(چاپ)

کد خبر :  98018  
تاریخ انتشار خبر : ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ خبرها و نظرها
من از دیر کردن و وقت‌نشناسی متنفرم.

بسم الله الرّحمن الرّحيم

و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين و لعنة الله على اعدائهم اجمعين

 

 

 

 

 

کاربر عزیز، از شما تقاضا داریم استفاده از این متن (مطالعه، ارسال و ...) را با تلاوت یک صلوات، (هدیه به ساحت قدسی مادر گرامی حضرت صاحب الامر (روحی فداه) و به نیت تعجیل در فرج ایشان) همراه کنید. خدایتان جزای خیر دهاد.

 

 

 

 

من از دیر کردن و وقت‌نشناسی متنفرم.

 

 

 

 

 

 

همیشه خودم اولین نفری هستم که به جلسه می‌رسم. صبح‌ها همیشه اولین نفری هستم که سرکار حاضر می‌شوم. برای من امری طبیعی است. همیشه سحرخیز بوده‌ام و به همین دلیل، زود رسیدن به کار مشکلی برایم ایجاد نمی‌کرد.

 


 

یادم می‌آید یکبار که با "ژان کلود بیورف"، مدیرعامل برند ساعت‌سازی هوبولت حرف می‌زدم و او گفت که وقتی برای کار در برند اُمگا درخواست فرستاده بوده، مصاحبه‌کننده ساعت ۵ صبح را برای مصاحبه تعیین کرده است!

 

 


هنگام مصاحبه، ژان کلود از او پرسیده که چرا چنین ساعتی را برای وقت مصاحبه تعیین کرده‌اند، در صورتی که هوا هنوز تاریک است! و مصاحبه‌کننده هم پاسخ داده:

 


 «من ساعت ۵ صبح شروع می‌کنم تا ۳ ساعت از همه جلوتر باشم. همان وقتی که تو خواب هستی، من مشغول کارم.»

 


 

جوان‌ها خیال می‌کنند تا آخر دنیا وقت دارند! پسربچه‌ای که تازه ۱۰ ساله شده، تولد بعدی خود را به اندازه‌ی ابدیتی دور می‌بیند، چرا که از تولد سال پیشش تا امروز ۱۰ درصد از عمرش سپری شده.

 


 

[اما] در ۵۰ سالگی اوضاع فرق می‌کند؛ چرا که فاصله زمانی تا ۵۱ سالگی برابر ۲ درصد زمانی است که زندگی کرده‌اید. هرچه پیرتر و باتجربه‌تر می‌شوید، بیشتر به استفاده‌ی درست‌تر از زمان خود فکر می‌کنید.

 


کم‌کم می‌بینید یک ساعت، یا یک آخر هفته‌ی عالی و بی‌استفاده، فرصتی است که دیگر هیچ‌وقت تکرار نخواهد شد.


 

📕 کتاب رهبری، سِر آلکس فرگوسن