(چاپ)

کد خبر :  37200  
تاریخ انتشار خبر : ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ خبرها و نظرها
اگر اسلام وارد مباحث پزشکی شود آسیب می بیند!!!

بسم الله الرّحمن الرّحيم

و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين و لعنة الله على اعدائهم اجمعين

 

 

 

 

 

کاربر عزیز، از شما تقاضا داریم استفاده از این متن (مطالعه، ارسال و ...) را با تلاوت یک صلوات، (هدیه به ساحت قدسی مادر گرامی حضرت صاحب الامر (روحی فداه) و به نیت تعجیل در فرج ایشان) همراه کنید. خدایتان جزای خیر دهاد.

 

 

 

 

 

 

اگر اسلام وارد مباحث پزشکی شود آسیب می بیند!!!

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه:

 

در گذشته تعدادی از راویان اهل سنت، حدیثی به پیامبر نسبت دادند که نه تنها در تضاد با اکمال و اتمام نعمت بودن دین اسلام است، بلکه کارکردهای دنیایی دین را از اساس انکار می کرد!

 

 

 

خلاصه داستان اینکه، نقل کرده اند روزی پیامبر اعظم دید که مردم، گرده های نخل های نر را برداشته و به نخل های ماده انتقال می دهند، فرمود: این چه کار زشتی است که انجام می دهید من این کار را نمی پسندم! مردم نیز بعد از نهی پیامبر این کار را ترک کردند! بنابراین آن سال درختان خرما بار نداد!

 

 

 

لذا عده ای به قصد اعتراض به سمت خانه پیامبر حرکت کردند، پیامبر با شنیدن صدای مردم فرمود: این چه صدایی است که می شنوم؟ به ایشان عرض شد که مردم بخاطر بار ندادن درختان خرما به اعتراض آمده اند! پیامبر فرمود: اذا کان شی مِن اَمر دنیاکم فَشأنکم، و اِذا کان شی مِن اَمرِ دینکم فَالیّ!! یعنی اگر چیزی مربوط به دنیای شما باشد در حوزه شأن و اختیارت خودتان است و اگر مربوط به دین باشد از وظایف و مسائل مربوط به من است!!!

 

 

 

 

روشن است که در این حدیث ساختگی اولا؛ دین و دنیا در مقابل هم قرار گرفته و همه موضوعات دنیایی به خود مردم واگذار شده ثانیا؛ بر اساس آن باید بپذیریم که پیامبر خطا کرده و به مردم خود ضرر مالی زده است، ثالثا؛ پیامبری که خود از دوران طفولیت یتیم و محروم بوده و از همان کودکی در مزارع و نخلستان ها کار کرده، به اندازه یک کشاورز بی سواد زمان خود نیز از موضوعات مربوط به کشاورزی اطلاع نداشته است! رابعا؛ پیامبر از زوجیت موجودات زنده که در قرآن به آن پرداخته نیز بی اطلاع بوده!

 

 

 

 

این حدیث با عنوان حديث گرده افشاني درختان خرما (تابير النخل) در برخي منابع حديثي اهل سنت نقل شده و مورد بهانه جویی افراد مغرضی مانند دکتر عبدالکريم سروش قرار گرفته است، وی این اقدام را به عنوان خطاي علمي پيامبر (ص) مطرح کرده است. 

 

 

 

 

اما واقعیت این است که حديث «تابير النخل» از قرن سوم در منابع حديثي اهل سنت پيدا شده است، از اين رو برخي آن را جعل حاکمان زمان براي توجيه جدايي دين و دنيا دانسته اند.

 

 

 

مرادم از نقل این حدیث جعلی این است که امروزه عده ای به ظاهر دلسوز، تلاش دارند با بازسازی عملی این حدیث، اینچنین القا کنند که دین نباید در عرصه های دنیایی اعم از سیاست، هنر، پزشکی، علوم انسانی و دیگر زمینه های مورد نیاز مردم دخالت کند، زیرا دین یک امر مقدسی است و با ورود به این عرصه های دنیایی آسیب خواهد دید، باید کار را به اهلش که همان متخصصین هستند واگذار کرد!!

 

 

 

 

خاطرم هست که مقام معظم رهبری در پیامی که به کنفرانس ادیان در نیویورک فرستاده بودند به این نکته تاریخی اشاره کردند که بر اساس تجربه تاریخی، هر کجا دین دست از سیاست برداشته، سیاستمداران دست از سر دین برنداشته اند!

 

 

 

 

از کسانی که تحت عنوان دلسوزی توصیه می کنند پزشکی را به پزشکان واگذار کنید سوال می شود پس حدود ۱۱ هزار حدیث در حوزه بهداشت و درمان را چه کنیم؟ باب اطئمه و اشربه فقه شیعه را چه کنیم؟ قاعده نفی سبیل قرآن و نفوذ سازمان های استعماری مانند بهداشت جهانی در حکمرانی کشورهای اسلامی و ایران را چه کنیم؟ موضوع واجب بودن فرایض امر به معروف نهی از منکر و تعارض منافع گسترده در حوزه نظام بهداشت و درمان را چه کنیم؟! ضرورت احیا سبک زندگی اسلامی را چه کنیم؟