بسم الله الرحمن الرحیم
و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و لعنه الله علی اعدایهم اجمعین
سستی و سفتی کمر؛ خرافه ای عوامانه یا واقعیتی علمی؟!
این که کمر کسی شُل است یا سفت، اصطلاحی است که در محاورات عامیانه زیاد به گوش می خورد. در این گونه گفتگوها، معمولاً سفتی یا شُلی کمر در مورد مردان مطرح می شود و اغلب هم منظور کسانی که از این واژه ها استفاده می کنند این است که آن مرد مورد نظر، به هنگام نزدیکی، دچار مشکل انزال زودرس هست یا خیر.
در بحث های علمی طبّ جدید، این مساله، به عنوان یک باور عوامانه، فاقد ارزش علمی است؛ به عبارت واضح تر، علم امروزی ارتباطی بین کمر و مسایل جنسی قایل نیست و بنابراین در درمان مشکلاتی مثل انزال زودرس، به عنوان راه حلّ درمانی، اعتقادی به این که باید کمر را تقویت کرد، ندارد؛ امّا کمی دقّت در متون علمی طبّ قدیم و نیز غور در آیات قرآنی و روایات شریف و حتّی دقّت در مورد شیوع گسترده استفاده از این واژه ها در فرهنگ عامّه (حدّاقل در کشورهای فارسی و عرب زبان)، این نکته را معلوم می سازد که مساله احتمالا بسیار جدّی تر از یک باور عوامانه است. متاسّفانه تا کنون ندیده ام که حتّی پایگاه های معتبر طبّ سنّتی کشور به طور جدّی به این مساله بپردازند؛ امّا از آنجا که درک درست مساله «سفتی و سستی کمر» در درمان بسیاری از بیماری های مردان، زنان و اطفال نقش دارد در این مقاله به طور مفصّل به آن خواهیم پرداخت. امّا قبل از ورود در مطلب اصلی و برای آن که با میزان عمق این باور در بین ایرانیان آشنا شویم؛ شواهدی را ذکر می کنیم.
کتب طبّی قدیم
نقل شاهد از کتب طبّی قدیم در مورد این موضوع شاید چندان ضروری به نظر نرسد امّا از آنجا که بنای ما بر اقناع خوانندگان است به ذکر این نمونه از ترجمه کتاب قانون ابن سینا (ترجمه عبدالرّحمن شرفکندی، انتشارات سروش، بخش سوم از جلد پنجم؛ فنّ بیستم؛ ص ۲۲۱) اکتفا می کنیم:
«… از سوی دیگر آب پشت نرینه، غلیظ، گرم و کاملاً به پختگی رسیده است؛ در صورتی که آب پشت مادینه کمتر به پختگی رسیده و از جنس خون حیض است و تغییر چندانی نیافته است و در دور شدن از مادّه خونی نیز به آب پشت نرینه نمی رسد. هم از این رو است که فیلسوف پیشینه، آب پشت مادینه را حیض نامیده است….»
ادبیات عامّه
تکلیف ادبیات عامّه با مساله صُلب (به معنای کمر) مشخّص است و نیاز به توضیح ندارد. شاید عبارت مصطلح«پشت در پشت» که در ادبیات عامّه ما معادل عبارت «نسل در نسل» استفاده می شود اشاره خوبی به این مساله باشد مضاف بر این که گفتیم این گونه عبارات، به طور عادی و روزمره از سوی مردم مورد استفاده قرار می گیرد تا آنجا که گاهی می بینیم که پزشکان نیز در گفتگو با بیماران، برای انتقال بهتر مطلب مورد نظر خود، به جای عبارات علمی از همین مصطلحات استفاده می کنند.
