(چاپ)

زندگی استعماری؛ طبّ استعماری
لابى صنعت مواد غذایى چاق کننده(مقاله انتخابی)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

لابى صنعت مواد غذایى چاق کننده

 


جاناتان رو1 ـ گرى راسکین2 

 


چکیده: 

 

نویسنده به بررسى حمایت شدید دولت آمریکا از لابى تولید کننده مواد چاق کننده و شرکت هاى تولید مواد غذایى نامرغوب مى پردازد و توضیح مى دهد که چگونه دولت آمریکا با استفاده از راهکارهاى خود و بدون توجه به وضعیت بهداشتى جامعه، تنها در اندیشه حفظ منافع افرادى است که از دولت حمایت مالى مى کنند. 



دولت بوش با احساس مسؤولیت شخصى مشکل دارد. از نظر آن ها، همه باید نسبت به اعمال خود احساس مسؤولیت داشته باشند، اما وقتى نوبت به دولت و دوستان دولت مى رسد، دیگر مسأله احساس مسؤولیت اهمیت خود را از دست مى دهد. 

 
به عنوان مثال، مى توان به طرح اخیر سازمان بهداشت جهانى براى مبارزه با گسترش چاقى، دیابت و بیمارى هاى مرتبط با آن در سراسر جهان، اشاره کرد. این طرحِ سازمان بهداشت جهانى (WHO) ـ که استراتژى جهانى در باره رژیم غذایى، فعالیت بدنى و بهداشت نامیده شده است ـ دولت ها را ترغیب مى کند تا اقداماتى از قبیل طبقه بندى بهتر غذا، محدود کردن تبلیغات غذاهاى نامرغوب، ترویج رژیم هاى غذایى سالم و حاوى میوه جات و سبزیجات بیش تر و مواد قندى کم تر را اتخاذ کنند.هم چنین این طرح، دولت ها را وادار مى سازد تا اطمینان حاصل کنند که در مدارس، مواد غذایى نامرغوب و نوشابه ترویج نمى شود. مطالعات سازمان بهداشت جهانى نشان مى دهد که رژیم هاى غذایى ناسالم و عدم فعالیت بدنى، دلایل اصلى بیمارى قلبى، دیابت نوع دوم و برخى از انواع سرطان در جهان اند. 

 
ممکن است کسى فکر کند، ایالات متحده با این طرح موافق باشد. ما (مردم آمریکا) به طور مستقیم با مشکل چاقى مواجه هستیم؛ تقریبا 32 جمعیت ما (مردم آمریکا) اضافه وزن دارند. باید قبول کنیم که سهم زیادى از چاقى رو به افزایش جهانى، ناشى از مواد غذایى نامرغوبى است که شرکت هاى آمریکایى مانند کوکاکولا، پپسى کولا، مک دونالد و کرفت تولید مى کنند. 

 
علاوه بر این، دو سال پیش بوش رئیس جمهور آمریکا، وجود فرهنگى جدید را مبنى بر این که «ما مسؤول تصمیمات خود هستیم»، ضرورى دانست؛ بنابراین شما ممکن است فکر کنید که ایشان اولین کسى خواهد بود که مسؤول نتایج اعمال کشورى است که رهبرى اش را به عهده دارد، اما به هیچ وجه این طور نیست. در عوض، دولت بوش برنامه ضدچاقى سازمان بهداشت جهانى را متوقف ساخته است و آن را به بهانه انجام اصلاحاتى که باعث ناکارآمد شدن طرح مى شود، به تعویق انداخته است و خواستار بررسى دوباره آن است. دولت بوش براى جلب رضایت و اطمینان دوستان خود در صنعت تولید مواد غذایى نامرغوب، از شعارها و ادعاهاى خود دست کشیده است. 

 
هر زمان که دولت مى خواهد آب را گل آلود کند، ابتدا از عامل «علم» استفاده مى کند و از متخصص هاى خود کمک مى گیرد. «ویلیام آره استیگر» مشاور عالى وزارت بهدارى و خدمات انسانى آمریکا (و فرزند خوانده خواهر جورج بوش) طى نامه اى خطاب به سازمان بهداشت جهانى نوشت که در سیاست هاى غذایى این مؤسسه «موارد زیادى وجود دارد که توجیهات علمى براى آن وجود ندارد.» 


ممکن است دانشمندانى که در استخدام صنعت مواد غذایى نامرغوب اند به این مسأله پى نبرده باشند، اما مادربزرگ هاى ما و قبل از آن ها مادربزرگ هاى آن ها متوجه آن بوده اند. دکتر «والتر. تى. سو» رئیس مجمع بهداشت عمومى آمریکا معتقد است: «هر مادرى که داراى عقل باشد مى داند که نباید هر روز به فرزندش بیسکویت و بستنى دهد مگر این که بخواهد که فرزندش وزن زیاد کند.» 


