بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
و صلّي الله علي محمّد و آله الطّاهرين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين
ساده انگاری در مقوله «مُد»!!
سلسله نشستهای «سبک زندگی» با سخنرانی مرحوم استاد حجتالاسلام صدوق/ جلسه دهم
مقوله «مُد» نباید ساده انگاشته شود و به پوشش و آرایش زنان و جوانان منحصر گردد بلکه باید توجه داشت که مُد به تمامی شئون و عرصههای حیات تعمیم یافته است. در واقع دکوراسیون خانهها و ادارات و اتاق مدیران و... دائماً در حال تغییر است و این تغییرات به یک الزام اجتماعی بدل شده و لذا اگر یک کاسب یا تاجر یا مدیر شرکت از این مُدها در خانه یا محل کار خود تبعیت نکند، اعتبار و جایگاه خود در بازار را از دست خواهد داد.
گروه معارف - رجانیوز: طرح مقوله «سبک زندگی اسلامی» به عنوان بُعد نرمافزاری تمدن اسلامی توسط مقام معظم رهبری، تفاوتی ماهوی با تعریف سبک زندگی بر اساس رفتارهای فردی و خانوادگی را نشان میدهد. توجه به رواج سبک زندگی مهاجم و مخربِ غربی در دنیا و غلبهی آن بر همه کشورها در مقیاس جهانی نشانگر آن است که مسأله سبک زندگی در رابطهای مستقیم با یک تمدن همهجانبه قرار گرفته و به بزرگترین مانع در برابر تحقق سبک زندگی اسلامی تبدیل شده است.
ازاینرو، در بخش اول از این مباحث، ابتدائاً «سبک زندگی غربی» به عنوان پدیدهای برخاسته از تمدن مدرن تحلیل میشود و با اشاره به مجموعهای از آمار عینی و تجارب میدانی، شکست مدرنیته در رفع نیازهای اولیه انسانی در مقیاس جهانی روشن میگردد و اثبات میشود «تئوری تولید ثروت»، «تئوری تولید قدرت» و «تئوری تولید اطلاع» به عنوان ابعاد سه گانهی «سبک زندگی غربی»، شکلی جدید و مدرن از آیین دنیاپرستی را بر بشریت تحمیل میکند. در بخش دوم، مبانی عقلی و دینیِ طراحی سه تئوری الهی در تولید ثروت، قدرت، اطلاع تبیین میگردد و در بخش سوم، با تکیه به مبانی پیشگفته، ابتدائاً نمایی کلی از سه تئوری «تولید ثروت، قدرت و اطلاعِ سبک زندگی اسلامی» در «وضع مطلوب» ارائه میشود تا نقطه آرمانی که نظام اسلامی در طول صد سال آینده باید به سمت آن حرکت کند و از طریق آن، تحقق تمدن اسلامی را رقم بزند، روشن گردد. اما ناگفته پیداست که تحقق وضع مطلوب و دستیابی به تمدن نوین اسلامی پیش از هر چیز وابسته به طراحی نقشهای دقیق، همهجانبه و قاعدهمند برای خروج از وضع موجود و شکستن ساختارهای سبک زندگی غربی است. از اینرو بخش بزرگی از بخش سوم، به طراحی تئوری تولید قدرت، ثروت و اطلاع در «دوران گذار» میپردازد.
قابل ذکر است این سلسله مباحث پس از دعوت مدیریت محترم مصلای قدس شهر مقدس قم از عالم مجاهد و اندیشمند انقلاب فرهنگی مرحوم استاد حجةالاسلام والمسلمین حاج شیخ مسعود صدوق در ایام عزاداری سید و سالار شهیدان (پاییز 1395)، مطرح شده است. آن استاد معزز در آخرین روزهای حیات پربرکت خود تصریح کرد که در این سلسله بحث، «مانیفست اداره نظام اسلامی» را بیان کرده تا بر این اساس، ابهامهای علمیِ مدیران انقلابی برای تغییر جهتِ حاکم بر ساختارهای غربی از بین برود و از طریق هماهنگشدن ساختارها با جهتگیریهای الهیِ حضرت امام و مقام معظم رهبری، ضربههای جدیدی که انقلاب اسلامی در روند توسعه و تکامل خود باید بر پیکرهی بتپرستی مدرن وارد نماید، روشن شود.
