(چاپ)

زندگی استعماری؛ طبّ استعماری
رسانه و دختران (مقاله انتخابی)

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 

و صلّي الله علي محمّد و آله الطّاهرين  و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين 

 

 

 

 

 

رسانه و دختران (مقاله انتخابی)

 

 

چكيده

 

 


با ديدن بسياري از تصاوير سكسي، عده‌اي تا وقتي جوان و نوجوان هستند، آنها را پس مي‌زنند، ولي عده زيادتري با گرايش شديد به آنها معتاد مي‌شوند. كساني كه تصاوير محرك جنسي را تماشا مي‌كنند، به شدت تحت تأثير چهره‌هاي به ظاهر زيبا، به شدت لاغر، برهنه يا نيمه برهنه، با لباسهايي بدن‌نما كه محبوب مردان است، قرار ميگيرند. تحقيقات نشان مي‌دهد دختراني كه اين تصاوير و فيلم‌ها را مي‌بينند، حس منفي و بدي نسبت به خود و نسل خويش پيدا مي‌كنند.

 

 

 


«رسانه‌ها در تبليغاتشان به دختران مي‌گويند چگونه لباس بپوشند و شبيه چه كسي بشوند و اين‌طور باشند و آن‌طور باشند. بعد پي‌درپي شعار مي‌دهند كه بايد به نظر مردم در اينكه دوست دارند چگونه زندگي كنند، ‌احترام گذاشت. بالاخره نفهميديم كدام حرفشان را باور كنيم!» (گفتار دختران، 16، كلسي )
 

 

 

 

آمارها وحشتناكند. به نقل از «راش نيلسن» در سال 1983، دختران در امريكاي شمالي قبل از رفتن به مهد كودك، پنج هزار ساعت تلويزيون تماشا مي‌كنند كه در بين آنها هشت هزار آگهي تبليغاتي است. تحقيقي كه در سال 1996 با عنوان «دختربچه‌ها در آگهي‌هاي بازرگاني تلويزيوني» انجام شد، نشان مي‌داد ‌33 آگهي بازرگاني در هر ساعت، فقط در لابه‌لاي كارتون‌هاي صبح شنبه به خورد بچه‌ها داده مي‌شود. از اين مقدار آگهي، 55 درصد آنهايي كه براي پسر بچه‌ها پخش مي‌شود، آنها را در حال بازي با جورچين و وسايل جنگي و مبارزه نشان مي‌دهند و در سوي ديگر، 77 درصد آگهي‌هايي كه براي دختربچه‌ها پخش مي‌شود، آنها را در حال خنديدن، حرّافي و‌ توجه به ديگران و... به تصوير مي‌كشند.

 

 


به نظرم، خيلي پيشرفت كردي كوچولو!
 

 

 

رسانه‌هاي جمعي به‌ويژه آنهايي كه براي كودكان برنامه مي‌سازند، بيش از گذشته در پي معرفي نمونه‌هاي موفق و خارق‌العاده براي كودكان به‌ويژه دختران هستند. برنامه‌هايي مثل «تيموتي به مدرسه مي‌رود»،‌ «جغرافياي كانادا براي بچه‌ها» و «مدرسه اتوبوسي جادويي»، شخصيتهاي نيرومند و اثرگذاري از جنس دختران را به تصوير مي‌كشند كه پا به پاي شخصيتهاي پسر، مقابلشان به فعاليت مشغولند.
 

 

 

 

