1- این که در علم نجوم زمان های خاصی را برای انعقاد نطفه مطرح می‎کنند چطور می تواند صحیح باشد، حال آنکه از زمانی که نطفه در رحم زن می‎ریزد ممکن است تا 72 ساعت اسپرم مرد با زن ارتباط برقرار نکند؟

2- آورده شده که نطفه ابوعلی سینا در وقت نجومی خاصی منعقد شده است و به همین علت چنین نبوغ بالایی را دارا می‎باشد و این را منجمی در همان شب انعقاد نطفه او به پدرش خبر داده بود. حال سوال اینجاست که در آن زمان خاص نطفه افراد دیگری هم می‎توانسته بسته شده باشد، پس چرا آن ها به چنین جایگاهی نرسیدند؟

3-  آیا منجمان بزرگ ما چنین سخنانی در مکتوبات خود دارند یا نه؟

*  *  *  *  *  *  *  *

(سوال: جناب استاد، برخی این سوال رو مطرح می کنن که زمان انعقاد نطفه زمان متغیری است و نقطۀ مشخص و معلومی نیست که بتوان بر اساس آن برای حالت خاصی برنامه ریزی کرد و بر این اساس برنامه ریزی هایی که بر اساس شرایط نجومی در زمان انعقاد نطفه مطرح می شوند در عمل کارآیی نخواهند داشت و همچنین در مورد ماجرای ولادت ابن سینا ... ...):

منظور ما از انعقاد نطفه، فقط ریختن آب منی در رحم زن نیست؛ این فقط یک مرحله از مراحل انعقاد نطفه است؛ انعقاد نطفه شامل 14 مرحله می شود، یعنی در طب جامع اسلامی وقتی که می گویند «نطفۀ شخص در فلان ساعت بسته شد»، منظور این است که هر 14 مرحله به توافق هم به ترتیب و طبق میزانی که آگاهان این علم (طبق جداول خاصی که دارند) تعریف می کنند رخ داده باشد .. از این 14 مرحله بنده مراحل اول، وسط و آخر رو برای شما بیان می کنم؛ اولین مرحله، آن موقعیست که جنس مخالف (مذکر یا مونث) به جنس مخالف دیگر نگاه خاصی می اندازد که آن نگاه، مقدمۀ انعقاد نطفه باشد؛ این مرحله اولین مرحله انعقاد نطفه است به آن «مرحله مقدماتی انعقاد نطفه در لحظۀ آنی» گفته می شود. این لحظه، لحظۀ بسیار نادری است که در یک «آن» فکری خطور می کند که در آن ارادۀ همبستری وجود دارد و در اثر آن یک سری القاء بین حالت های درونی ما با جنس مخالف صورت میگیرد و آن حالت های درونی با هم ازدواج می کنند و همبستر می شوند ... مرحلۀ وسط، آن مرحله ای است که 'گامت ها با هم عشقبازی می کنند و از این میان دو تا از آن ها با هم ملاقات می کنند و در آنجا ازدواج واقعی صورت میگیرد؛ مرحله آخر از مراحل 14 گانه، مرحله ایست که روح در آن دمیده می شود. در آن موقع است که می توان گفت این عمل به نتیجه رسیده است ... خیلی کم اتفاق می افتد که این 14 زمان برای چند میلیارد انسان در یک «آن» متّفق شود. این که گفته شود «در همان زمانی که نطفه ابوعلی سینا بسته شده نطفۀ شخص دیگری در جای دیگری بسته شده پس چرا آن یکی ابوعلی سینا نشده؟» به این دلیل است که ممکن است یک مرحله، یا دو یا سه یا چهار مرحله از این مراحل در دو شخص با هم موافق شود اما احتمال اینکه هر 14 مرحله در این دو شخص با هم اتفاق داشته باشد بسیار کم است. در ضمن هر کدام از این 14 مرحله، باطنی دارد که در مجموع 28 تا می شود! ...

