(چاپ)

زندگی استعماری؛ طبّ استعماری
الفبای نفوذ! (مقاله انتخابی)

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 

و صلّي الله علي محمّد و آله الطّاهرين  و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين 

 

 

 الفبای نفوذ! (مقاله انتخابی)

 

 

 

 

زبان به عنوان مهمترین عنصر ارتباطی همیشه شمشیری دو لبه در فرآیندهای اقناعی و اثرگذاری محسوب می‌شود.

 

 

 

 

برتری‌طلبی غربی‌ها، در برهه‌ای آنان را وادار ساخته بود تا نیروهای خود را روانه ممالک دیگر نموده و آن‌ها را تحت استیلا و استعمار خود درآورند. اگرچه گذشت زمان و ورود جهان به عصر ارتباطات، این راهبرد استعمار کهن را قرین اعتراضات و ناآرامی‌ها در کشورهای مستعمره و استعمارگر ساخت و درواقع این‌گونه راهبرد استعماری کارآمدی خود را ازدست‌داده و دیگر برآورده ساز آمال سیری‌ناپذیر استعمارگران نبود، لیکن غربی‌ها به این فکر افتادند که به‌منظور حفظ دستاوردهای خود و ایضاً گسترش حوزه نفوذ در کشورهای هدف، ناگزیرند به فرهنگ و افکار ملل جهان در راستای منافع خود سیطره یابند. بدین‌سان تهاجم فرهنگی گسترده و سازمان‌یافته علیه این کشورها آغاز گردید. آن‌ها در جهت کامیابی در این عرصه از تمامی حربه‌ها و ابزارهای ممکن نظیر ارسال مبلغ و مروج فرهنگ غرب، نشر کتب و نشریات، راه‌اندازی شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی و ساخت محصولات چندرسانه‌ای بهره جسته‌اند.

 

جهانی‌شدن مصادف است با امپریالیسم فرهنگی

 

 

مطابق با بررسی‌های صورت پذیرفته، در چند دهه گذشته، بانفوذ تام مؤلفه‌ها و عناصر عصر ارتباطات در حیات بشری و همچنین القای برتری غرب بر اسلام، تقاضا به‌منظور فراگیری زبان انگلیسی در کشورهای اسلامی افزایش‌یافته است. بدین ترتیب غربی‌ها و به‌ویژه ایالات‌متحده تلاش نموده‌اند تا از رهگذر کتب و یا دوره‌های آموزشی زبان انگلیسی به‌عنوان ابزاری جهت خدمت به اهداف تهاجم فرهنگی خویش بهره ببرند.

 

 

 

غربی‌ها و به‌ویژه ایالات‌متحده تلاش نموده‌اند تا از رهگذر کتب و یا دوره‌های آموزشی زبان انگلیسی به‌عنوان ابزاری جهت خدمت به اهداف تهاجم فرهنگی خویش بهره ببرند.

 

 

 

ترویج فرهنگ بی‌بندوباری و مؤلفه‌های خلاف اخلاق، تخطئه دین و دین‌داری، برجسته‌نمایی و بزرگنمایی دستاوردهای غرب و القای برتری غرب بر اسلام و بی‌توجهی و نادیده انگاری بنیان خانواده و ازدواج برخی از مصادیق این هجمه همه‌جانبه غرب به‌ویژه آمریکا علیه جوامع اسلامی است. تخصیص بودجه‌های کلان سالانه از سوی ایالات‌متحده به‌منظور آموزش و گسترش زبان انگلیسی و استیلای فرهنگی بر جوامع مختلف دال بر مدعای مذکور می‌باشد.

 

 

 

بررسی‌ها حکایت از آن دارد که نگرش غرب و به‌ویژه ایالات‌متحده با جهان اسلام همواره نگاه و نگرشی تحقیرآمیز و استیلاجویانه بوده است و آن‌ها پیوسته در پی بهره‌کشی از ممالک اسلامی به‌مثابه طعمه بوده‌اند.