تحولات در تئوری تولید اطلاع غربی؛ نشأت گرفته از تحولات در تئوری تولید ثروت
1. تحول اقتصادی، موجب تحول فرهنگی و ارتقای «هوش، حافظه، زبان اجتماعی» توسط «رسانهها، دانشگاهها و مدارس»
در مباحث گذشته به این مطلب پرداخته شد که سبک زندگی غربی در عرصه فرهنگ نیز دارای چارچوب مشخصی است و همانگونه که در عرصه اقتصادی، کارخانه مسؤولیت تولید کالا را بهعهده دارد، تولید «روابط اجتماعی» نیز توسط منطق و زبان انجام میشود. لذا همانطور که «تئوری تولید ثروت» بر سه رکن «ربا، تولید، تجارت» استوار شده، «تئوری تولید اطلاع» نیز بر سه محور «رسانه» (بهعنوان جامع همه زبانهای اجتماعی) «دانشگاهها و مدارس» (بهعنوان دستگاههای تولید و توزیع علم) و «نظمهای مربوط به روابط اجتماعی» سامان یافته و این مراکز هستند که «پسند اجتماعی» را تولید میکنند. البته گام اول در این مسیر، توسط رسانهها برداشته میشود تا از طریق «توزین اخبار»، «ساخت فیلمها و سریالها» و «میزگردها، مصاحبهها، مستندها»، نرمافزاری از جنس هوش و شناخت اجتماعی، حافظه اجتماعی و زبان اجتماعی پدید آورند که متناسب با سختافزارهای تمدن باشد.
در واقع با رشد تکنولوژی در طول زمان و عدم توقف در استراتژی صنعت، توقف در فرهنگ نه تنها به امری ممتنع تبدیل میشود بلکه تحول در زبان و روابط اجتماعی نیز ضرورت پیدا میکند و تغییر فرهنگی، متناسب با سختافزارها حتمیت مییابد. زیرا انسان نمیتواند تکامل در تکنولوژی را رقم بزند مگر آنکه به ظرفیت روحی، فکری و جسمی جدیدی دست یافته باشد. این واقعیت به ویژه در زمانی واضحتر میشود که توسعه در تکنولوژی و سختافزارها، از سنخ «توسعه در مقیاس» باشد. بهعنوان مثال، گاه تصرف در طبیعت تنها با تصرف در تجسدِ عینی طبیعت محقق میشود؛ گاه با تصرف در مولکول و اتم یا تسخیر فضا همراه میگردد. لذا ممکن نیست که تغییر مقیاسی در تکنولوژی (تصرف در طبیعت) پدید آید و محاسبات تا حد میکرون دقیق شود و ملتها و دولتها وارد این روند شوند اما «پسند و روابط اجتماعی» در حالت قبلی باقی بماند و اموری از قبیل قومیت و مذهب و... همچنان موضوعیت داشته باشد. به همین دلیل، قشر سرمایهدار که در قله سبک زندگی موجود قرار دارند، در عرصه فرهنگی دارای وحدت رویه و رفتار و فرهنگ یکسان هستند و پیش از همه، از مشخصههای فرهنگی و قومی و مذهبی و نژادی خود دست میکشند و جزو اولین کسانی هستند که در مسیر تحول در روابط اجتماعی گام برمیدارند.