(سوال: به نظر میرسه که ما نمی تونیم این 14 مرحله رو با هم متفق کنیم و تحت کنترل خودمون در بیاریم):

نمیشه گفت که تحت کنترل نیست یا برای کسانی محال است. خیلی ها هستند که این مسائل رو میدونن اما آن هایی که نمی دانند بیشترند و فکر می کنند این مسائل، نشدنی است. البته اگر بگویند که این ها کاربردی نیست از یک لحاظی درسته. چون با این سطح فکری که جامعه دارد و با توجه به علومی که مردم ما امروز به یادگیری آن ها مشغولند که علوم غربی هست و به خاطر منقرض شدن و ناپیدا شدن علوم اسلامی و تعداد کم حکما و دانشمندان، این مسائل دیگر در سطح جامعه کاربرد ندارد و به همین علت وضعیت امروز به وجود آمده است.

(سوال: آیا پدر این سینا شرایط خاصی داشته؟): ..

نه، این مسائل گاهی بصورت تصادفی (بدون قصد و اراده شخص) ایجاد میشه.

(سوال: پس چطور آن منجم خبر ولادت ابن سینا را به پدرش داد؟):

منجمان با علوم مختلفی کار می کنند، آن ها حتی می دانند که تطبیق این 14 مرحله در یک شخص بر اثر امر کردنش در یک حالتی ایجاد می شود. منجمان به واسطه این علوم است که می دانستند موسی (علیه السلام) در چه زمانی متولد خواهد شد ... البته این درست است که در یک وجهی نمی شود به افرادی گفت که شما چنین کاری (برنامه ای) را انجام دهید و یا اگر انجام دهند شاید نتیجه آن چیزی که می خواهند نشود اما در یک سری وجوه، قابل انتفاع است و یک سری منفعت هایی برای افرادی که آن را انجام دهند دارد اما ممکن است که به آن حد اعلا نرسد. [یعنی هر زوجی لزوماً نمی توانند شرایط کامل چنین قواعدی را در زندگی پیاده کنند و نمی شود به هر کسی چنین دستوراتی داد و در نتیجه فرزندی همچون ابن سینا هم نصیبشان نمی شود! اما به خاطر رعایت قسمت هایی از این برنامه، آن فرزند نفع هایی می برد و زمینه بروز استعدادهایی در او فراهم می گردد] ...

ببینید این ها البته سخنان من نیست؛ سخنان بزرگان قبل از ما است و منجمان قدیم این مسائل رو ذکر کردند و منابعش هم موجود است و در آنجا این ها توضیح داده شده. شما اگر بتوانید از این چهارده مرحله، «یکی، دو تا، سه تا» رو هم انجام بدی یک سودی درش وجود داره ... صحبت کردن در این موارد برای افرادی که در علم نجوم وارد نیستند خیلی مشکل است. حتی منجمان قدیم هم وقتی می خواستند با کسی در این مورد صحبت کنند به یک موردی اشاره می کردند که مثلا شما این کار رو انجام بده. نمی آمدند مسائل را توضیح بدهند چون توضیح مسائل نجومی خودش وقت زیادی می خواهد ... ببینید مثلا ما وقتی می خواهیم چنین حالاتی در فرزندمان شکل بگیرد، باید چکار کنیم؟ ابتدا می آییم و می بینیم که آیا از نظر ساعات نجومی یک ساعت سعد یا مقارنه خاص یا تربیع خاصی وجود دارد یا نه؛ برای سیاراتی که در حالت خاصی باید با هم هماهنگ باشند و اثری را ببخشند. ما این ساعت را در نظر میگیریم و فرضا می شود ساعت سه و شش دقیقه و هشت ثانیه بعد از ظهر. این حالت ممکنه خیلی سریع تموم بشه و ممکنه که طولانی باشه و مثلا یک ساعت طول بکشه. ما می اییم و طبق مکانیزم بدنمان تشخیص می دهیم که اگر در این حالت، فلان غذاهای خاص رو بخوریم (که این به علم طب برمی گردد) و اگر یک سری آمادگی هایی رو در خودمون به وجود بیاریم، آنوقت در آن حالت شهوت ما زیاد می شود؛ «شهوت» مقدمۀ ایجاد «شَبَق» است و شبق مقدمۀ ایجاد انزال نطفه است.

