(چاپ)

زندگی استعماری؛ طبّ استعماری
چگونه سودآوری شرکت های داروسازی بر پژوهش های پزشکی تأثیر می گذارد؟ (مقاله انتخابی)

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

 و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین  و لعنه الله علی اعدایهم اجمعین

 

 

چگونه سودآوری شرکت های داروسازی بر پژوهش های پزشکی تأثیر می گذارد؟

 


 

□ جان آبرامسون

 

چکيده:


در حالي که تا سال‌هاي پاياني دهه هفتاد ميلادي، قريب به اتفاق تحقيقات دارويي توسط دولت‌ها انجام مي‌گرفت، اما هم اينک اين شرايط کاملاً وارونه شده است؛ چرا که ابر شرکت‌هاي داروسازي که ميلياردها دلار براي ساخت داروهاي جديد هزينه مي‌نمايند، تلاش مي‌کنند که با استفاده از همه روش‌هاي ممکن نظير دستکاري در داده‌ها، حذف پاره‌اي از اطلاعات، دستکاري آماري و همچنين پرداخت رشوه، عملکرد بهتري را براي داروي خود، نسبت به داروهاي مشابه، تبليغ نمايند. نويسنده اين مقاله با اشاره به تعدادي از اين اقدامات غيرمسئولانه که تاکنون منجر به مرگ و آسيب رساندن به ده‌ها هزار بيمار در سراسر دنيا گرديده، خواهان ارائه نقشي مؤثرتر از سوي دولت‌ها در اين بخش گرديده است.


اخيراً چندين نشريه علمي معتبر به دليل انتشار مطالب غيرعلمي و نادرست با بدنامي روبه‌رو گرديدند. آيا اين مطالب براي شما تعجب‌آور است؟ پس بايد بدانيد که آقاي رنياولت که محقق ويژه سنجش پزشکي مي‌باشد، در تحقيقات خود به مطالب جالب توجهي در اين زمينه دست يافته است.


اول اينکه، ژورنال پزشکي «نيوانگلند»(NWJM)، نگراني خود را در مورد صحت اطلاعات انتشار يافته در گزارش سال 2000 ميلادي خود که با مشارکت مالي شرکت «مرک» انجام پذيرفته بود، اعلام نموده است. آن گزارش در مورد سلامت داروي «ويوايکس ايکس» تهيه شده بود که هم اينک اين دارو از همه بازارها جمع‌آوري گرديده است. همچنين انتشار مطلب ديگري در مورد سلول‌هاي بنيادين به دست آمده از يک رحم انساني شبيه‌سازي شده نيز باعث برکناري نويسنده از جايگاه دانشگاهي‌اش گرديد.


اخيراً نيز خبري در رسانه‌ها منتشر گرديد که نشان مي‌داد، استفاده از داروي ضدحملات قلبي «ناتريکور»، در يک پژوهش صورت گرفته با حمايت شرکت «جانسون‌اند جانسون»، به مرگ دو نفر انجاميده است. هرچند در گذشته، ايمني و کيفيت اين دارو از سوي نشريه «امرجنسي مديسن» تأييد گرديده بود.


اما چرا ما بايد از اين اتفاقات بهت‌زده شويم؟ چرا که در 25 سال اخير، پژوهش‌هاي کلينيکي به صورت گسترده‌اي در اختيار بخش خصوصي قرار گرفته است. سه چهارم مطالب کلينيکي منتشر شده در سه نشريه معتبر پزشکي دنيا (ژورنال پزشکي نيوانگلند، ژورنال جامعه پزشکان آمريکا و نشريه لانست) هم اينک با سرمايه‌گذاري تجاري ابر شرکت‌ها انجام مي‌گيرند. بدين ترتيب،‌ دانش پزشکي ما نه در جهت بهبود سلامت ما که در راستاي سودآوري بيشتر ابر شرکت‌هاي داروسازي رشد مي‌نمايد؛ همان‌طور که گياهان نيز به سوي نور خورشيد، رشد مي‌کنند.