 

 

 

آن‌ها حتی در دوره‌ای که از قافله تمدن به دورمانده بودند، چنین نگرشی نسبت به تمدن غنی اسلامی داشتند. به اذعان محققین و مورخین غربی نظیرگوستاولوبون1 و ویل دورانت2، تمدّن عظیم جدید اروپایى بیش‌ازهرچیز دیگر از تمدن باشکوه اسلامى مایه گرفته است. به‌عنوان نمونه گوستاولوبون در این باب می‌نویسد:

 

 

 

 

«بعضی‌ها [از اروپاییان] عار دارند که اقرار کنند که یک قوم کافر و ملحدی [یعنی مسلمانان] سبب شده اروپای مسیحی از حال توحّش و جهالت‏ خارج گردد و لذا آن را مکتوم نگاه می‏دارند، ولی این نظریه درجه‏ای‏ بی‏اساس و تأسف‌آور است که به‌آسانی می‏توان آن را رد نمود...نفوذ اخلاقی همین اعراب زاییده اسلام، آن اقوام وحشی اروپا را که سلطنت روم‏ را زیروزبر نمودند، داخل در طریق آدمیت نمود و نیز نفوذ عقلانی آنان‏ دروازه علوم و فنون و فلسفه را که از آن بکلّی بی‏خبر بودند به روی آن‌ها باز کرد و تا شش‌صد سال استاد ما اروپاییان بودند».3

 

 

 

 

گوستاولوبون: نفوذ اخلاقی همین اعراب زاییده اسلام، آن اقوام وحشی اروپا را داخل در طریق آدمیت نمود و نیز نفوذ عقلانی آنان‏ دروازه علوم و فنون و فلسفه را که از آن بکلّی بی‏خبر بودند به روی آن‌ها باز کرد و تا شش‌صد سال استاد ما اروپاییان بودند.

 

 

 

 

همان‌گونه که از عبارات گوستاولوبون هویداست، آشنایی غربی‌ها با پیشرفت‌ها و تمدن اسلامی زمینه رنسانس و تمدن پروری غربی‌ها را پدید آورد. بعدها با اغفال حاکمان بلاد اسلامی، استعمارگران غربی در جهت تأمین مواد خام و نیروی کار ارزان‌قیمت صنایع خود به استعمار و استثمار ممالک اسلامی روی آوردند. آن‌ها بدین استعمار قانع نبوده و در پی تثبیت و نهادینه‌سازی وابستگی کشورهای اسلامی به غرب برآمدند. این هدف شوم صرفاً با تخلیه فرهنگی و تغییر ارزش‌های ملل مورد هجوم محقق می‌شد.

 

 

 

طی قرن بیستم، گسترش اطلاعات و ارتباطات و همچنین نیاز مبرم کشورهای اسلامی به علم و فناوری غرب به‌ویژه ایالات‌متحده، ایجاب می‌نمود که مردمان این کشورها زبان انگلیسی را فراگیرند. این موضوع فرصت بهینه‌ای را برای استراتژی ست‌های آمریکایی فراهم آورد تا فرهنگ سکولار غربی را در قالب محتواهای آموزشی به جوامع دیگر علی‌الخصوص ممالک اسلامی ارائه کنند و از این طریق اهداف تهاجم فرهنگی خویش را پیگیری نمایند و گونه‌ای هویت متمایز از هویت اسلامی در این جوامع ایجاد نمایند.

 

 

 

طی قرن بیستم، گسترش اطلاعات و ارتباطات و همچنین نیاز مبرم کشورهای اسلامی به علم و فناوری غرب به‌ویژه ایالات‌متحده، ایجاب می‌نمود که مردمان این کشورها زبان انگلیسی را فراگیرند.

 

 

 

 

در این گزارش ابتدا به مقوله «فرهنگ»، «تهاجم فرهنگی» و «نسبت میان زبان و فرهنگ» می‌پردازیم و در ادامه به اثبات و شرح «تهاجم فرهنگی» ایالات‌متحده در قالب «ترویج زبان انگلیسی» مبادرت می‌نماییم. 

