بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدایهم اجمعین
ما در میانه یک انفجار فرهنگی به سر می بریم که با «شکیل شدن» بدن پیوند دارد
□ سوزی اورباخ
چکیده:
متن زیر که چکیده ای است از کتاب «بدنها» نوشته سوزی اورباخ، به موضوع بسیار مهم و مبتلابه بسیاری از جوامع امروز میپردازد. آگهیهای تجاری فزاینده ای که از هر طرف، افراد جامعه را در هر سن و موقعیت اجتماعی زیر بمباران خود گرفته اند، چه تاثیری بر روان و نگرش آنها دارند؟ این آگهیها و شرکتهای سفارش دهنده آنها که داشتن بدنهایی زیبا و شکیل را به همگان نوید میدهند، نگرش و قضاوت مردم را نسبت به بدنهای خود تغییر داده و یک نارضایتی همیشگی از وضعیت جسمانی خود را در آنها دامن میزنند. نارضایتی آزاردهنده ای که سرانجام فرد را به سمت مصرف فرآوردهها و روشهای تبلیغی این شرکتها سوق میدهد.
هر روزه اینباکس ایمیل من مثل بیشتر مردم پر میشود از دعوتهایی که برای حجیم کردن اندازه آلت مردانه یا سینههایم، خرید لذت و ویاگرا و امتحان آخرین نسخههای گیاهی یا شیمیایی برای کاهش وزن از من به عمل آمده است. این پیشنهادها فیلتر آنتی اسپم و صفحات علمی پر طرفدار را نیز دور زده اند همان طور که با زیاد کردن توده بدنی یا حجم مغز و شیوههای جدید بازتولید، زیست شناسی متعارف را دور میزنند. در همین احوال، دختران جوان میتوانند به وب سایت «میس بیمبو» بروند و یک عروسک مجازی را خلق کنند و آن را با قرصهای رژیمی لاغر و نحیف نگه دارند و برایش سینههای پیوندی بگذارند و از آن چروک برداری کنند.
آنها با خواندن مجلاتی که تک تک صفحات آنها چشم اندازی را به نمایش میگذارند که تا همین ده سال قبل هنوز هم این قدرت را داشتند تا هراس را در ما برانگیزانند، برای تبدیل شدن به نوجوانانی پرورش مییابند که رویای رانها، بینی یا سینههایی جدید را در سر می پرورانند . تا همین ده سال قبل، ما از مشاهده مدلهایی اسکلتی که بازماندگان قربانیان قحطی به نظر میآمدند، جا میخوردیم. همزمان اعلامیههای دولتی به طرزی ترسناک، بروز یک اپیدمی چاقی را هشدار میدهند. تمام این پدیدهها فریاد میزنند که بدن شما وسیله ای است که باید آن را تعمیر ، بازسازی و تقویت کرد.
به ما بپیوندید، لذت ببرید و شما هم جزیی از آن باشید!
من به عنوان یک روان درمان گر و روان تحلیل گر ، تاثیرات این فراخوانها را برای تغییر شکل بدن، ایجاد تغییرات مکمل زیبایی و«بی نقص شدن»ها بر مردم، در اتاق مشاوره خود شاهد هستم. مردم ضرورتاً با مشکلات بدنی خاص نزد من نمیآیند، اما این طور به نظر میرسد که مخمصهها و کشمکشهای عاطفی آنها و دغدغههایشان نسبت به بدن خود، تقریباً همیشه با روان آنها درآمیخته است. انگار که تعریف کردن داستانی که در آن عدم رضایت از وضعیت بدنی شان محور آن است، چیزی کاملاً معمول و عادی باشد.
مثل بسیاری از ما، افرادی که با آنها کار میکنم، آرزو دارند بدن خود را از راههایی هم کوتاه و هم دراماتیک تغییر شکل دهند.آنها همه تقصیرات را متوجه بدنشان میدانند و میگویند که اصلاح بدنشان باعث میشود که احساس بهتری داشته باشند و بهتر خود را در کنترل داشته باشند. مثل اکثر ما،آنها دوست ندارند اعتقاد داشته باشند که ما همگی به شدت متاثر از فشارهای بیرونی هستیم و شاید از چنین ایده ای بیزار باشند. ما چه دنباله رو مد یا گرایشهای موجود در زمینه سلامتی باشیم چه نباشیم، این را بدیهی میدانیم که اگر از نظر خودمان خوب به نظر برسیم، احساس بهتری خواهیم داشت. با این حال، فشار شدیدی از ناحیه بیرون بر ما وارد میآید و رابطه جدید و معمولاً نارضایتمندانه ای را بین ما و بدنمان ایجاد میکند.