البته اوضاع همواره بدين گونه نبوده است. پيش از سال 1980 ميلادي، اکثر پژوهش‌ها و مطالعات پزشکي با استفاده از منابع دولتي صورت مي‌پذيرفت و اکثر پژوهشگران دانشگاهي، حمايت صنعت از تحقيقاتشان را کاملاً رد مي‌کردند. اما امروزه، اکثريت گسترده‌اي از اين تحقيقات با حمايت مالي ابر شرکت‌ها صورت مي‌گيرد. هرچند به دليل سودآوري بالاي اين بخش، ما شاهد دستکاري‌هاي زيادي در يافته‌هاي اين تحقيقات بوده‌ايم.


امروزه اين مطلب کاملاً پذيرفته شده که اکثر نشريات معتبر نيز به پول‌هاي اهدايي شرکت‌هاي داروسازي وابسته هستند. البته اين شرکت‌ها تنها به خريد صفحات اين نشريات جهت چاپ تبليغاتشان بسنده نمي‌کنند. براساس گفته آقاي ريچارد‌هارتون، سردبير نشريه «لانست»، آنها براي انتشار مجدد مقالات همسو با منافع داروهايشان و براي ارائه از سوي بازاريابان خود به پزشکان، تا 75/1 ميليون دلار مي‌پردازند.


البته بسياري از مقالات اين ژورنال‌ها به دليل همسويي با توليدات حاميان مالي‌ آنها با تحريف و تغيير روبه‌رو بوده است. يک گزارش انتشار يافته در سال 2003 ميلادي در ژورنال «جامعه پزشکان آمريکا» نشان مي‌داد که تحقيقات کلينيکي مورد حمايت ابر شرکت‌هاي داروسازي، با احتمال سه برابر، در مقايسه با تحقيقات کلينيکي فاقد اين حمايت‌ها، به نتيجه‌اي همسو با توصيه اين داروها منجر مي‌گردند. (البته خود اين تحقيق از سوي مراکز تحقيقاتي دانمارک، مورد حمايت قرار گرفته بود.) اين نتايج نگران‌کننده، حاکي از آن هستند که بر خلاف آنچه دکترها معتقدند، دانش پزشکي دليل محور است، بيش از هر چيز، دانشي جهت‌دار و نه دانشي بي‌طرف است.


امروزه نياز به حفاظت از انسجام دانش پزشکي، بيش از هر زمان ديگري احساس مي‌گردد؛ اما سيستم کنوني حاکم مطمئناً جوابگو نخواهد بود. اين ژورنال‌ها و اساتيد بررسي کننده مقالاتشان، بايد در چارچوبي نامريي که از سوي ابر شرکت‌هاي داروسازي تعيين مي‌گردد، به تحقيق و بررسي و اعلام‌نظر بپردازند. هم‌اينک، سردبيران و بررسي‌کنندگان اين مقالات، فاقد دسترسي نامحدود به داده‌هاي جمع‌آوري شده صورت گرفته با حمايت‌هاي مالي ابر شرکت‌هاي داروسازي هستند. اين مطلب نيز کاملاً قابل توجه است که بسياري از پژوهشگران مورد حمايت مالي ابر شرکت‌هاي داروسازي هم نمي‌توانند به همه داده‌هاي جمع‌آوري شده توسط اين ابر شرکت‌ها دسترسي داشته باشند.


شايد موفقيت‌هاي به اصطلاح علمي داروي ويوايکس ايکس در سال‌هاي اوليه عرضه آن به قيمتي 10 برابر داروها ي مشابه پيشين را بايد بهترين مثال اين روابط پنهاني دانست؛ چرا که پژوهش‌هاي بعدي نشان داد که اين دارو بسيار خطرناک بوده و مي‌تواند به بروز حملات قلبي در بيماران فاقد هرگونه سابقه اين بيماري منجر گردد.