 

 

 

فرهنگ باورمندان به پدیده هویت‌سازی، فرهنگ را به‌عنوان مهم‌ترین و غنی‌ترین منبع هویت‌ساز می‌دانند و معتقدند هویت رابطه نزدیک و تنگاتنگی با مقوله فرهنگ دارد و به‌بیان‌دیگر یک پدیده فرهنگی است. نظر به آنکه فرهنگ امری «سوژه»4 بوده و پدیده‌ای «ذهنی»5 است، تعاریف متعددی از آن ارائه گردیده که مجال ذکر تمامی آن‌ها در این گزارش نیست فلذا به تعریف مدنظر این پژوهش می‌پردازیم:

 

 

 

 

فرهنگ، مجموع اعمال و افکار مردم یک قوم یا یک ملت که براثر زندگی افراد، آن‌هم در طول سال‌ها به وجود آمده، شکل‌گرفته، از طریق آموزش‌وپرورش آموخته‌شده و از نسلی به نسل بعد منتقل می‌گردد، می‌باشد. هریک از این عوامل به‌نوبه خود در تبیین نحوه رفتار، طرز فکر، امیال، مقررات، قضاوت‌ها و جهان‌بینی و مشخصات روان‌شناسی مردم یک قوم یا یک ملت تأثیر قابل‌ملاحظه‌ای دارد.6

 

 

 

تهاجم فرهنگی

 

 

برخلاف مقوله «فرهنگ»، «تهاجم فرهنگی» دارای پیچیدگی و گستره معنایی زیادی نیست و غالب علما و محققین تعاریف مشابهی از این مقوله ارائه کرده‌اند. آیت‌الله خامنه‌ای(دام‌ظله)، رهبر معظم انقلاب با تأکید بر لزوم مقابله با «تهاجم فرهنگی» آن را چنین معرفی می‌نمایند:

 

 

 

 

«تهاجم فرهنگی بدین معناست که یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای اجرای مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیان‌های فرهنگی آن ملت هجوم می‌برد. در این هجوم باورهای تازه‌ای را به‌زور و قصد جایگزینی بافرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد کشور می‌کنند».7

 

 

 

نسبت میان زبان و فرهنگ


زبان به‌عنوان «نیروی انسجام دهنده»8 نقش ویژه‌ای در بسترسازی، تکوین و بالندگی فرهنگی و تحقق هویت قومی و ملی دارد. پیتر ترادگیل9 «زبان‌شناس اجتماعی»10 در خصوص نقش زبان در هویت‌سازی، بر این باور است که زبان معرف و تمایز بخش هر گروه اجتماعی می‌باشد. به‌عنوان نمونه او از وجود تفاوت‌های دستوری میان دو نفر سخن می‌راند که برخواسته از تفاوت آن‌ها در طبقه اجتماعی است.11  در سطح کلان نیز می‌توان اهمیت هویت‌بخشی زبان را بازشناخت. زبان مشترک اجتماع زبان واحدی را صورت می‌دهد که در آن گروهی از افراد در یک نظام معنایی یکسان می‌اندیشند. زبان را باید ظرفی دانست که از طریق آن مفاهیم، آداب و سنن گذشتگان به نسل‌های متوالی می‌رسد.12 به‌زعم اگوست کنت13 زبان مشترک مبنای هویت مشترکی است که به همبستگی می‌انجامد. به باور او «زبان ظرفی است که اندیشه نسل‌های پیشین و فرهنگ نیاکانی در آن ذخیره می‌شود. ما با مشارکت در یک جهان زبانی درواقع بخشی از یک اجتماع زبانی هستیم».14

 

 

 

تهاجم فرهنگی از رهگذر نمادها و ارزش‌های بیگانه و درنتیجه استحاله فرهنگی جوامع

 

 

 

 

تهاجم «زبان-فرهنگی» از نوع آمریکایی

 