این حس که دیگر نیاز نیست بیولوژی تعیین کننده سرنوشت ما باشد، در حال باز کردن جایی برای خود است. در نتیجه، این حس مقرر میکند هر کجا یک مشکل (فرضی) جسمانی بدنی وجود داشته باشد، یک راه حل برای آن مشکل نیز میتوان یافت. تمایل نسبت به داشتن بدنی بی نقص از یک سو و باور نسبت به این ایده که ما باید برای حل مشکل، به بهبود وضعیت بدن خود تن دهیم از سوی دیگر، باعث اغراق در مشکل شده و در وضعیتی که امروزشاهد هستیم، نقش داشته است.
هر چه که پیشتر میرویم، بدنهایمان را به عنوان اشیایی تجربه میکنیم که باید آن را تعمیر و روی آن کار کرد. مردان هدف محصولات استروییدی، داروهای تقویتی جنسی و رژیمهای خاص عضله محور قرار دارند. در مورد بدنهای کودکان نیز مشابه این امر صدق میکند. اکنون عکاسان عکس هایی را از نوزادان و کودکان تهیه میکنند که با کمک فن آوریهای دیجیتالی بهبود یافته و لبخندهایشان را اصلاح میکنند، شکافهایی را بین دندانها ایجاد یا آنها را حذف میکنند، زانوهایی را که گوشت بچگی از آنها آویزان است صاف میکنند و بر لب دختران کوچولو ، لبخندهایی را مینشانند که بر چهره عروسکهای چینی میبینیم.
نشانیهای اینترنتی این شعبده بازان، هیچ حس کنایه آمیزی را به انسان منتقل نمیکنند، چرا که آنها معتقدند، عکسهای بهبود یافته، نسخه ای از زیبایی طبیعی هستند، چیزی واقعی. به معرض نمایش گذاشتن بدن و به هر روش و «جذاب» نشان دادن آن، به عنوان چیزی عرضه میشود که سرگرم کننده و مطلوب و به سادگی در دسترس است.
داشتن بدن زیبا با هدف رسیدن به بی نقصی، دموکراتیزه نیز شده است : داشتن بدن بی نقص، اغواگرانه به عنوان چیزی مطرح میشود که برای همه کس، در هر کشوری و با هر وضعیت اقتصادی در دسترس است. داشتن بدن بی نقص با بوق و کرنا به عنوان راهی برای تشخص در دنیای امروز ما اعلام میشود. نارضایتمندانه باید گفت که این فراخوان دموکراتیک به زیبایی ، درحالی که تصاویر و نشانهایی از سبکهای مختلف جهانی که لبها و چشمهای افراد جوان و نه چندان جوان را نشانه رفته اند، دارد شکلی همگن کننده به خود میـ گیرد.
اگر چه برخی از افراد ممکن است قادر به انتخاب کردن این راه و پای گذاشتن شادمانه در آن باشند، اما تعداد زیادتری توانایی انجام این کار را ندارند. با اینکه دامنه این ایده دموکراتیک هنوز به نوسانات زیباشناسانه کشیده نشده، در عوض در طول چند دهه گذشته، زیبایی شناسی به شکلی تناقض آمیز محدودتر شده است. زیبایی شناسی زار و نزار پسندی که حکم میکند مردان عضلانی باشند و زنان دارای پستانهایی به غایت درشت ، کسانی را میآزارد که آن را تایید نمیکنند و حتی کسانی دست بر قضا با انجام کارهایی برای متناسب شدن ، میتوانند یک نا امنی غم انگیز را نسبت به بدنهای خود در خود به وجود آورند.
بسیاری از افراد را یک بی تابی ومواظبت همیشگی، از لحظه ای که بیدار میشوند تا زمانی که به خواب میروند، فرا گرفته است . بدن آنها در حال ارسال علامت هشدار جدی است. نگرانی به یک هنجار تبدیل شده است. در شرایطی دیگر، این اضطرابها را یک بیماری مینامیم و با مشاهده رنج و عذاب شدیدی که میکشیم، قطعاً آن را چیزی اپیدمیک میدانیم.
خودهای ما شدیداً مبتلای به اشتغالهای ذهنی نسبت به بدن خود شده اند و به خصوص دختران و زنان چنان به استعمار آن درآمده اند که این اشتغال فکری تقریباً به طبیعت ثانوی و نامریی آنان تبدیل شده است. با این حال اگر نگاه کنیم ، میبینیم که اشتغال ذهنی داشتن نسبت به بدن خود، این ظرفیت را دارد که به شکلی آزارنده بر تقریباً کل زندگی ما، از کودکی تا سالخوردگی تاثیر بگذارد. امروزه محوریت میل و اشتیاق پسران جوان به چشم و هم چشمی کردن با چابکی یک ورزشکار، بر این آرزو متمرکز است که بدنشان شبیه آنها شود .