اما چرا پزشکان آمريکايي 7 ميليارد دلار از پول بيماران آمريکايي را صرف تجويز اين داروي مورد تأييد سازمان غذا و داروي آمريکا (FDA) نمودند؟ و آيا اين سازمان از اين وضعيت بي‌اطلاع بوده است؟


شايد پاسخ اين سؤال را بايد در مقاله‌اي يافت که در ژورنال «نيوانگلند» انتشار يافته بود و در آن هيچ اشاره‌اي به امکان بروز چنين نتايجي نشده بود. اما در حقيقت بايد دانست که آنان با جمع‌آوري جهت‌دار داده‌هاي مربوط به بيماران داراي حملات قلبي، به مديران شرکت داروسازي «مرک»‌ اجازه عرضه انبوه اين دارو را داده بودند.


اينک سردبيران اين نشريه، مديران شرکت مرک را به مخفي کردن داده‌هاي موردنظر متهم مي‌کنند: مرک، شرم بر تو باد. اما بايد مديران اين نشريه علمي هم احساس شرم کنند، چرا که آنان بر مقاله‌اي مهر تأييد زده بودند که داروي ويوايکس ايکس را بسيار بهتر از داروي مشابه پيشين يعني «ناپروکسين» معرفي کرده بود؛ هرچند کاملاً با آن در تضاد بود.


البته اين ژورنال در سال 2001 ميلادي نيز خوانندگان خود را به بي راهه سوق داده بود؛ چرا که آنان 7 ماه پس از اعلام نگراني سازمان غذا و داروي آمريکا در مورد يک داروي تجاري و اقدام مشابه شرکت سازنده در انتشار اين نگراني‌ها بر روي وب‌سايتش، در مقاله‌اي به تمجيد از آثار درماني آن پرداخته بودند! اما نکته اسفبارتر اين بود که نشريه اعلام کرد، مقالات منتشر شده از سوي نويسندگان، لزوماً با نظرات ما همخواني ندارد. (البته هر دو نويسنده اين مقاله داراي روابط مالي با شرکت مرک بودند.)


مطمئناً اين اتفاقات را نمي‌توان در چارچوب مباحث آکادميک دانست. براساس مقاله‌اي درنشريه لانست که از داده‌هاي شرکت مرک نيز در تهيه آن استفاده شده بود، استفاده از داروي ويوايکس ايکس به بروز حملات جدي قلبي در 000/88 تا 000/144 نفر انجاميده است.


البته اتفاقات روي داده در مورد سلول‌هاي بنيادين، نشانگر اين حقيقت است که اين مشکل تنها به دليل اشتباهات فردي و يا موقعيتي روي نمي‌دهد؛ چرا که معتبرترين مجلات پزشکي هم نمي‌توانند به صورتي کامل کيفيت عملکرد پزشکان همکار خود را تضمين نمايند.


متأسفانه دلايل موجود نشان مي‌دهد که زمان آن فرا رسيده که اين نشريات سياست‌هاي خود را از مبناي اعتماد به تراست‌هاي دارويي تغيير دهند. آنان بايد استانداردهاي جديدي را تدوين کنند که بر مبناي ارزيابي‌هاي مستقل و دقت و جامعيت گزارش‌هاي پژوهشي ارائه شده، عمل کنند. اين ارزيابان علمي بايد در حوزه‌هاي آماري و پزشکي متخصص بوده و از هرگونه منافع مشترک در اين بخش، مبرا باشند و در نهايت اينکه، دسترسي آزادانه‌اي به داده‌هاي ارائه شده داشته باشند.


البته اين ژورنال‌ها به درستي معتقدند که آنها توانايي مالي انجام چنين پژوهش‌هايي را ندارند. اما فقدان بينش صحيح نسبت به واقعيات هم هزينه‌هاي زيادي را بر جاي خواهد گذاشت. مردم آمريکا همه ساله ميلياردها دلار صرف خريد داروهاي نامطمئن و غيرايمن مي‌نمايند و عملاً پول خود را هدر مي‌دهند. تا زماني که ما راهي را جهت سرمايه‌گذاري در بخش کنترل کيفيت پژوهش‌هاي منتشر شده نيابيم، هزينه‌هاي مراقبت‌هاي پزشکي ما همچنان انباشته مي‌شود و سلامت ما بيش از گذشته با آسيب روبه‌رو خواهد شد.


منبع: www.LATimes.com

به نقل از: ماهنامه سیاحت غرب، شماره 52