آیا فهمیدن این که یک وعده غذاى شرکت بیگ مک (BigMac) همراه با یک شیربستنى بزرگ که حاوى 1600 کالرى انرژى است، ممکن است باعث ایجاد مشکلاتى در رابطه با چاقى در آینده شود، تا این حد مشکل است؟ اتفاقا مدارک علمى این مسأله را کاملاً تأیید مى کنند. به عنوان مثال، طى تحقیقى که در مجله بین المللى چاقى انتشار یافت، دانشمندان دریافتند که پسران و دخترانى که در یک هفته، سه بار غذاى آماده مصرف کرده بودند، به ترتیب 40 و 37 درصد جذب کالرى بیش ترى نسبت به افرادى که از این غذاها استفاده نکرده بودند، داشتند. 


در تحقیق دیگرى که در شماره این ماه مجله طب اطفال چاپ شده است، تخمین زده شده است که مصرف غذاى آماده ممکن است باعث اضافه وزن 6 پوندى (تقریبا معادل 8/2 کیلوگرم) در هر نوزاد، طى یک سال شود، اما هزینه این تحقیق توسط صنعت تولید مواد غذایى نامرغوب تأمین نشده است. «کار.آر.نورم» پروفسور نروژى که ریاست هیأت علمى را که سازمان بهداشت جهانى را مورد نصیحت قرار داد به عهده داشت، به این مطلب اشاره دارد که انتقاداتى که بر مدارک علمى سازمان بهداشت جهانى وارد آمد «از جانب دانشمندان نبوده بلکه فقط از جانب صنعت تولید مواد غذایى بوده است.» 


سپس دولت متوسل به «مسؤولیت شخصى» مى شود. استیگر مشاور عالى وزارت بهدارى و خدمات انسانى آمریکا طى نامه اى به سازمان بهداشت جهانى نوشت که «دولت از مسؤولیت شخصى براى انتخاب رژیم غذایى که موجب تعادل انرژى در اشخاص، کنترل وزن و سلامتى شود، حمایت مى کند». استیگر هم چنین طى مصاحبه مشابه اى با روزنامه واشنگتن پست اظهار داشت که در برنامه سازمان بهداشت جهانى «آن چه که وجود ندارد، این است که مفهوم مسؤولیت شخصى افراد با آن چه که دولت مى تواند در این راه انجام دهد، در تضاد است». این سخنان، بازگوکننده اظهارات سخنگوى تولیدکنندگان مواد خواربارى آمریکا است که گفته بود: «در استراتژى سازمان بهداشت جهانى، هیچ توجهى به مسأله مهم مسؤولیت شخصى افراد نشده است.» 


این سخنانِ شبیه به هم نمى توانند تصادفى باشند. توجه داشته باشید که دولت بوش خواهان احترام به مسؤولیت شخصى از جانب سردمداران صنعت مواد غذایى نامرغوب مانند چهره قدرتمند صنعت قند و شکر «جوز پپ فنجول»، «اِستیون بِرد» رئیس شرکت سیف وِى سى اى او (Safeway CEO) و «ریچارد.اف. هولت» که صاحب قسمت اعظمى از شرکت کرفت (Keaft) است، نیست. دولت بوش از این افراد نمى خواهد که مسؤولیت میلیاردها دلار پولى را که آن ها و دیگر بازرگانان مواد غذایى نامرغوب، صرف تبلیغات بسیار زیادى کرده اند تا فرزندان ما را به مصرف این مواد تحریک کند، به عهده بگیرند. همین طور از این افراد نمى خواهد که مسؤولیت نتایج روشن و پیش بینى شده این قبیل اعمال، مانند بیمارى هاى ناشى از مصرف مواد غذایى نامرغوب را به عهده بگیرند. 


هر کدام از این افراد ثروتمند، معادل 000/200 دلار از هزینه برنامه هاى انتخاباتى ریاست جمهورى سال 2004 را تقبل کرده اند و در عوض، دولت بوش، پدران و مادران و فرزندان آن ها را به جاى این افراد مسؤول نتایج مصرف این نوع مواد غذایى مى داند. هم چنین وزارت بهدارى و خدمات انسانى که احتمالاً باید به وزارت بازرگانى مواد غذایى نامرغوب و شرکت هاى خدماتى تغییر نام یابد، مسؤول آن است. 


