی نخواهد داشت. آیا نادیدهانگاری بسیاری از این اتفاقات توسط رسانههای عمومی ما پرسش برانگیز و نگرانکننده نخواهد بود؟ حتی روزنامهای نظیر «نیویورک تایمز» هم در هنگام وقوع چنین حوادثی، بیشتر نقش یک ریشسفید وساطتکننده را بازی میکند. در مقاله 4 اکتبر این روزنامه در مورد زنانی که به چنین عملهای جراحیای تن میدهند تا اثرات حاملگی و زایمان را از بین ببرند، این سوال را طرح میکند که آیا چنین عملهایی برای مادران ما ضروری هستند؟
این عمل ها مجموعهای از جراحیهای زیبایی است که در آنها با شکل دادن مجدد پستانها، کشیدن پوست صورت با هدف از بین بردن چین و چروکهای به وجود آمده و... تلاش میشود تا مادران بتوانند دوباره ظاهری برازنده به دست آورند. آیا با وجود هزینههای بالای اقتصادی این اقدامات و مخاطرات آن برای زندگی زنان ما، استفاده از لغت «ضروری»، بار معنایی خاصی ندارد؟ و آیا تن دادن زنان ما به این گونه عملهای جراحی به دنبال هر بار حاملگی و زایمان، یک حماقت نیست؟ اگر شما سینههایتان را متناسب کنید، شکم خود را لاغر نمایید و گونههایتان را برآمدهتر؛ آیا به دنبال این مجموعه از جراحی های زیبایی که شما را به اندامهای عروسک «باربی» نزدیک کرده است، بهتر نیست که اندامهای تناسلی خود را نیز تغییر مدل دهید؟ آیا اپیلاسیون این بخشها کار پسندیدهای نیست؟ و اگر تمایل دارید که همسرتان نیز با این تغییرات همگام شود، میتوانید همانند ستارههای فیلم سکسی، دوباره یک دختر باکره گردید!
در سالهای اخیر، صنعت جراحیهای زیبایی همواره تلاش میکند که ابعاد بازار خود را گسترش دهد تا هم سود بیشتری به دست آورد و هم مشتریان خود را از دست ندهد. اما آیا دستکاری و طراحی مجدد اندامهای تناسلی زنان نظیر جراحی پلاستیک واژن، کوچک کردن واژن، جراحی ترمیم پرده بکارت و از بین بردن لبههای واژن، آخرین مجموعه از اقدامات صنعت جراحیهای زیبایی برای زنانی که برای خرج کردن پولهایشان راه دیگری نمیشناسند، نخواهد بود؟
تقریباً همه ما به یاد داریم که در گذشته، این شاخه پزشکی برای ترمیم ناهنجاریهای مادرزادی به وجود آمد، اما اینک هدف این صنعت، اغوای زنان و متقاعد کردن آنان به داشتن اندام و ظاهری نامتناسب و لزوم بازسازی آن است تا در سایه این فخرفروشیهای بیپایان، سود هنگفتی به دست آید.
هفته گذشته، مجله «آبزرور» در مقالهای به قلم کریستینا اودون، جراحی پلاستیک رحم و واژن را «خبری خوب» برای زنان دانسته بود: «شما دیگر مجبور نیستید که یک دختر باکره باقی بمانید، بلکه باید تظاهر کنید که چنین است!»
مطمیناً دست زدن زنان به چنین اقداماتی برای بازسازی جلوه اجتماعیشان، همراه با عرضه کارتهای هدیه چنین عملهایی را نباید یک خبر خوب به حساب آورد. آیا به چنین اقداماتی میتوان اصولاً پیشرفت در حوزه زنان اطلاق کرد؟
همه ما از سالها پیش، با ختنه اجباری دختران که به نام سنتها و فرهنگ بومی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه اجرا میشود، مبارزه می کردیم، آیا با گسترش دامنه این عملهای جراحی نوین که با اعطای حق انتخاب به زنان همراه بوده، یک تناقض بزرگ در حرف و عمل ما به وجود نیامده است؟ ما سالهاست که با شعار توانمندسازی زنان به بی راهه رفتهایم، چرا که همه آن دورنماهای متعالی، به پذیرش رفتن به زیر تیغ جراحان برای تبدیل به یک مدل زیبا شدن در اجتماع، تقلیل یافته است.