آثار بزرگان شعر و ادب
در بین ادیبان و شعرای قدیم و جدید نیز این مساله به دفعات مورد توجّه قرار گرفته است که در ذیل به چند مورد آنها اشاره می کنیم:
* دهد نطفه را صورتی چون پری که کرده ست بر آب صورتگری ؟
نهد لعل و فیروزه در صلب سنگ گل لعل در شاخ پیروزه رنگ
ز ابر افگند قطره ای سوی یم ز صلب اوفتد نطفه ای در شکم
از آن قطره لولوی لالا کند وز این، صورتی سرو بالا کند (سعدی)
* صلب جهان پر است ز اقران او ولی در صد هزار قرن یکی میشود پدید (محتشم)
* شیطان به صلب آدم گر نور او بدید چندین چرا نمود ز یک سجده اجتناب؟ (ملک الشّعرای بهار)
* چشمهی صلب پدر چون شد به کاریز رحم زان مبارک چشمه زاد این گوهرین دریای من (خاقانی)
* آن محمد بود از نسل براهیم خلیل وین محمد هست از صلب براهیم سری (انوری)
ادبیات عرفانی
در ادبیات عرفانی ما نیز مساله صلب و ظهر، موضوعی عادّی و پذیرفته شده است و اسرار این موضوع نیز در جای خود بیان شده است مثلا در کتاب «مصباح الهدایه، صص ۶۳ و۶۴» در توضیح حدیثی در مورد نحوه نزول نور محمّدی و علوی (علیهما و علی آلهما آلاف التّحیّه و الثّناء) از عوالم بالا به مراتب پایین آمده است:
« اشاره الی ظهوره فی العوالم النازله، من صلب عالم الجبروت الی بطن عالم الملکوت العلیا و من صلبه الی بطن عالم الملکوت السفلی و من صلبه الی بطن عالم الملک ثمّ ظهر فی خلاصه العوالم و نسختها الجامعه، ای الانسان الّذی هو ابو البشر و انتقل منه الی ان یفترق فی اطهر طاهرین، عبد الله و ابی طالب(علیهما السلام) … و السرّ فی التعبیر عن کلّ عالم صاعد بالنسبه الی الهابط منه ب «الصلب»، و عن کلّ عالم نازل بالنسبه الی الصاعد منه ب «البطن»، ظاهر لا یحتاج الی التفصیل: {این روایت} به ظهور آن نور در عوالم نازله اشاره دارد؛ از صلب عالم جبروت به بطن عالم ملکوت علیا؛ و از صلب عالم ملکوت علیا به بطن عالم ملکوت سفلی؛ و از صلب عالم ملکوت سفلی به بطن عالم ملک؛ و پس از آن در خلاصه همه عالم ها و نسخه جامع آنها، یعنی آدم ابوالبشر ظهور کرد و از او نیز منتقل شد تا در پاکترین پاکان یعنی عبدالله و ابی طالب (علیهما السلام) از هم جدا شدند … «سرّ» اگر از نگاه عالم بالاتر به عالم پایین تر تعبیر شود؛ «صلب» نامیده می شود و اگر از نگاه عالم پایین تر به عالم بالاتر تعبیر شود، «بطن» نام می گیرد؛ این مساله ای است واضح که نیاز به توضیح ندارد.»
به بیان ساده، مساله صلب و رحم، دارای حقیقتی در تمام مراتب آفرینش می باشد که ظهور دنیایی آن به صورت ناحیه ای از جسم مرد و زن است. برای کسانی که آشنایی کافی با عرفان اسلامی و به ویژه بحث مراتب آفرینش دارند؛ این بحث، موضوعی ساده و در عین حال قطعی است و شاید از منظر این عالمان، بحث هایی که اهل علم ظاهر و به ویژه پزشکان در ردّ این موضوع می کنند؛ کودکانه به نظر آید امّا با توجّه به اهمیت بحث، لازم دیدم که به این مطالب هم اشاره مختصری شود.
آیات و روایات
- آیات ۳ تا ۵ سوره مبارکه طارق، آیاتی هستند که به نحو روشنی مساله صلب را مورد اشاره قرار می دهند:
«* فَلْیَنظُرِ الْاِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ * خُلِقَ مِن مَاءٍ دَافِقٍ * یَخْرُجُ مِن بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَایِبِ: انسان باید بنگرد که از چه چیز آفریده شده است؛ از یک آب جهنده آفریده شده است؛ آبی که از میان صلب و ترایب خارج میشود.»
- در آیه ۱۷۲ سوره مبارکه اعراف نیز به ظهر(به معنای پشت) اشاره شده است:« وَ اِذْ اَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ اَشْهَدَهُمْ عَلی اَنْفُسِهِمْ اَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا اَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَهِ اِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ: و چون پروردگار تو از فرزندان آدم از پشتهایشان نژادشان را بیاورد و آنها را بر خودشان گواه گرفت که مگر من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی میدهیم تا روز رستاخیز نگویید که از این نکته غافل بودهایم.»