دختران از سنی قریب چهار سالگی، نسبت به بدنشان به نوعی خود آگاهی میرسند و جلوی آینه ژستهای سکسی میگیرند که بیش از آنکه جذاب باشد، پشت آدم را به مور مور میاندازند و در همین حال، تعداد بیشتری از زنانی که در خانههای سالمندان به سر میبرند، نشانههایی از ناهنجاریهای دراز مدت را از خود نشان میدهند. تعداد اندکی خواهند گفت که این قبیل نگرانیها فقط زاییده فشارهای بیرونی هستند. ما آرزوی داشتن بدنهایی بی نقص تر را به عنوان آرزوی خودمان تجربه میکنیم، با این حال جدا کردن نحوه نگرش به بدنها، صحبت و نوشتن از آنها و تاثیری که بر ادراک شخصی ما از بدن های خودمان و بدن دیگران میگذارند، دشوار است. به طور خلاصه، این نوع تمرکزی که امروزه شاهد هستیم، باعث شده که دیگر به بدن خود به عنوان چیزی که به خودی خود امن یا معمولی است، نگاه نکنیم.
بدن به نقطه ثقل جدیدی چه در زندگی زنان و چه مردان تبدیل شده است. سخن سراییهای جدید که درباره سم زدایی، تمرینات کاهش وزن، مسواک زدن، شست و شو و پاکیزه کردن بدن عرضه میشود، باعث شده اند تا همواره مواظب باشیم و آنچه را که به بدنمان مربوط میشود برآورده سازیم. آنهایی که قبلاً توجه اندکی نسبت به مد یا سلامتی داشتند، اکنون خود را درگیر تلاشهایی میبینند که هدف آنها بذل حداکثر تلاش برای بر عهده گرفتن مسیولیت سلامتی و تندرستی خود است.
اکنون فرد مسیول بدن خود است وبر اساس بدنش مورد قضاوت قرار میگیرد. «مراقبت از خود» به یک ارزش اخلاقی تبدیل شده است. بدن در حال تبدیل شدن به پروژه ای شبیه به یک پروژه شخصی ارزشمند است. کسانی که درباره مختصات زیبایی و جسم سالم قلم میزنند، حجم بی پایانی از ستونهای روزنامهها را با توصیههایی پر میکنند که موضوع آنها چگونگی مراقبت از خودمان است. برنامههای تلویزیونی بر پاداش و جایزه تمرکز دارند، بر ضرورت و اولویت اخلاقی بذل توجه نسبت به سلامت و زیبایی فردی. سیاست مداران ما را تشویق میکنند تا مسیولیت شخصی خود را بر عهده بگیریم. در همین احوال، جهان بصری ما انباشته شده است از تصاویری که در آنها بدن و اندامهای بدن به طرقی نشان داده میشوند که از نظر هنری این حس را منتقل میکنند که بدون شک بدنهای ما به تغییر شکل و روزآمد شدن نیاز دارند.
اشتغال ذهنی نسبت به لاغری و زیبایی که سالهاست خود ارزشی فردی را فرسوده است ، اخیراً به یک دل مشغولی دیگر پیوند خورده است: افزایش نرخ چاقی. تعداد شرکتهای رژیم غذایی به شدت در حال افزایش هستند و در میان آنها یک تازه وارد نیز دیده میشود. «نوتری سیستم» که با رساندن خود از سودی یک میلیون دلاری در سال 2004 به سودی هشتاد و پنج میلیون دلاری فقط در همین دو سال گذشته، توانسته است در فهرست شرکتهای سریعاً در حال رشد مجله «فورچون»، رتبه پانصد را به خود اختصاص دهد. باشگاهها و مکانهای سلامتی بیشتری پیوسته گشایش مییابند. پیوسته مواد غذایی جدیدی ابداع میشود.
تیراژ مجلاتی که تمام هم و غم خود را وقف وزن، شکل و سلامتی کرده اند، دایما افزایش مییابد. یک میل لجام گسیخته برای شکل دهی دوباره بدن را در همه جا شاهد هستیم. روشهای جراحی زیبایی که بخش عمده ای از صفحات تلویزیونها و بودجه ما را به اشغال خود درآورده اند (با نرخ رشدی یک میلیارد دلاری در سال) تلویحاً اشاره دارند که شکل دهی دوباره و تغییر شکل بدن کاری ساده و نوعی بیان خود ارزشی است. در راس اینها باید به اشتغال ذهنی جدیدی اشاره کرد که به تازگی باب شده است: زنان جوان برای مصارف آتی، تخمک خود را منجمد میکنند، به آی وی اف در سنینی پایین تر از همیشه دسترسی یافته اند و یک پدیده جدید، یعنی انسان ترانس جنسی (transgendered) در حال بازتولید است.