در این شرایط، متهم شدن ما به داشتن رویکردهای امپریالیستی در حوزه فرهنگی و سلطه بر جهان، چندان دور از واقعیت نیست. چرا که از یک سو، مجلات پرزرق و برق ما مقالات پرآب و تابی را در مورد فاجعهآمیز و وحشتناک بودن ختنه دختران در کشورهای در حال توسعه در یک صفحه به چاپ میرسانند، و در صفحهای دیگر، تبلیغاتی را چاپ میکنند که در آنها خوانندگان خود را با آخرین روشهای دستکاری و طراحی واژن آشنا می کنند. در سال 1915 میلادی، دولت چین، اجبار دختران و زنان به پوشیدن کفشهای کوچک را ممنوع کرد. سنتی دیرپا که بر اساس آن، از قرنها پیش دختران چینی مجبور میشدند برای داشتن پاهایی کوچک، کفشهایی بسیار تنگ را برای سالها در کل شبانهروز به پا نمایند. آیا تبلیغات گسترده متخصصان پای آمریکا در مورد عملهای جراحی زیبایی کوچکتر کردن انگشتها، در جهت امکان پوشیدن جدیدترین مدل کفشهای طراحی شده، کمی بهتآور نخواهد بود؟
از سوی دیگر، پستانهای یک چهارم دختران نوجوان کامرونی، با آهن گذاخته سوزانده میشود تا رشد آنها متوقف گردد، اما در غرب، حتی دخترانی 14 ساله هم با تشخیص پزشکان، عمل جراحی فرم دادن و زیبایی پستانها را انجام میدهند.از نسلی به نسلی دیگر، و از جامعهای تا جامعهای دیگر، اندامهای زنان به صورت مداوم در جهت انطباق با ویژگیهای پذیرفته شده فرهنگی، مورد تهاجم قرار میگیرد، اما این تنها زنان نیستند که افسانه لزوم زیبا شدن اندامهایشان به هر قیمتی را پذیرفتهاند. در کنار بومیان استرالیایی خواهان بزرگتر کردن اندام تناسلیشان از دیرباز، امروزه مردان زیادی نیز به انجام جراحی تغییر شکل سینه خود یا استفاده از جراحیهای زیبایی برای بزرگ کردن آلت تناسلی خویش روی آوردهاند.
در فیلم سینمایی «باشگاه جنگ» اثر چاک پلانیوک جملهای وجود دارد که به عنوان گفتار متن، احتمالاً برای بسیاری از ما جالب توجه است: «فروشندگان ما درحالی صابونهای خود را به قیمت 20 دلار به زنان میفروشند که چربی موجود در مواد اولیه این محصولات، از چربی باسن همین زنان به دست میآید.»
نکته مهم این است که جراحان پلاستیک از مواد خاصی برای پر کردن گونهها استفاده میکنند که از چربی بدن بیمار به دست میآید و آقای پلانیوک این نکته را به خوبی دریافته است. امروزه پزشکان متخصص جراحی زیبایی، چربی باسن زنان ثروتمند را به خودشان میفروشند و این همان نکتهای است که با فهمیدن آن، لبخندی تمسخرآمیز بر چهره هر کسی هویدا میگردد.
جراحی زیبایی و مخاطرات ناگفته آن
دکتر بری فریدبرگ جراح و متخصص حوزه زیبایی که در شهر لوسآنجلس به طبابت میپردازد، در گفت وگو با من چنین میگوید: «اصولاً در این رشته، ما جراحی کوچک نداریم. به علاوه، بیماران ما با کاری همانند رفتن به یک چشمه آب معدنی و یا سالن آرایش روبهرو نیستند... مثلاً عمل جراحی کوچک کردن شکم، یک عمل جراحی بزرگ و از دیدگاه من یکی از خطرناکترین عملهای جراحی زیبایی به حساب میآید. همه افرادی که خواهان چنین اقدامات پزشکی متداولی هستند، باید مخاطرات مربوط به آن را کاملاً درک نموده و بپذیرند... اکثر بیماران من میانسال هستند و اغلب آنها فرزند دارند. لذا با در نظر گرفتن احتمال وقوع حمله قلبی، خونریزیهای شدید و آثار پیشبینی نشده به وجود آمده پس از عمل جراحی، نمیتوان به صورتی سادهانگارانه با این موضوع برخورد کرد....»
سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA)، ریسک مرگ بیماران به دنبال عمل لیپوساکشن (سومین عمل جراحی زیبایی در آمریکا) را بیش از خطر مرگ به دلیل تصادفات رانندگی عنوان کرده است. چرا که از هر 000/100 عمل لیپوساکشن، بین 20 تا 100 نفر جان خود را از دست میدهند. اما نرخ مرگ و میر شهروندان بر اثر تصادف، به ازای هر 000/100 نفر، حدود 16 نفر است.
البته اعضای این صنعت پولساز هیچ گاه تمایلی به برهم زدن آرامش موجود در جامعه ندارند. کاری که سال گذشته، پس از بحران شدید بازار رهن مسکن نیز از سوی صاحبان این بخش به خوبی انجام گردید. چرا که پزشکان برای تامین هزینههای بین 000/2 تا 000/5 دلاری هر یک از این عملهای جراحی زیبایی، علاوه بر پذیرش کارتهای اعتباری، از پرداختهای آتی این هزینهها با استفاده از اعتبارات بهرهدار بانکی نیز استقبال میکنند.
هم اینک در بسیاری از شبکههای تلویزیونی و مجلات و روزنامهها و پایگاههای اینترنتی، تبلیغات مختلفی در مورد «کارتهای هدیه جراحیهای زیبایی» به چشم میخورد. آیا پیام ضمنی دریافت چنین هدیه ای، این جمله نخواهد بود که عزیزم، تو به اندازه کافی زیبا نیستی!
منبع: www.IntheseTimes.com
به نقل از:ماهنامه سیاحت غرب،شماره 62