از آنجا که در مورد تفسیر دقیق آیات فوق، مفسّرین آرای گوناگونی ارایه داده اند؛ بحث مفصّل در این مورد را به فرصتی دیگر واگذار می کنیم چراکه همین مقدار نیز برای افاده مقصود ما در این مقاله کفایت می کند.
- امّا در روایات شریف وارد شده از حضرات معصومین«علیهم السّلام»، اشاره به مساله صلب(به معنای استخوان های کمر) و ظهر(به معنای پشت) به اندازه ای زیاد است که حتّی عامّه مردم که با ادعیه و مناجات های ماثور و یا احادیث مشهور، حدّاقل سر و کاری دارند نیز با آنها بیگانه نیستند. به جهت تعدّد این گونه روایات، تنها به چند نمونه اکتفا می کنیم:
۱- شاید یکی از مشهورترین روایات در بین عامّه مردم، روایات شریف مربوط به نحوه انعقاد نطفه والا و مطهّر حضرت صدّیقه کبری، فاطمه زهرا، سلام الله علیهاست که برای نمونه یکی از این شعاع های نورانی را نقل می کنیم:
* الْقَطَّانُ عَنِ السُّکَّرِیِّ عَنِ الْجَوْهَرِیِّ عَنِ ابْنِ عُمَارَهَ عَنْ اَبِیهِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ ع عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ اِنَّکَ تَلَثَّمُ فَاطِمَهَ وَ تَلْزَمُهَا وَ تُدْنِیهَا مِنْکَ وَ تَفْعَلُ بِهَا مَا لَا تَفْعَلُهُ بِاَحَدٍ مِنْ بَنَاتِکَ فَقَالَ اِنَّ جَبْرَیِیلَ (علیه السّلام) اَتَانِی بِتُفَّاحَهٍ مِنْ تُفَّاحِ الْجَنَّهِ فَاَکَلْتُهَا فَتَحَوَّلَتْ مَاءً فِی صُلْبِی ثُمَّ وَاقَعْتُ خَدِیجَهَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَهَ فَاَنَا اَشَمُّ مِنْهَا رَایِحَهَ الْجَنَّهِ: حضرت امام صادق (علیه السّلام)، از جابرابن عبدالله نقل می فرمایند که به پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، گفته شد: یا رسول الله، شما فاطمه را می بوسید، در آغوش می گیرید و از او دور نمی شوید؛ کارهایی که با دیگر دختران خود نمی کنید؟ پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: جبرییل(علیه السّلام) برایم سیبی از بهشت آورد؛ آن را خوردم و آن سیب به آبی در صلب من تبدیل شد؛ پس از آن با خدیجه همبستر شدم و او فاطمه را باردار شد؛ {به همین جهت} من از فاطمه بوی بهشت را استشمام می کنم.»(علل الشرایع)
۲- در حدیث دیگری، امام صادق(علیه السّلام) در مورد نحوه انعقاد نطفه امامان معصوم(علیهم السّلام) بیان داشته اند که قطره آبی از تحت عرش به زمین می آید و در میوه یا گیاهی جای می گیرد و امام معصوم قبلی(علیه السّلام) از آن تناول می فرمایند تا آنجا که می فرمایند:« فَیَخْلُقُ اللَّهُ مِنْ تِلْکَ الْقَطْرَهِ نُطْفَهً فِی الصُّلْبِ ثُمَّ یَصِیرُ اِلَی الرَّحِمِ: خداوند از آن قطره نطفه ای در صلب می آفریند که به سوی رحم می رود.»(بصایر الدرجات)
۳- حدیثی از ابن عبّاس نقل شده است به این مضمون که خدای تعالی از حضرت داوود(علیه السّلام) خواست که چهارده کلمه را از حضرت سلیمان (علیه السّلام) بپرسد و اگر درست پاسخ داد، علم و نبوّت را به او ارث دهد، در قسمتی از پرسش و پاسخ، حضرت داوود(علیه السّلام) می پرسند که جایگاه ذریّه ات در کدام قسمت بدن است؟( اَیْنَ بَابُ الذُّرِّیَّهِ مِنْکَ) و حضرت سلیمان(علیه السّلام) پاسخ می دهند: صلب.(بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۳۳۱)
۴- دسته دیگر، احادیثی هستند که به موضوعات طبّی می پردازند و در آنها صراحتا از داروها یا اعمالی یاد شده است که آب پشت را کم و زیاد می کنند و یا کمر را سفت یا سست می کنند؛ برای نمونه:
* مِنْ جَامِعِ الْبَزَنْطِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ عَنْ اَبِیهِ عَنْ اَبِی الْحَسَنِ الْاَوَّلِ(علیه السّلام) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: شَعْرُ الْجَسَدِ اِذَا طَالَ قَطَعَ مَاءَ الصُّلْبِ … وَ اِنَّ النُّورَهَ تَزِیدُ مَاءَ الصُّلْب: موی بدن اگر بلند شود آب کمر را قطع می کند … و نوره بر آب پشت می افزاید.» (بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۹۱)
* اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ فِی الْمَحَاسِنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ طَرِیفِ بْنِ نَاصِحٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) اَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلّی الله علیه و آله و سلّم)اُهْدِیَ اِلَیْهِ تَمْرٌ فَقَالَ اَیُّ تَمْرِکُمْ هَذَا قَالُوا الْبَرْنِیُّ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فَقَالَ هَذَا جَبْرَیِیلُ یُخْبِرُنِی اَنَّ فِی تَمْرِکُمْ هَذَا تِسْعَ خِصَالٍ یُخَبِّلُ الشَّیْطَانَ وَ یُقَوِّی الظَّهْرَ وَ یَزِیدُ فِی الْمُجَامَعَهِ وَ یَزِیدُ فِی السَّمْعِ وَ الْبَصَرِ وَ یُقَرِّبُ مِنَ اللَّهِ وَ یُبَاعِدُ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ یَهْضِمُ الطَّعَامَ وَ یَذْهَبُ بِالدَّاءِ وَ یُطَیِّبُ النَّکْهَهَ: … این خرمای برنی، نُه ویژگی دارد… کمر را قوی می کند و بر قدرت همبستری می افزاید…» (وسایل الشیعه، ج ۲۵، ص ۱۳۷)
* مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ اِبْرَاهِیمَ الْهَاشِمِیِّ عَنْ اَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ النَّیْسَابُورِیِّ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) قَالَ سَاَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْجُبُنِّ فَقَالَ دَاءٌ لَا دَوَاءَ فِیهِ فَلَمَّا کَانَ بِالْعَشِیِّ دَخَلَ الرَّجُلُ عَلَی اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) فَنَظَرَ اِلَی الْجُبُنِّ عَلَی الْخِوَانِ فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ سَاَلْتُکَ بِالْغَدَاهِ عَنِ الْجُبُنِّ فَقُلْتَ لِی اِنَّهُ هُوَ الدَّاءُ الَّذِی لَا دَوَاءَ لَهُ وَ السَّاعَهَ اَرَاهُ عَلَی الْخِوَانِ قَالَ فَقَالَ لِی هُوَ ضَارٌّ بِالْغَدَاهِ نَافِعٌ بِالْعَشِیِّ وَ یَزِیدُ فِی مَاءِ الظَّهْرِ: {درباره خواصّ خوردن پنیر در شب} … و بر آب پشت می افزاید.» (الکافی، ج ۶، ص ۳۴۰)
وجود شواهد متعدّد روایی در این موضوع، برای هر شیعه معتقد، حجّت کافی بر صحّت موضوع را فراهم می آورد؛ حتّی اگر راهی برای اثبات تجربی آن سراغ نداشته باشد. با این حال برای اقناع بیشتر، ادامه مقاله را مطالعه کنید.
ضرورت وجود شواهد علمی؟!
نکته قابل ذکر در مورد باور سستی و سفتی کمر آن است که تا کنون در مورد این مساله تحقیقی علمی و تجربی با روش های مورد قبول طبّ جدید انجام نشده است بنابراین تمام کسانی که در مورد غیرعلمی بودن این باور، بحث می کنند، درواقع، خود، ادّعایی غیر علمی دارند؛ به عبارت دیگر بنابر همان شیوه های مورد قبول طبّ جدید نیز در مورد غلط بودن این باور نمی توان اظهار نظر کرد و حدّاکثر اظهار نظری که می توان کرد همین است که بگوییم تا کنون تحقیقی علمی در این مورد انجام نشده است ولذا دلیلی برای رد یا قبول این مساله نداریم.
