بسم الله الرّحمن الرّحیم
و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
مزاج شناسی کلاه قرمزی و سایرین!!
این متن را یکی از همکاران در فضای مجازی انتشار داده است و چون یک طنز علمی در حیطه طبّ سنتی محسوب می شود؛ آوردن آن را خالی از لطف ندیدم. البته متاسفانه نام این عزیز را فراموش کرده ام و پیشاپیش از او عذر می خواهم.
آقای مجری
دم و بلغم؛ صبور آرام مهربان و بچه دوست. رطوبت باعث افزایش حوصله و تحمل است.
پسر عمه زا
صفراوی؛ عجول و پرخاشگر؛ حین عصبانیت آن قدر سریع صحبت میکند که کسی متوجه حرفهایش نمیشود؛ چراکه صفرا ناگهان اوج می گیرد. موهای خشک و کمی سیخ سیخی او هم نشانه خشکی و صفرای بالای مغز اوست. نسبت به بقیه شخصیت ها، رک تر و گاهی بی ملاحظه است.
گیگیلی
بلغم؛ خمار و خواب آلود؛ کند و اسلوموشن.
فامیل دور
صفراوی اما کمی مرطوب تر از پسر عمه زا. خون گرم؛ خوش صحبت و خالی بند. با اینکه سن و سالی از او گذشته اما مثل بچه ها رفتار میکند. صفراوی ها حتی در سنین بالا حرکاتی مانند نوجوانان دارند؛ مثل پیرمردهایی که گاهی دیده شده ترقه بازی می کنند!
آقای همسایه
دم؛ چاق و خوش خنده. خالی بندی بیشتر برازنده دموی هاست خالی بستن یعنی بشکه یا فضایی را پر از باد کنند و خالی خالی و بی محتوا درش را ببندند!! با هر کلمه ای که بر زبان می آورد مدتی قاه قاه میخندد. افرادی کل نگر که به خاطر ندیدن جزییات، معمولا زندگی به ایشان خوش می گذرد.
عزیزم لطفا فرزند ببخشید
به نظر باید سوداوی باشد چون خیلی چون و چرا میکند و ان قلت می آورد. برای انجام کوچک ترین کاری آنقدر در جزییاتش غرق می شود که آخرش هیچ کاری انجام نمی دهد. اصولا سودایی ها مدت ها در مقدمه کار می مانند. از ترکیب کلمات اسم او مشخص است که فردی با ملاحظه و مودب است. سوداوی ها اهل رودربایستی و مراعات اند و گاهی برای انجام کاری اطرافیان را دق می دهند!
کلاه قرمزی
صفرا+بلغم؛ گاهی آرام و مهربان و لطیف؛ گاهی عصبی و تند.
گاوی
بلغم؛ پراشتها و کند ذهن.
جیگر
صفرای خشک؛ خشکی صفرا که زیاد شد حرفهایش را با عصبانیت چند بار تکرار می کند.
البته در بین حیوانات، الاغ مزاجش بلغم هست؛ حیوانی صبور و توسری خور و آرام. ولی در این سریال این شخصیت گاهی خیلی تند خو می شود. از طرفی کمی گیرایی اش کم است و موضوع را سریع متوجه نمی شود. از سوی دیگر، عصبی شدن و تکرار زیاد کلمات را دارد. میتواند نوعی بلغم باشد که برای جبران کاستی هایش جوش می آورد؛ مثل موج دریا(آب= بلغم) که به صخره های ساحل می کوبد و بعد عقب نشینی می کند.
تا حالا اکثریت با مزاج صفرا بود اما می بینید که هر صفراوی با دیگری کاملا متفاوت است و همه شبیه هم نیستند.
دیوی
حتما غلبه سودا دارد چون باید با فعل معکوس با او مدارا کرد وگرنه قاطی می کند. نمی شود مستقیم اصل مطلب را به او گفت؛ سوداوی ها این طورند؛ به بچه لجباز سوداوی نیاید به زور و مستقیم گفت: غذا بخور!... حتما مخالفت کرده؛ عکسش را انجام می دهد. اما اگر بگویی: نخوردی که نخوردی ... اصلا نخور!... حتما به سراغ غذا خواهد رفت.
پدربزرگ
سودا؛ مقرراتی و مدام در حال رژه رفتن؛ اهل نظم و قانون.
مادربزرگ
بلغم؛ پر از آه وناله و سرازیری رفتن! و موج منفی دادن و شاکی بودن از دردها.
پسرخاله
سودا؛ اما کاملا متفاوت با "عزیزم لطفا"؛ میزان خشکی او کمتری است؛ عزیزم خشکی بیشتری دارد و برای همین، چابک تر به نظر می رسد و پسرخاله کندتر؛ همچنین سرمایی است و مرتب با کلاه و شالگردن می گردد؛ احتمالا در ناحیه سر، دچار افزایش بلغم است.
بین قدیمی ها رسم بود که می گفتند وقتی با کسی دست می دهی؛ اگه دستهایش سرد بود؛ بدان آدم دلسوزی است اما بروز نمی دهد.
پسرخاله شخصیتی آرام، دلسوز، با احساس، با مسوولیت پذیری بالا دارد؛ متوجه این است که مبادا کسی گرسنه باشد؛ نگران دیگران است (نون بگیرم؟). والدین سوداوی آنقدر به وضع بچه هایشان رسیدگی می کنند که ممکن است بچه ها از دلسوزیه ای افراطی آنها در عذاب باشند. مادر سوداوی مزاجی می شناختم که مرتب احساس می کرد بچه هایش گرسنه اند درحالی که یخچال پر بود از خوراکی و گوشت اما این فرد از شدت سودا این نعمت ها رو نمی دید.
سوداوی ها حصاری برای خودشان دارند که نمی شود زیاد به آنها نزدیک شد. تکیه کلام برخی از آونها در مقابل هر سوالی که از ایشان پرسیده می شود این است:«چطور مگه؟!»؛ چند سالته؟:.. جواب:«چطور مگه؟!»؛ خوبی؟چطوری؟...جواب:«چطور مگه؟!»؛ چرا دیشب مهمانی نیامدی؟...جواب:«چطور مگه؟!»؛طوری شده؟!
پسرخاله هم برای شکسته نشدن حصارش مرتب می گوید"مگه چیه؟". جبهه گرفتن و گارد داشتن در مقابل برخی حرفها که خلاف میلش هست هم از خصوصیات سوداوی بودن اوست.
سوداوی هایی که تند و فرز و عجول هستند؛ شبیه صفراوی ها به نظر میرسند؛ در واقع این به خاطر بالا بودن درجه خشکی ایشان است. سوداوی های آرام و کند، خشکی کمتر و سردی بیشتری دارند و کمتر هم گیر می دهند.
ببعی(گوسفند)
دم؛ از نوع زرنگ و تودار که با پرحرفی خودش را لو نمی دهد؛ برخی دموی ها طوفانی هم اگر درونشان برپا بشود اما ظاهر آرامی دارند و آواز می خوانند.