بسم الله الرّحمن الرّحيم
و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين و لعنة الله على اعدائهم اجمعين
کاربر عزیز، از شما تقاضا داریم استفاده از این متن (مطالعه، ارسال و ...) را با تلاوت یک صلوات، (هدیه به ساحت قدسی مادر گرامی حضرت صاحب الامر (روحی فداه) و به نیت تعجیل در فرج ایشان) همراه کنید. خدایتان جزای خیر دهاد.
نگاه روانشناسانه برای تربیت کافی نیست!
یکی از رفقا صبح پیام داد و گفت برای روز روانشناس نمینویسی؟! دیدم بد نیست به عنوان کسی که یکی از مسیرهایی که طی کرده روانشناسی تربیتی بوده، چند خطی درباره یک ناگفته از این روز بنویسم ...
این یک سوال جدی هست و باید پرسید که چی شد طی چند دهه گذشته به یکباره، روانشناسی خودش رو متکفل تربیت دونست و بقیه علوم و دانشها رو با شدت عقب روند.
برخی از روانشناسان (شما بخونید عمدهشون) سرقفلی تربیت رو به نام این رشته میدونند و کار رو اینقدر پیش بردند که شروع به حکم دادن کردند و دست در لایه بایدها و نبایدها که اساسا محل اظهار نظر علم نیست بردند و حتی بسیاری از دانشها و شاخههای دیگه علوم انسانی و اجتماعی رو عقب زدند و جامعه رو از این نگاهها در تربیت محروم کردند و اگر کسی از ضرورت جامعهشناسی، مردمشناسی، فلسفه، محیط زیست، الهیات، اخلاق، مدیریت و ... صحبت کنه و بگه دانستن اینها به کار تربیت میاد، حرفش عموما پس رونده میشه، چون بساط بسیاری از حرفهای شبه علمی روانشناسی جمع میشه!
فارغ از تربیت؛
اومدم در مورد درمان بنویسم.
در مورد اتاق درمان.
در مورد ترسفروشیها.
در مورد خط شبهعلمی ولی جذابی که برخی پیش گرفتند.
در مورد وابسته کردن مراجعین به درمانگر.
در مورد پول عجیب و غریبی که بابت صرفا شنیدن حرفهای مردم گرفته میشه.
در مورد مداخلات عجیب و پرمخاطره در اوتیسم، بیشفعالی، اختلالات یادگیری، عدم تمرکز و ...
در مورد برچسبهایی که به سادگی به بچهها زده میشه.
در مورد درمانهای دارومحوری که بعضاً مشکلات رو بیشتر کردند.
در مورد مثلاً روانشناسی که خودش و فرزندانش با بزرگترین مشکلات روانی روبرو بودند.
در مورد روانشناسی که به اسم روانشناسیِ دینی و با ظاهر دینی، شیادی میکرد.
در مورد روانشناسی که به اسم زوجدرمانی، عامل اصلی طلاق عده زیادی شده بود.
در مورد ...
بعد گفتم بیخیال!
برای اینها باید ساعتها گفت و نوشت. تازه شاید درست شنیده نشه و کار خرابتر بشه.
برگردیم به تربیت!
دقت کنیم؛
روانشناس، مربی نیست ...
برای مربیگری نیاز به یک نگاه بسیار جامعتر نسبت به انسان، هستی و زندگی داریم. نگاهی که بسیاری از روانشناسان از اون برخوردار نیستند و بعضاً در مورد ضرورت داشتن چنین نگاهی گارد هم دارند! باید تلاش کرد حلاوت استفاده از سایر دانشها رو در تربیت به جامعه چشوند ...