متاسّفانه این مساله هم به مانند بسیاری از باورهای علمی طبّ قدیم، از آنجا که با قواعد ابتدایی ذهنی اهالی طبّ جدید سازگاری نداشته است؛ لذا کسی هم به فکر نیفتاده است که درباره این خرافه عامیانه! تحقیقی علمی انجام دهد. این دیدگاه، آسیب های زیادی را حتّی به خود طبّ جدید وارد کرده است؛ چرا که ورود علمی به این مباحث می تواند عرصه های جدیدی را در دیدگاه های بهداشتی و درمانی بگشاید.
امّا به هر حال یک نکته از اعتقادات راسخ ماست و آن این که به صِرف عدم باور طبّ جدید یا عدم انجام تحقیقات علمی به شیوه کلاسیک در مورد یافته های علمی طبّ قدیم، برای هیچ کس مجوّزی برای ردّ آنها نیست؛ چرا که همان گونه که اثبات پدیده ای نیاز به دلیل و برهان دارد؛ ردّ آن هم نیاز به اقامه دلیل دارد و صِرف دور بودن از ذهن یا مسایلی مانند آن نمی تواند دلیل ردّ یک مساله باشد.
مساله علمی سستی و سفتی کمر هم از این گونه مطالب است. نکته دیگر این که به فرض، مساله ای از طریق علوم تجربی قابل اثبات نباشد؛ آیا با استناد به این دلیل، می توان آن را ردّ کرد؟ و آیا با اصرار بر چنین رویه ای، برای ما راهی برای پذیرش اصلی ترین باورهای دینی ما(مثل معاد، وحی و حتّی وجود خدای متعال) باقی می ماند؟
شواهد ساده و قابل فهم
در زندگی روزمره ما نکته های ساده و قابل تجربه ای وجود دارد که با کمی دقّت می توانند ما را به درست یا غلط بودن بسیاری از مسایل راهنمایی کنند. موضوع این مقاله نیز از این قاعده مستثنی نیست و با اندک جستجویی می توان شواهد قابل فهمی را برای تایید آن پیدا کرد؛ شواهدی که شاید شواهدی علمی محسوب نشوند، امّا حتما تجربی هستند و برای اقناع یک ذهن منصف کفایت می کنند. در این جا به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:
۱- افراط در رابطه زناشویی برای بسیاری از ما خاطره احساس ضعف یا درد در گودی کمر را زنده می کند. به راستی علّت این احساس سستی یا درد در کمر به دنبال انزال های مکرّر چیست؟
طبّ جدید برای توجیه این مساله متوسّل به این دلیل می شود که شکل قرارگیری و نحوه حرکات و فعّالیت مرد به هنگام رابطه جنسی به عضلات ناحیه کمر فشار وارد می آورد و باعث این مساله می شود. امّا این توجیه به دلایل متعدّد مردود است از جمله:
- زن که در هنگام دخول، فعّالیت خاصّی نمی کند نیز در صورت افراط در این رابطه و تجربه مکرّر ارگاسم(اوج لذّت جنسی)، مشکلات مشابهی را در گودی کمر خود درک می کند.
- حتّی اگر مرد و زن به هنگام رابطه زناشویی جای خود را عوض کنند و فعّالیت اصلی با زن باشد هم ممکن است مرد همین تجربه را داشته باشد. چرا؟
- نکته جالب آن است که گفتیم اگر زن به هنگام دخول فعّالیتی نداشته باشد هم ممکن است دچار ضعف یا درد کمر شود. زن که نه فعّالیت چندانی کرده، نه انرژی زیادی را از دست داده است و نه به عضلات کمرش فشار وارد آمده است؛ هر قدر هم که رابطه جنسی را با آرامش انجام دهد، در صورت افراط دچار این مشکل می شود.
آیا تنها تجربه یک احساس خوشایند جنسی باعث این همه دردسر است؟ این مساله خود می تواند ثابت کند که نظر طبّ جدید که اعتقاد دارد ترشّحات زن به هنگام رابطه جنسی تنها محدود به موادّ نرم کننده و ضدّ عفونی کننده واژن است؛ نظر نادرست – یا ناکاملی – است؛ بلکه زن نیز عیناً مشابه مرد به هنگام ارگاسم، یک انزال کامل را تجربه می کند که باعث خروج مقدار زیادی انرژی از بدن او می شود و بسیاری از مسایل جسمی بعدی، حاصل این تخلیه بسیار قدرتمند است.