همين نوع شخصيتهاي نيرومند و مؤثر براي نوجوانان نيز وجود دارد. تحقيقي كه «بچه‌هاي امروز» در مورد تأثير رسانه‌ها روي دختران با عنوان «دنيايي متفاوت:‌ تلقي كودكان از نژاد و طبقه در رسانه‌ها»2 در سال 1996 انجام داد، مشخص كرد در فيلم‌ها و برنامه‌هاي تلويزيوني، سهم يكساني براي شخصيتهاي دختر و پسر در تلاش براي رسيدن به اهداف و همچنين حل مشكلاتشان، آن هم بدون كمك ديگران در نظر گرفته شده است. (تنها مورد تفاوت بين دختران و پسران، ‌ميزان 49 درصدي حل مشكلات به دست خود پسران بود، حال آنكه اين عدد براي دختراني كه به تنهايي توانسته بودند مشكل پيش آمده در داستان را حل كنند، 35 درصد بود). در نمايش‌هاي تلويزيوني مانند «بافيِ خون‌آشام كُش»3 ‌و بازي‌هاي رايانه‌اي مثل «سارقان گور» و «تاريكي كامل»، دختراني مي‌درخشند كه از نظر جسمي، كاملاً قوي، جسور و در عين حال تحت كنترلند. از همه مهم‌تر، شخصيت ليزا در «خانواده سيمپسون» است كه به‌عنوان مغز خانواده معرفي مي‌شود.

 

 

 


با وجود پيشرفتهاي زيادي كه صورت گرفته است، راه زيادي تا رسيدن به هدف نهايي وجود دارد؛ هم در مورد كميّت نشان دادن حضور زنان و هم در كيفيت آن.
 

 

 

همان گونه كه از كميّت حضور زنان در رسانه‌ها نگراني وجود دارد،‌ به همان ميزان از كيفيت حضور آنان نيز خطر احساس مي‌شود. رسانه‌ها هنوز به كليشه‌هاي رايج خود در مورد زنان چسبيده‌اند. تحقيق گوتز همان كليشه‌هاي جنسيتي متداول در همه جاي دنيا را يادآور مي‌شود، كليشه‌هايي نظير اينكه دختران و زنان با عشق و فضاي رمانتيك تحريك مي‌شوند يا به نسبت پسران، استقلال كمتري دارند.

 

 

البته به نظر آنان، زنان با توجه به رنگ مويشان هم دسته‌بندي مي‌شوند. بلوندها دو دسته‌اند؛ يا «فاحشه بلوند» يا «دختر همسايه بغلي». موقرمزها هم آتش‌پاره‌اند؛ تقريباً هميشه جذابند، از زنان ديگر رقيق‌القلب‌ترند و البته سكسي‌تر. از نظر رسانه‌ها، همه خصوصيات زنان همين است.
 

 

 

 

مجله‌ها، تنها رسانه‌اي هستند كه دختران در آنها بيشتر از همه جا حضور دارند. با اين حال، 70 درصد مطالب اين مجله‌ها هم حول و حوش زيبايي و مد مي‌چرخد. فقط 12 درصد از مطالب آنان به مدرسه و شغل مربوط است.

 

 


رسانه، اعتماد به نفس و هويت دختران
 

 

 

بر اساس نتيجه تحقيقات، «رسانه»، «اعتماد به نفس» و «هويت دختران»، ‌مسائلي هستند كه سبب مي‌شوند دختران در دوره گذار به بلوغ دچار مشكل شوند. «شوراي پيشرفت اجتماعي كانادا»4 در تحقيق سال 1998 خود به نام «تمركز روي جوانان» نشان مي‌داد، در حالي كه آمار پسراني كه در دوران كودكي مي‌گفتند اعتماد به نفس دارند، در طول دوران بلوغ، ثابت مي‌ماند، ‌اين آمار براي دختران، از 72 درصد در6 سالگي به 55 درصد در 10 سالگي رسيد.

 

 


كارول گيليگان، اولين نفري بود كه اين موضوع را در تحقيق سال 1998 خود عنوان كرد. او مي‌گويد علت اين رفتار دختران در شكاف عميق بين تلقي دختران از خود و انتظار جامعه از دختران و اينكه دختران از ديدگاه جامعه چگونه بايد باشند، نهفته است.

 

 


يكي از مشكلات اين است كه دختران در مجموعه‌اي از تصاوير زنان و زيبايي آنها اسير شده‌اند؛ آن هم آن نوع زيبايي كه نه واقعي است و نه دست يافتني. حدود دو سوم از دختراني كه در تحقيق «بچه‌هاي امروز» شركت كرده‌اند، مي‌گويند ميخواهند مثل شخصيت بازيگران در تلويزيون به نظر برسند. يك سوم آنها هم مي‌گويند دوست دارند قيافه‌شان را مثل شخصيتهاي تلويزيوني تغيير دهند.
 