ما آن ساعت را در نظر میگیریم و در ان ساعت به آن خانمی که می خواهیم مادر فرزند ما باشد نگاه می کنیم. حال، این «نگاه» باید چه نوع نگاهی باشد؟ این «نگاه» خودش 4 سال توضیح نیاز داره! بایذ 4 سال درس بدیم و توضیح بگیم که «لحظۀ آنِ سیال» چیه ... آیا این «فکر» باید در خود فکر حرکت کنه یا در مرحلۀ عقلی باشه یا در مرحلۀ «خیال» باشه یا در مرحلۀ «وهم» باشه یا در مرحلۀ مابین این ها که حالت ذهنی و ادراکی است. باید این مسائل توضیح داده بشه که یک مقدارش به فلسفه مربوط است و یک مقدارش به حالت های روحی بستگی دارد و علوم روحی. ما میبینیم که خب این خیلی سخت شد، و ما هم هیچ وقت کسی رو مجبور نمیکنیم که شما بیا و همۀ این ها رو انجام بده. این برای افرادی است که می خواهند. فرضاً کسی می خواد که فارابی بشه، بهش میگن که فارابی این مراحل رو گذروند تا شد فارابی. میگه خیلی سخته. میگن خب کسی هم بهت نگفته که فارابی شو! پس ببینید همین حالت اول (از مراحل 14 گانه) که در مقدمه کار وجود داره، خودش دارای بحث های زیادی هست و برای رفع سوال ها این بحث باید حل بشه [سوال کننده باید با مبانی و قواعد این علوم آشنا بشه تا بشه براش در مورد سوالات و ابهاماتش توضیح داد]. بعد از این مرحلۀ اول باید به سراغ مراحل بعد رفت و هماهنگ کردن این 14 مرحله، در درجۀ اول کار انبیا و اوصیا و در درجه بعد کار حکما است. با هماهنگ شدن این هاست که فرزندی همچون حضرت خضر (علیه السلام) به دنیا می آید. حتی ساعت ولادت هم به همین شکل است؛ حالت ولادت، رو در روی حالت چهاردهم هست و حالت بیست و هشتم محسوب میشه که این رو هم می تونن تشخیص بدن که بچه ای که در اون «آن» نطفه اش تشکیل شده در این «آن» متولد خواهد شد («آن» با «زمان» فرق می کند) و کسی که در این «آن» متولد شود میشود حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) .. در این ساعت مقرر و در این لحظه مخصوص .. اینجاست که بزرگان متوجه میشوند که چنین علمی هم وجود داره.

(سوال: اگر یکی از زمان هایی که به آن اشاره می کنید را پیدا کنیم، و از بین این چهارده مرحله یکی را مثلا همبستری را انجام دهیم، برکاتش را می بینیم؟):

