سمانه رضایی روانشناس کودک درباره نگاه افراد به مقوله تک فرزندی گفت: در مقوله تکفرزندی ابتدا همه به محاسن آن توجه میکنند. عموماً پدر و مادرها میگویند که از لحاظ هزینه، تکفرزندی مقرونبهصرفهتر است. زیرا میتوان ایدههای کمالگرایانهای مثل خریدها، آموزش و امکانات خاص را اجرا کرد. در اکثر موارد پدر و مادرهای کمالگرا تکفرزندی را انتخاب میکنند چون معتقدند که فرزندشان باید تنها باشد تا هر کاری که دوست داشت را انجام دهد.
وی درباره نقاط منفی و مثبت تک فرزندی گفت: تک فرزندی نقاط مثبتی هم دارد. زمانی که فرد امکانات بیشتری داشته باشد امکان رشد بیشتری هم خواهد داشت. اما در کنار این محاسن، معایبی هم دارد. بله ممکن است پدر و مادر، یک فرزند را بهتر ساپورت و تأمین مالی کنند اما رشد روانی بچهها زمانی اتفاق میافتد که همبازیهای خوبی داشته باشند.
تک فرزندی در نگاه بچهها مساوی با رقیب نداشتن است. در تکفرزندی چون بچه هیچ رقیبی ندارد عادت میکند که همیشه حرف، حرف خودش باشد و پدر و مادر هم تابع او باشند. هر قدر که سن والدین بالاتر میرود و امکان فرزندآوریشان کمتر میشود بیشتر دچار اضطراب میشوند زیرا با خود فکر میکنند که اگر به هر علتی فرزندشان دچار مشکل و انحرافی شود، دیگر هیچکس را ندارند. پس به صورت ناخودآگاه پدر و مادرها نسبت به این فرزند و خواستههای او انعطاف بیشتری نشان میدهند و زودتر قانع میشوند.
تک فرزندها خلاقیت کمتری دارند.
این روانشناس درباره مزیتهای چند فرزندی گفت: بچههایی که در خانواده تک فرزند هستند بعد از اینکه بزرگ شده و وارد اجتماع شوند از جامعه هم توقع دارد که مانند پدر و مادرشان با آنها رفتار کند. فکر میکنند که همه باید هوای آنها را داشته و باید حواسشان به آنها باشد در نتیجه زندگی دشوارتری پیدا میکنند و معمولاً بچههای حساس و زودرنجی میشوند.
مهارت حل مسئله و خلاقیت را کمتر دارند و در مسائل کاری و ازدواج، معمولاً به دلیل انعطاف کمتر دچار مشکلاتی میشوند. البته عوامل دیگری هم بر این ویژگیها اثر میگذارد. اما بچهها در خانوادههای چند فرزندی با بازیکردن و دعواکردن یاد میگیرند که چطور حق خود را بگیرند و از خود دفاع کنند. همچنین صبر را یاد گرفته و رعایت نوبت را میفهمند.
رضایی درباره عوارض تک فرندی بر والدین بیان کرد: در این امر اینکه تک فرزندی به انتخاب والدین بوده یا به واسطه شرایط پزشکی به آنها تحمیل شده بسیار مهم است. والدین زمانی که امکان فرزنددار شدن بعد از فرزند اول را از دست میدهند دچار اضطراب میشوند و سعی میکنند از آن یک فرزند مراقبت زیادی کنند و این مراقبت زیاد، وابستگی شدیدی به وجود میآورد و در تکفرزندی پدر و مادر فضای صمیمانه را از دست میدهند و دقت زیادی روی سلامتی و پیشرفت فرزند دارند.
احتمال اینکه در خانواده تکفرزندی، سردی بین روابط زن و شوهر به وجود بیاید وجود دارد. خیلی اوقات چون این بچه زیر ذرهبین است، پدر و مادر در فضای تربیتی دچار اختلافنظر میشوند. یک نفر سهل گیرتر است و درخواست عدم سختگیری بر فرزند دارد و اگر دیگری اهل سختگیری باشد این جا اختلاف در تربیت فرزند به وجود میآید.
احساس تنهایی، مشکل تک فرزندها در بزرگسالی
وی درباره خوب یا بد بودن مقوله تک فرزندی گفت: هر انتخابی رنجهای خاص خود را دارد. من سعی میکنم نگاه واقعبینانهای داشته باشم و صفر و صدی نبینم. در موارد معدودی بعضی از خانوادهها که یک فرزند دارند در سنین جوانی حال بهتری دارند؛ چون وقت بیشتری میتوانند برای خودشان بگذارند اما باز هم در سنین میانسالی و پیری آن اضطرابها و نگرانیها به وجود میآید.
در روانشناسی سالمندی، هر چقدر دور سالمندان شلوغتر باشد حس امنیت بیشتری دارند. یک نکته دیگر این است که مشکل تکفرزندها در بزرگسالی است. هر چقدر سن ما بیشتر میشود احتیاج بیشتری به کمک دیگران داریم و فرد تکفرزند تمام مسئولیت پدر و مادر میانسالش بر گردن خودش میافتد و احساس تنهایی میکند.
روانشناس کودک در پاسخ به این پرسش که آیا تکفرزندی بر بحث بلوغ افراد هم تأثیر دارد گفت: تکفرزندی به طور مستقیم تأثیری بر بلوغ ندارد اما بلوغ زودرس بچهها ارتباط مستقیمی با نوع تغذیه آنها دارد. مثلاً اضافه وزن باعث بلوغ زودرس میشود و تکفرزندها چون معمولاً چیزی که میخواهند در دسترسشان است و این تکفرزندی مساوی میشود با خدماترسانی بیشتر پدر و مادر و تنبل بودن بیشتر فرزند و در نتیجه ممکن است دچار بلوغ زودرس شوند. من اگر یک فرزند خودخواه و تک رو داشته باشم، در زمان بلوغ در صورت تکفرزندی این حالات او تشدید خواهد شد.
فرزند داشتن عاملی برای حل مشکلات زن و شوهر نیست!
رضایی در خصوص تأثیر فرزند آوری در حل مشکلات زن و شوهر در خانواده گفت: برخی فکر میکنند که تعداد فرزندان بیشتر خوشبختی بیشتری برای خانواده به ارمغان میآورد اما من اینطور فکر نمیکنم. هر خانوادهای بر اساس شرایط عاطفی و روانی و اقتصادی باید تصمیم بگیرد که چند فرزند داشته باشد. اگر بین والدین تشنج وجود دارد و خودشان با هم سازگاری ندارند، حتی یک فرزند هم نباید داشته باشند.
اگر خانوادهای توانایی عاطفی و مالی خوبی داشته باشد، تعداد بالاتر فرزندان بهمرورزمان حس شادی و نشاط را به خانواده میدهد. فرزند داشتن عاملی برای حل مشکلات زن و شوهر نیست. برخی به زوجهای مشکلدار میگویند که حالا یک بچه بیاورید تا مشکلات حل بشود در حالی که تجربه ما خلاف این را ثابت میکند.