سرمایه سالاری ما را با فلاخن خود از گردونه قرنها بیرون انداخته است. اکنون تولد، بیماری و سالخوردگی اگر چه بخشی از چرخه زندگی عادی هستند، اما رویدادهایی به شمار میروند که میتوان با تلاش فردی و به کمک پیشرفتهای پزشکی و روشهای جراحی موجود ،جلوی آنها را گرفت یا مسیر آنها را تغییر داد. بدن ما به عنوان چیزی که تولید شخصی خود ماست، مورد قضاوت قرار میگیرد.
ما میتوانیم آن را از طریق مهارتهای فردی، از طریق مسیرهای ناتورالیستی فرآوردههای بیوارگانیک یا از طریق آمیزه ای از اینها، به مد دلخواه خود درآوریم. اما وسیله هر چه باشد، بدن ما کارت برنده ماست که در نتیجه سخت کوشی یا مواظبت یا بر عکس، قصور و کاهلی خود به دست آورده ایم. زمانی بود که کارگری را که کار بدنی میکرد، به سادگی میتوانستیم از روی آفتاب سوختگی و ماهیچههایش شناسایی کنیم. اکنون این بدنها متعلق به مردم طبقه متوسط است که نشان میدهد، با تلاش در باشگاه، از طریق یوگا یا یکی دیگر از راههای متعدد تمرینات جسمانی به چنین بدنی دست یافته اند؛ روشهایی که هدف آنها به نمایش گذاشتن چیزی است که فرد از طریق تمرینات سخت کوشانه به آن دست یافته است.
این امر بسیار بیشتر درمورد جوانان صدق میکند. کاربران سایتهای شبکه سازی اجتماعی، معمولاً تصاویری را از افرادی بد قواره به این سایتها ارسال میکنند و یادداشتهای ناجوری را نیز برای ملامت آن افراد، با آنها همراه میکنند. رشد هوچی بازیهای اجتماعی درباره بدن ، با انتشار تصاویری در سراسر شبکه اینترنت همراه شده است.
امروزه فشار آگهیهای تجاری ، باعث گرامی داشت و ترویج مارک صنایعی شده اند که سود خود را از راه بی ثبات کردن بدنهایی به دست می آورند که در اواخر دوران مدرن به سر میبرند و احساسات پیشین ما را نسبت به درکی که از بدن خود داشته ایم، از بین برده اند. بدنهای ما دیگر چیزی را نمیسازند. در غرب روباتها، تجهیزات کشاورزی مکانیزه، کالاهای از پیش آماده شده، از مواد غذایی گرفته تا سازههای ساختمانی، حمل و نقل موتوری، امکانات رفاهی همراه با فن آوری برتر و از این قبیل، جایگزین اکثر فعالیتها و کارهای جسمانی معمولی شده اند. همچنین ما به تعمیر وسایل خود نیز دیگر تمایلی نداریم، به این دلیل که شیوههای تولید انبوه، جایگزینی آنها را برایمان ارزان تر تمام میکنند.
روابط ما با امور و کارهای جسمانی عوض شده است. زمانی بود که بدنهای مردم طبقه متوسط را کارهای جسمانی سنگین و عضله ساز شکل میداد، اما اکنون مشاغل با درآمدهای پایین در صنعت خدمات و مشاغل رایانه محوری که عمده افراد این طبقه به آنها اشتغال دارند، جایی را برای چنین شاخصهای جسمانی باقی نگذاشته اند. در واقع، بسیاری از ما باید در طول روز یا هنگام کار، برای تحرک داشتن تلاش کنیم . طبقات تنبل (که کار جسمانی در زندگی آنها جایی ندارد) برای روزآمد و دموکراتیزه کردن یک عادت رفتاری، خود را شاخص تفریح و اجتماعی بودن نشان میدهند و از ما نیز برای تقبل این فعالیت دعوت میکنند. در نتیجه می توانیم وقوع چیزی جدید را ناظر باشیم. بدنهای ما در حال و تبدیل شده به شکلی از کار هستند. بدن از وسیله ای برای تولید، به چیزی تبدیل شده که باید خود آن را نتیجه تولید دانست.
منبع:www.alternet.org
به نقل از: ماهنامه سیاحت غرب، شماره 71