صنعت قند و شکر از زمانى که سازمان بهداشت جهانى در آوریل گذشته تصویب کرد که مواد قندى باید کم تر از 10 درصد از کل کالرى مصرفى روزانه را تشکیل دهند، در تلاش بوده است که فعالیت هاى این سازمان را کُند کند. این انجمن، سازمان بهداشت جهانى را تهدید کرد که از حامیانش در کنگره خواهد خواست تا کمک سالیانه 406 میلیون دلارى آمریکا به این سازمان را قطع کند. هم اکنون ما عقیده داریم که مردم باید مسؤولیت بیش ترى در رابطه با مواد غذایى نامرغوبى که مصرف مى کنند، به عهده بگیرند، اما لابى جهانى مواد غذایى چاق کننده نیز باید مسؤولیت هایى را به علت برنامه تبلیغاتى بى وقفه خود، به خصوص در مواقعى که هدفشان از این تبلیغات، کودکان بوده است، به عهده بگیرد. این مسؤولیت شامل «هنرى کراویس»، بنیانگذار شرکت کوهلبرک کراویس رابرتس نیز مى شود که مالک قسمت اعظمى از کانال یک و سرویس بازرگانى داخل مدرسه است که با تبلیغات نوشابه و مواد غذایى نامرغوب، دانش آموزان مدارس را مورد هجوم قرار داده است. 


این مطلب صحیح است که آقاى کراویس مبلغ 000/700 دلار از هزینه هاى برنامه هاى انتخاباتى بوش را براى انتخابات سال 2004 تقبل کرده است، اما بوش باید درک کند که برخى مواقع باید «نه» گفت. 


به نظر مى رسد مدیرانى مانند آقاى کراویس، روزهاى سختى را براى درک یکى دیگر از راه حل هاى ساده انگارانه دولت مبنى بر این که پدران و مادران، راهنمایان مناسبى براى رفتار فرزندانشان اند، داشته باشند. آن ها با تبلیغات خود که توسط روان شناسان ماهر طراحى شده اند، کودکان را ترغیب مى کنند تا با اصرارهاى بى امان خود، پدران و مادران را وادار به خریدن مواد غذایى نامرغوب کنند. این مدیران، مسؤول اعمالى هستند که باعث اختلال در خانواده مى شود. آقاى رئیس جمهور باید این مسأله را به آن ها گوشزد کند. 


زمان آن فرا رسیده است که دولت آمریکا نیز مسؤولیت به عهده بگیرد و به خنثى کردن تلاش پدران و مادران براى عادت دادن فرزندانشان به خوردن غذاى بهداشتى و سالم پایان بخشد. دولت آمریکا با کوتاهى در این امر، در حقیقت شرکت هاى تولیدکننده مواد غذایى نامرغوب را در کار خود ترغیب مى کند. به عنوان مثال، در قانون مالیاتى آمریکا، هزینه اکثر شرکت هاى تبلیغاتى از مالیات کسر مى شود. بنابراین، بار دیگرى که فرزند شما به علت این که شما نمى خواهید براى او یکى از غذاهاى شرکت بیگ مک (Big Mac) را بخرید شروع به اوقات تلخى کرد، به یاد بیاورید که این مالیات هاى شما است که هزینه این تبلیغات را که باعث آشفتگى فرزند شما شده است، مى پردازد. 


لابى تولیدکننده مواد غذایى نامرغوب، یک نگرش را که باعث آسایش مى شود، در اذهان پرورانده است. زمان آن که بوش از این نگرش حمایت کند گذشته است. این نگرش هم اکنون باید متوقف شود. مالیات تبلیغات مواد غذایى نامرغوب، به خصوص تبلیغاتى که هدف آن ها عمدتا کودکان اند، باید متوقف شوند. ما دیگر خواهان دخالت شرکت هاى وابسته به مالیات در زندگى خانواده هاى آمریکایى نیستیم. ما دیگر خواهان نهادهاى رفاهى که کودکان را وادار مى کند تا براى خرید محصولات شرکت هاى وارپرز، کوکس، اَم و اِمز و دیگر شرکت ها بدخلقى کنند، نیستیم. خود آقاى رئیس جمهورى نیز باید مسؤولیتى را در این مورد به عهده گیرد. وى باید «لَنى گریفس» و «راب لى برن» لابیست هاى شرکت هاى تولیدکننده مواد خواربارى و شرکت کوک را به محل کار خود احضار کند. او باید به آن ها گوشزد کند که با وجود این که هر کدام از آن ها مبلغ 000/100 دلار از هزینه هاى برنامه هاى انتخاباتى ریاست جمهورى بوش براى انتخابات سال 2004 را تقبل کرده اند، اما وقت آن رسیده است که آن ها تصمیم بگیرند که در ارتباط با این مسأله با دولت همکارى مى کنند یا نه و باید این را بدانند که در صورت عدم همکارى، دیگر انتظار کمک از سوى دولت را نداشته باشند. 


آقاى رئیس جمهور باید مدیران صنعت مواد غذایى نامرغوب و مؤسسات تبلیغاتى را به علت نقششان در گسترش چاقى و بیمارى در سراسر جهان مسؤول بداند و آن ها را مورد بازخواست قرار دهد. دقیقا جان میلیون ها انسان در این سیاره در معرض خطر است و جهان احتیاج به یک ائتلاف علاقه مند به مسأله بهداشت جهانى و رهایى کودکان از بند نفوذ لجام گسیخته شرکت ها دارد.


منبع: www.Alternet.org 


منبع :

سیاحت غرب شماره 11