بله، حتماً! ... البته این چهارده تا هر کدام باطنی هم دارند که جمعا 28 تا می شوند. اگر ما این 28 حالت را در کنار هم بگذاریم، می شود: «ساعت انعقاد نطفه». منظورمان از «ساعت» اون ساعت دیواری (watch) نیست؛ منظورمان از ساعت، گاهی اوقات کلمۀ «آن» هست .. «آن»، زمانِ سیال هست؛ و منظور ما از ارتباط، جهت تشکیل نطفه، فقط مسالۀ «منی» نیست. این ارتباط گاهی اوقات ارتباط روحی هست .. ارتباط هالۀ «اورا» ست .. ارتباط «جسم مثالی» با هم .. آشنائیت دو «قرین» با هم .. آشنائیت دو «جسم کوکبی» با هم .. مزاوجت دو «جسم اثیری» با هم .. چون اعتقاد داریم که انسان در آنِ واحد که یکی هست، چند تا هم هست! این چند تا باید با آن چند تا مزاوجت بکنند و به این می گویند: «ساعت انعقاد نطفه». پیامبری که می داند یا امامی که می داند، این ها را تالیف می کند و می شود فرزندی به نام امام صادق (علیه السلام) .. می شود پیامبری به نام حضرت خضر (علیه السلام)؛ گاهی اوقات هم امکان دارد که حکیمی این ها را کنار هم بگذارد و فرزندی به وجود آورد که آن فرزند، حکیم بزرگی شود. گاهی اوقات چنین چیزی می شود چون مسلط شدن به این علم، افرادی را می طلبد که در فراخور این علم کار کرده باشند و حتی آن کسی که در باب این علم سوال میکند باید حتما اهل این علم باشد و آشنایی از مقدمات این علم داشته باشد که بتواند سوال درستی را مطرح کند. کسی که آشنائیت ندارد و مقدمات این علم را نمی داند، حتی سوالی را که مطرح می کند هم غلط است و علمای این علم نمی توانند برایش چیزی را ثابت کنند و این مساله را توضیح بدهند. مثل این می ماند که یک پیرزنی که بی سواد است سوال کند که این معادلۀ درجه چهار چرا جواب منفی پیدا کرده؟ به او می گوییم که اول باید اعداد و چهار عمل اصلی را یاد بگیری و بعد معادله درجه اول و دوم و سوم و بعد از اینکه معادله درجه چهار رو یاد گرفتی می توان توضیح داد که چرا این جواب منفی پیدا شده و ... ...

(سوال: در کتاب های علمای نجوم قدیم چنین مطالبی وجود دارد؟):

ببینید، ما اسناد این حرف ها و خود این حرف ها رو فقط برای شاگردان خودمون توضیح میدیم ؛ برای افرادی که اهل مجادله هستند و وقت ما رو میگیرن و برای کسانی که می خواهند سوء استفاده کنند و برای کسانی که می خواهند این علم رو بدزدند و تا حالا هم خیلی از علوم اسلامی رو دزدیدند و به نام خودشون کردند، ما این حرف ها رو نمیگیم.

(سوال: بعضی از اون ها رو قبلا در سخنرانی دانشگاه امام صادق علیه السلام گفته اید مثل کتاب «الموالید»!):

بله، اون هایی که گفتم شاید از روی ضرورت بوده و خدا خواسته، ولی اون مسائل اصلی و مسائلی که سرّی هستند و مسائلی که شیعیان ناب از اون ها مطلع هستند و در مورد اون ها دارند کار می کنند، این ها رو فقط به شاگردان خودشون یاد میدن ... ببینید، تمام علمای قبل، کتاب هایی را که می نوشتند، اکثراً اموری رو در خودشون دارند که برای هر کسی ظاهر نیست. همانطور که در ادعیۀ ما وجود داره. در ادعیۀ ما سرّ ولایت وجود داره ولی کسانی که می خوانند شاید در ظاهر متوجه نشوند اما در باطنش وجود داره و برای یک سری افراد مکشوف می شه. اینجا هم به همین شکل است. یک سری از مسائل جزئی که ما گفتیم، در کتاب های نجومی حتما وجود دارد. یعنی به صورت ظاهر در مورد انعقاد نطفه که خیلی مطلب وجود داره. مثلا کتاب های «ابوریحان» را اگر مطالعه کنید، دقیقا به این مسائل پی می برید. مثلا کتاب: «التفهیم لأوائل صناعة التّنجیم» که برای ابوریحان بیرونی است و در آن به این مسائل اشاره شده است. جناب «دکتر اکبر داناسرشت» این کتاب رو به فارسی ترجمه کرده. این کتاب رو ابوریحان برای نوه اش تالیف کرده .. در کتاب های «ابن وحشیه» خیلی از این مسائل ذکر شده .. در کتاب های «ابو محشر فلکی» خیلی از این مسائل اومده و به صورت خاص و عام توضیح داده شده .. در کتاب های «خوارزمی» خیلی از این مسائل اومده. در کتاب «احکام الحکیم فی علم التنجیم» این مسائل توضیح داده شده است ...

(حاج آقا خیلی ممنون از اینکه وقت خودتون رو در اختیار ما گذاشتید ...)

منبع: http://shiateb.blogfa.com/