- نکته دیگر آن که تجربه کمردرد به هنگام افراط جنسی در کسانی که دچار ضعف بدنی (به معنای عامّ آن مثلا وجود کم خونی قابل توجّه) هستند یا سابقه ای از مشکلاتی مانند شب ادراری، احتلام های مکرّر و غیرقابل کنترل، یا ترشّحات و عفونت های عود کننده واژینال دارند بسیار بیشتر دیده می شود. مشکلاتی مانند شب ادراری، احتلام های مکرّر و عفونت های عود کننده واژینال، دقیقاً همان مشکلاتی هستند که از منظر طبّ قدیم در ارتباط تنگاتنگ با مشکل سستی کمر هستند. اگر کمر و شل و سفتی آن ربطی به مسایل جنسی ندارد علّت این همراهی چیست؟
- کسانی که مبتلا به کبیره استمناء هستند و در آن افراط می کنند نیز دچار کمردرد می شوند و این مشکل گاهی سالها پس از ترک این عمل زشت یا ازدواج آنها نیز ادامه پیدا می کند. خروج چند سی سی مایع منی از بدن چرا باید این گونه مشکلات را به دنبال داشته باشد؟
- جالب تر این که یک فرد ورزشکار که عضلات قدرتمندی در ناحیه کمر دارد هم اگر بر طبق منطق طبّ قدیم، دچار سستی کمر باشد، مشکلات فوق را خواهد داشت. به عبارت واضح تر ممکن است شخصی ورزشکار باشد و با تمرین و ممارست، عضلات بدن خود از جمله عضلات کمر خود را قوی کرده باشد؛ حال اگر همین فرد از سوی یک طبیب حاذق در طبّ سنّتی معاینه شود، ممکن است به او گفته شود که کمر شما سست است.
این فرد ورزشکار هرقدر هم که در اثبات قوی بودن کمر خود دلیل بیاورد، نمی تواند منکر این شود که در کودکی مبتلا به شب ادراری بوده؛ هم اکنون هم مبتلا به انزال زودرس است و علیرغم قدرت عضلات کمر خود، پس از نزدیکی، دچار کمردرد می شود. عضله قدرتمند و کمر سست چگونه با هم جمع می شوند؟ این اتّفاق یعنی این که حقیقتی غیر از عضله و استخوان در صُلب انسان نهفته است.
- نکته بسیار جالب آن است که بسیاری از کسانی که دچار مشکلاتی مانند التهاب دیسک های کمری می شوند؛ بدون این که اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک دخیل در فعّالیت های جنسی آسیب خاصّی دیده باشند هم، گاهی دچار مشکل انزال زودرس می شوند. جالب تر آن که پس از انجام اقدامات توصیه شده در طبّ سنّتی، حتّی اگر مشکل دیسک در نماهای رادیولوژی هم به ظاهر حل نشده باشد، درد بیمار از بین می رود و انزال زودرس او نیز درمان خواهد شد.
۲- چنانکه گفتیم مساله سستی و سفتی کمر تنها مربوط به مردان نیست؛ بلکه از نگاه طبّ قدیم، علاوه بر مساله انزال زودرس، بسیاری از مشکلات بانوان (مثل بسیاری از موارد ترشّحات واژینال، کیست های تخمدانی، مشکلات قاعدگی، ناباروری، سقط های مکرّر و …) و کودکان(شب ادراری و عدم توانایی کنترل ادرار در روز و …) با این مساله در ارتباط است. به همین جهت هم درمان های متعدّدی – از جمله انواع ضمادها، روغن مالی ها، داروهای خوراکی و … – طرّاحی شده اند که هدف اصلی آنها سفت شدن و استحکام کمر است.
جالب این جاست که انجام این اقدامات، پاسخ های واضح درمانی را به دنبال دارد. مثلاً گذاشتن قرص کمر روی گودی کمر – با رعایت شرایط علمی آن – هم در درمان شب ادراری کودکان، هم در درمان مشکلات قاعدگی بانوان و هم در درمان انزال زودرس آقایان تاثیر واضحی می گذارد. سایر درمان ها نیز به همین ترتیب هستند و این تجربه ای است که خود من به عینه در بسیاری از بیماران مشاهده کرده ام و حدّاقل خودم راهی برای انکار آن نمی بینم. به راستی اگر کمر شل و سفت واقعیت ندارد، این آثار درمانی چگونه حاصل می شوند؟
۳- کمردردهای پس از زایمان از مشکلات شایع بسیاری از زنان است. علّت این مساله از نظر طبّ قدیم، سست شدن کمر بر اثر زایمان است و اگر به موقع درمان نشود، مشکلات بعدی ناشی از سستی کمر را نیز به دنبال دارد، ازجمله این مشکلات می توان به کمبود شیر، ریزش مو، مشکلات قاعدگی، افسردگی، کاهش میل جنسی، طولانی شدن خونریزی نفاس و … اشاره کرد. این مشکلات از نظر طبّ جدید، ناشی از اختلال در هورمون های زنانه هستند. نظر طبّ قدیم نیز در واقع این مساله را تایید می کند چرا که یکی از نتایج سستی یا لقّی کمر یک زن، اختلال در عملکرد تخمدان های اوست و این درواقع همان نظر طبّ جدید است.