 

 

 

در سال 2002، محققاني از دانشگاه فليندر جنوب استراليا با تحقيق از 400 نوجوان،‌ ميزان رابطه آنها را با تبليغات تلويزيوني بررسي كردند. بر اساس اين تحقيق، نوجوانان دختري كه تبليغات بازرگاني را در تلويزيون ديده يا شاهد زنان مدل با وزن پايين بوده‌اند، بدن آنها را با بدن خود مقايسه مي‌كنند و اعتماد به نفس خود را كاملاً از دست مي‌دهند. دختراني كه زمان زياد و تلاش فراواني روي ظاهر خود انجام مي‌دهند، بيشترين كمبود را در اعتماد به نفس خود داشته‌اند.

 

 


پروژه تحريك جنسي و شهوت‌انگيزي دختران جوان
 

 

 

 

علاقه‌مند كردن دختران خيلي جوان به سكس و مسائل جنسي، به‌ويژه در حوزه تبليغات و مد، درحال گسترش است، به‌گونه‌اي كه بيشتر دختران و زنان جوان، حضور و ظهور استعداد خويش در رسانه را در اين حوزه‌ها جست‌وجو مي‌كنند.
 

 

 

فشارهاي وارده بر دختران به وسيله رسانه‌هايي كه گرايش به نشان دادن دختران بسيار جوان را به شكلي سكسي افزايش مي‌دهند بيشتر مي‌شود.
 

 

 

در طول دهه گذشته ميلادي،‌ صنعت مد استفاده از جوانان و حتي دختران كم سن و سال را شروع كرده و حتي به دختران 12 ـ 13 ساله هم رسيده است. هرچند به اين دختران ديگر نمي‌‌توان دختر گفت؛ چون آنان ديگر زناني تمام‌عيارند. چشمان خمار،‌ صورتهاي سرد، بي‌روح و نفوذناپذير، ارمغان رسانه‌هاي پورنوگرافيك براي دختران بوده است.

 

 

 


ديويد موراي كه يك مردم‌شناس است، هشدار مي‌دهد كه فرهنگ كنوني ما بيش از حدّ مجاز، كودكان را با مسائل جنسي و سكسي آشنا كرده است. از ديدگاه موراي، جنجال ديوانه‌كننده‌اي كه پيرامون ستاره پاپ يعني بريتني اسپيرز به وجود آمده بود،‌ نمونه‌اي است كه نشان ميدهد چطور پروژه تحريك شهوت و سكسي كردن،‌ همه چيز را به كالايي براي فروش تبديل كرده است.

 

 

 


نكته تأسف‌انگيز ديگر اين است كه دختران جوان به شدت زير بمباران تصاوير و فيلم‌هاي سكسي‌اند. بيشتر اين تصاوير و فيلمها نيز شامل همان تصوير كليشه‌اي زن بدون قدرت، قرباني و منفعل است.
 

 

 

 

با ديدن بسياري از اين تصاوير سكسي، عده‌اي تا وقتي جوان و نوجوان هستند، آنها را پس مي‌زنند، ولي عده زيادتري با گرايش شديد به آنها معتاد مي‌شوند. كساني كه به تماشاي تصاوير محرّك جنسي مي‌نشينند، به شدت تحت تأثير چهره‌هاي به ظاهر زيبا، به شدت لاغر، برهنه يا نيمه برهنه با لباسهايي بدن‌نما كه محبوب مردان است، قرار ميگيرند. تحقيقات نشان مي‌دهد، دختراني كه اين تصاوير و فيلم‌ها را مي‌بينند، حس منفي و بدي نسبت به خود و نسل خويش پيدا مي‌كنند.

 

 

 

 


 

 

2A Different World: Children’s Perceptions Of Race and Class in Media

3. Buffy, the Vampire Slayer.

4. The Canadian Council on Social Development.

منبع :

نشریه سیاحت غرب - شماره 100