امتزاج ذاتی دو مقوله زبان و فرهنگ ایجاب می‌نماید که در آموزش زبان دوم خواه یا نا خواه فرهنگ نهفته در آن زبان نیز آموزش داده شود، نظر به آنکه محتویات مورداستفاده برای آموزش یک‌زبان طبیعتاً مکنون از ارزش‌ها و مفروضات فرهنگی ناظر به آن زبان می‌باشد. به بیانی دیگر، آموزش زبان منهای فرهنگ مرتبط با آن مَثَل وجود انسان بی‌روح خواهد بود. موضوع «فرهنگ زبانی» آن‌چنان درزمینهٔ فراگیری یک‌زبان اهمیت دارد که از الزامات زبان‌آموزانی که قصد مسافرت و اقامت در کشورهای دیگر رادارند، آشنایی کافی بافرهنگ آنان می‌باشد. بااین‌حال برخی اندیشمندان آموزش زبان بر این باورند که آشنایی فرهنگی حاصله از آموزش یک‌زبان کفایت نمی‌کند و لذا خواستار بیان بیشتر مسائل فرهنگی در کتب زبان گردیدند. طرح فوق‌العاده گسترده این موضوعات در بعضی کتب آموزشی زبان به‌ویژه زبان انگلیسی حتی موضوع اصلی این کتب یعنی «آموزش زبان» را تحت‌الشعاع قرار داده است و این‌چنین به نظر می‌رسد که این کتاب‌ها در جهت تبلیغ و ترویج فرهنگ غربی و علی‌الخصوص آمریکایی طراحی‌شده‌اند تا آموزش زبان.

 

 

 

 

نظر به آنکه کتاب‌های آموزشی انگلیسی در کشورهای شرقی و به‌ویژه جوامع اسلامی گسترش بیشتری دارند، غربی‌ها و خصوصاً آمریکایی‌ها با طراحی محتواهای خاص در پی استحاله فرهنگی جوامع شرقی و علی‌الخصوص اسلامی هستند. این راهبرد در قرن اخیر به نحو گسترده در دستور کار استرتژیست‌های آمریکایی قرار داشته است. برای نمونه در «گزارش جامع سالانه در خصوص دیپلماسی عمومی و مخابره بین‌الملل در سال 2015»15 آمده است که نهادهای دانشگاهی ایالات‌متحده از مربیان «زبان انگلیسی آمریکایی»16 جهت شرکت در یک دوره ده‌ماهه در کشور آمریکا حمایت می‌نماید و این مربیان می‌توانند توانمندی‌های تدریسی زبان انگلیسی خود را تقویت نمایند. در ادامه این گزارش آمده است که نهادهای ناظر بر آموزش «زبان انگلیسی آمریکایی»، مطابق با اولویت‌های سفارت‌خانه‌های ایالات‌متحده در خارج‌ازکشور، از پروژه‌های آموزشی زبان انگلیسی در برهه‌های زمانی دوهفته‌ای تا چهارماهه حمایت می‌کند.17 در این گزارش بودجه تخصیص‌یافته به راهبرد آموزش «زبان انگلیسی آمریکایی» در سال 2015 بالغ‌بر 50 میلیون دلار برآورد شده است.18

 

 

 

 

همان‌طور که پیش‌ازاین مطرح شد، زبان و فرهنگ مقوله‌هایی لاینفک هستند و در جریان آموزش هر زبان فرد ناخودآگاه بافرهنگ ناظر بر زبان مذکور آشنا خواهد شد. این امر اگر سیر طبیعی داشته باشد، آموزش آن زبان می‌تواند منشأ برکات فراوان از قبیل توسعه ارتباطات اجتماعی و فرهنگی و آشنایی با گنجینه‌های علمی و ادبی مربوط به آن زبان باشد؛ اما امروزه شاهد آن هستیم که ایالات‌متحده با بهره‌گیری از مقوله تأثیرگذار «زبان» خواستار آن است که جوامع اسلامی را دستخوش استحاله فرهنگی نموده و به آمریکا و غرب وابسته نماید. ایالات‌متحده می‌خواهد تا با استفاده از پوشش «زبان انگلیسی آمریکایی»، وجوه سکولار و ضد ارزش فرهنگ آمریکایی را به جوامع اسلامی انتقال داده و با تضعیف نمودن بنیان‌های فرهنگی و ملی این جوامع، استعمار کهن را درپوششی مزورانه بازگرداند. بدین‌سان طراحان آمریکایی محتواهای آموزشی «زبان انگلیسی آمریکایی» به نحو هدفمند برنامه‌ریزی نموده و با جهت‌گیری مطالب آموزشی آن‌ها را تهیه می‌کنند و آن را در سراسر جهان و به‌ویژه جوامع اسلامی منتشر می‌نمایند. چنانچه در «گزارش جامع سالانه در خصوص دیپلماسی عمومی و مخابره بین‌الملل» آمده است:

 

 

 

«مواد و محتویات آموزشی زبان انگلیسی برای مدرسان و آموزندگان فرمت‌های گوناگون نظیر چاپی، تصویری، صوتی، نرم‌افزار موبایل و آنلاین در دسترس است.»19

 

 

 

برخی از مصادیق و آثار سوء این محتواهای آموزشی «زبان انگلیسی آمریکایی» بر فرهنگ اسلامی و به‌ویژه فرهنگ ایرانی-اسلامی در ادامه ذکر خواهد شد. 

 

 

 

ترویج فرهنگ سکولار و لاقیدی

 


یکی از برنامه‌های جدی آمریکایی‌ها به انحطاط کشاندن نسل جوان جوامع اسلامی و کشورمان ایران است. هدف این راهبرد نیز منفعل نمودن جوانان مسلمان در برابر استثمار آمریکایی است چراکه تعالیم اسلامی و به‌ویژه تشیع مانع در برابر سلطه بیگانه است. یکی از ابزارهای نرم جهت نیل بدین مقصود بهره‌گیری از کتب آموزشی انگلیسی است که تولید و نشر آن‌ها اغلب در اختیار انتشارات آمریکایی است. غالب محتویات این کتب مملو از آموزه‌های ضد اخلاقی است که فضایی از لاقیدی و بی‌بندوباری را به مخاطب القا می‌کند.

 

 

 

 

موضوعات ناظر بر «یافتن دوست‌دختر»20، «رقص»21، «الگوسازی منفی» از طریق مطرح نمودن هنرپیشه‌های غیراخلاقی سینما مباحث بیشتر کتب آموزش «زبان انگلیسی آمریکایی» است که در راستای «تهاجم زبان-فرهنگی» پیگیری می‌شود و به «لاقیدی» و سکولاریزه شدن بخش عمده‌ای از خوانندگان آن منتهی خواهد شد.

 

 

 

 

اقبال مردم جوامع مسلمان به فراگیری زبان انگلیسی فرصت بهینه‌ای را برای استراتژیستهای آمریکایی فراهم آورد تا فرهنگ سکولار غربی را در قالب محتواهای آموزشی به جوامع دیگر علی‌الخصوص ممالک اسلامی ارائه کنند.

 

 

تخطئه دین و دین‌داری

 

 

تخریب دین و دین‌داران و استهزاء آنان از دیگر مباحثی است که موردنظر غالب محتویات آموزشی زبان انگلیسی است. برای نمونه در این کتب به انسان‌های متعهد و دین‌دار با شیوه‌ای تحقیرآمیز نگریسته شده است و آنان را عقب‌مانده معرفی می‌نماید و واپس‌ماندگی آنان را نیز مرتبط به تعهدشان به دین‌داری می‌داند.22

 

 

 

محتویات این کتاب‌ها همواره دو صفت خشن و عقب‌ماندگی را به‌مثابه صفات مسلمانان در متن و یا تصاویر مطرح می‌کنند.23

 

 

 

 

بزرگنمایی دستاوردهای آمریکایی و غرب

 

 

 

