بسم الله الرّحمن الرّحیم
بسیاری از زحمتکشان و دوستانی که به عرصه طب سنتی ایرانی اسلامی وارد شده اند و می شوند با صدق نیت شروع کرده اند اما مهم تر از وارد شدن صادقانه به این عرصه خارج شدن صادقانه از آن است که این مهم مراقبت همواره را در طول مسیر می طلبد...
مسیری را که برخی از دوستان صادقانه آغاز کرده اند متاسفانه نرم نرمک به بار کج منتهی می شود . بعضا پای سخن برخی از بیمارانی که نزد اطباء طب سنتی رفته اند نشسته و از شکایت های آنان و ایضا حماقت های برخی دوستان می شنوم و شرمنده می شوم .هنگامی که برخی از نسخه های این دوستان را که به بیماران تجویز کرده اند می بینم آشفته می شوم .
حال نه از سر خشم بلکه از سر توصیه نکاتی چند را به این دوستان گوشزد می کنم باشد که موجبات خیر گردد .
1- متاسفانه برخی از این دوستان خواسته یا ناخواسته اسیر تجارت شده اند درحالی که عهد ما نه این بود.
2- نسخه ها مملو است از تفکر اخباری گری آقایان اطبا که بدون تفکر و صرفا با رویکرد تقلید کورکورانه و با توجه به این که در فلان کتاب آمده است تجویز می کنند اما از روحیه تحقیق و استنباط خبری نیست و این بزرگترین آفت طب سنتی است. فی المثل تعارضات عجیب در یک نسخه برای یک مرض که جناب طبیب تشخیص داده که این مریض هم غلبه صفرا دارد و هم غلبه بلغم و گاها هر سه ... در برخی از نسخه ها می بینم که برای یک مریض در یک روز هم منضج صفرا تجویز شده است و هم منضج بلغم آن هم به فاصله 2 ساعت . بیچاره طبیعت بدن که در این دوساعت اسیر 2 کار متضاد می شود . یکبار به یکی از این دوستان گفتم چگونه است که طبیعت بدن را امر می کنید که خون را در آن واحد هم رقیق کند و هم غلیظ .چگونه است که خون بتواند در آن واحد هم گرم شود و هم سرد و اصلا هدف از این ییلاق و قشلاق در بدن چیست که انجام می دهید ؟ منظور از واژه ای به نام «تحیر طبیعت» درمنابع طب سنتی چیست ؟ گفت : هر خلطی جایگاه خود را دارد و اگر طبیعت قادر بود هر سه را نضج دهد که مرض ایجاد نمی شد ؟؟؟؟ .
3- به کررات بسیاری از بیمارانی را که مدت مدیدی است تحت درمان این دوستان هستند را دیده ام که علت بیماری آنها جسمی نیست بلکه مسئله روانشناختی و بعضا اخلاقی است و جناب طبیب بدون اینکه دقت کند او را به انواع منضجات و مسهلات گره زده است و فکر می کند با تجویز گلاب و مفرحات می تواند عشق آتشین نهفته در دل پسری به دختری را خاموش کند و یا با تجویز ایارج فیقرا به دنبال علاج آن مرضی باشد که صاحبش عاق والدین است . البته بیش از این نیز انتظار نداریم چه اینکه وقتی جناب حکیم بیش از 2 دقیقه برای مریض وقت نمی گذارد انتظار تشخیص درست هم نباید داد.
4- برخی از آقایان اطبا درحالی که مریض را 1 سال است تحت مداوا دارند و مریض هم اذعان می کند که بهبود نمی یابد دست از سر مریض برنمی دارند تا حداقل حواله را به طبیب دیگری کنند . وخودخواهی جناب طبیب منتج می شود به این که نهایتا مریض دیگر نه به او مراجعه می کند و نه به طبیب دیگر . چرا برخی فکر می کنیم اگر من نتوانم هیچ کس دیگر هم نخواهد توانست ؟.
5- نسخه ها مملو شده است از تعدد دارو که مریض را خسته و نهایتا متنفر می کند . در اغلب نسخه ها بیش از 5 قلم دارو مشاهده می شود که زنگ خطری است برای یک طبیب و بدتر از آن برخی اطبا که نامی هم بر سر زبان ها دارند متاسفانه گاها بیش از 10 قلم دارو را به مریض تجویز می کنند که بارها مشاهده کرده ام نسخه هایی را که مریض می بایست تقریبا در هر ساعت یک دارو را با اعمال شاقه تهیه کرده و مصرف کند و عملا تا پایان روز می بایست در مطبخ خانه گذران عمر کند .
6-آمارها نشان می دهد که ورود مردم بر طب سنتی افزایش یافته است اما سرخوشی این استقبال برخی را غافل کرده و نمی دانند که بخش قابل تاملی از همین مردم که با سلام و صلوات به طب سنتی روی آورده اند با لعن و نفرین از آن خداحافظی می کنند ؟؟.
7-گرانی داروهای طب سنتی همانند موریانه ایست که کم کم پایه های اعتقاد و اعتماد مردم به طب سنتی را می خورد .فی المثل نمی دانم چرا هزینه داروی سنگ کیسه صفرا آن هم برای مصرف یک هفته می بایستی 180 هزار تومان باشد و به گفته جناب نسخه نویس حداقل طول درمان 3 ماه است و این درحالیست که هزینه ساخت همان دارو بیش از 30 هزار تومان هم آب نمی خورد . و یا دکان های ماساژ درمانی که از 100 هزار تومان برای یک جلسه شروع می شود تا ...
8- همه باید بدانیم که توانمندی طب سنتی در طبیعی بودن درمان محدود نشده است بلکه ارزان و آسان بودن روند درمان اولویت است . اگر قرار باشد داروهای طب سنتی هم همانند داروهای طب نوین مریض را به خاک سیاه بنشاند پس فرق چیست ؟
9- متاسفانه برخی دوستان چنان در ظلمات غفلت و بعضا شهرت مست شده اند که نمی دانند همان مردمی که باعث شدند نام آنان بر سر زبانها بیافتد اینک در حال لعن و نفرین آنان هستند اما در این وسط ای کاش خود این اطبا مورد بدبینی واقع می شدند چرا که مردم صرفا از آنان بیزار نمی شوند بلکه از مکتب آنان نیز بیزار میشوند و این یعنی الفاتحه ....
البته در این میان هستند بسیارانی که با تقوا و جهد و تواضع و به دور از جلوت به وظیفه خود همت می گمارند که این سخن بگذارم تا وقتی دگر...
بر خلاف رویه ، در پایان خودم را اولا توصیه می کنم به تقوا و ثانیا هم سنگران خویش را تا این آیه از کلام الله مجید را با دقت بیشتری بخوانیم که :
...رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا.
والسلام علی من التبع الهدی