امّا چنانکه گفتیم منشا اختلال هورمونی از منظر این دو طب متفاوت است، لذا می بینیم که در طبّ قدیم با انجام اقدامات ساده ای چون گذاشتن قرص کمر که سستی کمر زن را درمان می کرد تمام این عوارض را کنترل می کردند امّا در طبّ جدید، درمان این مشکلات گاهی بسیار سخت، پرهزینه، طولانی و کم اثر است به نحوی که خود من، به طور دایم، تعداد زیادی بیمار از بین بانوانی دارم که علّت مراجعه آنها پایداری مشکلاتی مثل ریزش مو و افسردگی و کاهش میل جنسی، علیرغم انجام درمان های متعدّد و گذشت چند سال از زایمانشان است. حالا این سوال باقی می ماند که چگونه مشکلات هورمونی یک زن، با گذاشتن ضمادهایی ساده در ناحیه کمر او درمان می شود؟
توجیهات طبّ جدید
طبّ جدید که با خرافه خواندن این جور اعتقادات، راه را به طور کلّی برای پذیرش آنها بسته است راهی ندارد جز این که به توجیه این نتایج درمانی بپردازد؛ از جمله این که:
- این آثار درمانی ناشی از مسایل روانی یا تلقین است: نکته ظریف این جاست که اگر نتایج حاصله مربوط به تلقین باشد، افرادی که سطح سواد بالاتری دارند و حتّی گاهی با تردید – و از روی ناچاری – راضی به انجام این اقدامات درمانی می شوند؛ نباید بهره خاصّی از آنها ببرند؛ درحالی که بسیاری از این افراد پس از مشاهده نتایج درمان، مبدّل به مبلّغ آنها می شوند.
- اثرگذاری این داروها از طریق اثر موضعی آنها بر اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک ناحیه کمر است: نارسا بودن این دلیل برای کسانی که اندک آشنایی با طبّ و آناتومی دارند ساده است. حتّی بر فرض پذیرش این دلیل هم؛ تنها اثر داروهای موضعی مثل ضمادها و ماساژها با آن قابل توجیه است در حالی که ما از طیف متنوّعی از داروهای خوراکی نیز چنین اثراتی را شاهد هستیم؛ حال آن که بر اساس مبانی داروسازی جدید، این داروها از طیف های مختلف و دارای اثرات گوناگون و غیر مشابه هستند و بنابراین نمی توان توجیه واحدی برای روش اثر آنها پیدا کرد. امّا در منطق طبّ قدیم، همه آنها دارای یک اثر مشترک، یعنی سفت کردن کمر هستند.
- گاهی هم بعضی از همکاران ما، به طور کل منکر وجود این نتایج می شوند و کار را به ایراد تهمت به پزشکان طبّ سنّتی می رسانند! امّا به راستی، واقعیت، با انکار ما، محو می شود؟
نکته آخر
چنانکه اشاره شد، مساله صلب، حقیقتی است که در وجود انسان(اعمّ از مرد و زن) نهفته است و به هیچ وجه نمی توان منکر آن شد؛ در عین حال، ارزش علمی این مساله چیزی فراتر از بحث های عادی طبّی است امّا دسترسی و توان ما در همین حدّ است. نکته مهمّ دیگری که باید به آن توجّه کرد آن است که مسایل مربوط به لذّت جنسی و انزال در مرد و زن، محدود به کمر نمی شوند و طبق نظر اسلام و متون طبّ قدیمّ همه بدن در آن دخیلند که امیدواریم به زودی به بحثی مفصّل در مورد آن موفّق شویم.
مقالات مرتبط:
انزال زودرس، درمان به دور از هیاهوی تبلیغات