اگرچه جامعه غرب مصون از آسیب، ناهنجاری و کاستی نیست و چه‌بسا در مواردی نظیر اعتیاد، بزهکاری و برخی ناهنجاری‌های اجتماعی دیگر، اوضاع کشورهای غربی و به‌ویژه آمریکا از بسیاری از کشورهای جهان وخیم‌تر باشد، لیکن با اندکی عنایتی به محتویات آموزشی «زبان انگلیسی آمریکایی» می‌توان دریافت که در این محتواها یا اصلاً توجهی به این کاستی‌ها و مشکلات نشده است و یا توجه اندکی بدان امور صورت پذیرفته است. در عوض آن‌چنان به دستاوردهای تمدن آمریکایی و غربی پرداخته‌شده است و با جذابیت بدان اهتمام می‌ورزند که گویی خوانندگان بایستی موفقیت را صرفاً در آمریکا و غرب به کاوش بنشینند. در برخی کتب آموزشی مذکور باوجود هتاکی عموم آمریکایی‌ها، به شهرت آنان درزمینهٔ ادب گفتاری اشاره‌شده است.24

 

 

 

نادیده انگاری بنیان خانواده

 


غربی‌ها به‌درستی درک کرده‌اند که یکی از رازهای قدرت اسلام در اهتمام آن به جماعت و باهم بودن است. اولین رکن جماعت در تاریخ بشر که دین مبین اسلام نیز بدان عنایت خاصی نموده است، خانواده است. درواقع خانواده یکی از نهادهای مهم اجتماعی است که از اهمیت و نقش بسیار بالایی برخوردار بوده و می‌تواند کارکردهای مثبت فراوانی داشته باشد؛ اما این نهاد مهم تحت تأثیر فلسفه ماتریالیستی و اپیکوریستی در جامعه غرب به‌شدت متزلزل و آشفتگی گردیده است، به‌طوری‌که امروزه برای بخش عظیمی از نسل جدید تشکیل خانواده و سازمان دادن به آن معنای خود را ازدست‌داده است. امروزه تعداد بسیار زیادی از مردان وزنان غربی نشاط و شادی را به‌دوراز محیط خانه و خانواده و در کلوپ‌های رقص و مستی می‌جویند، بدین‌سان تربیت فرزند و کمک به تکوین شخصیت او که یکی از کارکردهای مهم خانواده می‌باشد تا حد زیادی برای غربی‌ها معنا ندارد.25 این فرهنگ شوم به‌طور گسترده در محتویات آموزشی «زبان انگلیسی آمریکایی» انعکاس یافته است و در مفاهیمی نظیر ترویج «هم‌جنس‌گرایی»26، «رابطه جنسی خارج از محدوده ازدواج»27 شرح داده می‌شود.

 

 

 

جـمـع‌ بــنـدی

 

 

 

با عنایت به آنچه در این گزارش مطرح شد، نتایج گویای این واقعیت است که محتویات آموزشی «زبان انگلیسی آمریکایی» به‌ویژه در فرمت کتاب و دوره‌های آموزشی در سه دهه اخیر نظر به برنامه‌ریزی‌های گسترده ایالات‌متحده از بار فرهنگی بسیار سنگین‌تری نسبت به محتویات آموزشی ماقبل این سه دهه برخوردار هستند.

 

 

 

امروزه واقعیتی که در کشور ما مطرح است، این است که تقریباً همه اقشار جامعه احساس نیاز شدیدی به فراگیری زبان انگلیسی می‌نماید و نظر به ناکارآمدی نظام آموزش مدارس و دانشگاه‌ها، غالب این افراد به آموزشگاه‌های آموزش زبان با متود و روش غربی روی می‌آورند. نکته مهم این است که به‌جز کتب آموزش زبان مدارس، هیچ محتوای بومی دیگری به‌منظور یادگیری زبان انگلیسی وجود ندارد فلذا ضعف عمده در بدنه آموزشی کشور، نقطه قوتی در تهاجم دشمن پدید آورده است که دشمن به‌خوبی از آن بهره می‌برد. بی‌تردید بایستی با بهره‌گیری از کارشناسان خبره مجموعه‌ای غنی و باکیفیت در باب آموزش زبان انگلیسی طراحی نمود که در عین توجه دادن مخاطب به فرهنگ غربی یا آمریکایی، وی را در این فرهنگ غرق ننماید و یا فراگیری فرهنگ دوم موجب استحاله فرهنگ اول نشود.

 

 

 


 

منبع :

پایگاه علم و دانش پژوهی هادی