2. تبعیت «تئوری تولید اطلاع» از «تئوری تولید ثروت»، موجب انحلال خردهفرهنگها در فرهنگ توسعه
با شتابگرفتن رشد و توسعه تکنولوژی و به تبع آن، افزایش سرعت در تولید و توزیع و مصرف و تجارت و گردش مالی در مقیاس جهانی، موجود زنده و ارگانیزم واحدی شکل میگیرد که سلولهای آن باید متناسب با آن حرکت کنند. یعنی همه شرکتها باید همراه با استراتژی توسعه جهانی حرکت کنند و تغییرات متناسب با آن را در مدیریت، خط تولید و... إعمال نمایند و الا ورشکست خواهند شد. در واقع ورشکستگی در نظام اقتصاد سرمایهداری یک اصل است؛ با این توجیه که حتی سلولهای فرسوده بدن انسان نیز بعد از طی مدت معینی، از بدن جدا شده و از بین میروند یا این بهانه که بالاخره باید حشرات موذی را با ابزارهای مختلف نابود کرد تا ضرری به حیات انسانی وارد نیاورند! لذا کشورها و شرکتها اگر اقتصاد خود را با سرعت اقتصاد جهانی هماهنگ نکنند، همانند سلولهای مُرده از پیکره نظام اقتصادی دفع میشوند و اموال ورشکستگان به شبکه مالی یا شرکتهایی منتقل خواهند شد که با سرعت اقتصاد جهانی همراه هستند. یعنی سرعت تکنولوژی و ارزش افزوده ناشی از آن، روندی را پدید آورده که نه تنها به افراد بلکه به تعداد بسیاری از شرکتها هیچ رحمی نمیشود و با لگدمالکردن انسانیت و بدون توجه به وضعیت زندگی و سرنوشت ورشکستگان، موجی از ورشکستگی و حذف شرکتها در کشورهای مختلف رقم میخورد تا استراتژی توسعه صنعت و تکنولوژی جهانی به پیش رود.
همین روند در «پسندها و روابط اجتماعی» نیز جریان دارد و اصل ورشکستگی در این عرصه مبنای عمل قرار میگیرد. یعنی با تحول در پسند و روابط اجتماعی و سرعت تغییرات در نرمافزارها، انسانها و جوامع نیز باید بهروز شوند و از نظر روحی و فکری و جسمی رشد پیدا کنند و فرهنگها و خُردهفرهنگهایی که با این روند همراه نشوند، ورشکسته و حذف خواهند شد. بهعنوان نمونه، در جشن هنر شیراز که در زمان رژیم پهلوی برگزار شد، هم مراسم تعزیه به نمایش درآمد و هم برهنگی علنی انجام شد تا با مقایسه میزان جذابیت هر یک از آنها، به زعم خود ورشکستگی هنر و فرهنگ مذهبی را ثابت کنند.[1]
3. تعمیم «مُد» به تمامی شئون حیات و جریان فاصله طبقاتی در الگوی پسند اجتماعی، بهعنوان یکی از الزامات تئوری تولید اطلاع
لذا مقوله «مُد» نباید ساده انگاشته شود و به پوشش و آرایش زنان و جوانان منحصر گردد بلکه باید توجه داشت که مُد به تمامی شئون و عرصههای حیات تعمیم یافته است. امروزه آرایش شهرها نیز براساس مُدهای جدید تغییر میکند و کیفیت فضای سبز، فوارهها، نورپردازیها، مبلمان شهری و... تحول مییابد و معاونت زیباسازی در شهرداریها بهصورت تخصصی بر این موضوع متمرکز شده و به پرورش نیرو در این زمینه مبادرت میکند و ردیف بودجهی مختص به خود را داراست. در واقع دکوراسیون خانهها و ادارات و اتاق مدیران و... دائماً در حال تغییر است و این تغییرات به یک الزام اجتماعی بدل شده و لذا اگر یک کاسب یا تاجر یا مدیر شرکت از این مُدها در خانه یا محل کار خود تبعیت نکند، اعتبار و جایگاه خود در بازار را از دست خواهد داد. بهعبارت دیگر میزان استفاده از مُد در خوراک و پوشاک و دکوراسیون و... از سنخ «زبان اجتماعی» و امری «معنادار» به شمار میرود و همانند الگوی مصرف در عرصه اقتصادی، الگوی پسند اجتماعی در سبک زندگی غربی نیز مبتنی بر فاصله طبقاتی است. به همین دلیل است که در تبادلات اقتصادی، اگر امکاناتی از قبیل رزرو بلیط از ایرلاینهای درجهیک، اقامت در هتلهای لوکس، سفر به اماکن تفریحی و گردشگری و... به طرف مقابل ارائه نشود، انعقاد قراردادهای اقتصادی ممکن نخواهد شد و اگر چنین اخلاقی در جامعه ایجاد نشود، تولید ثروت میسر نخواهد بود. در نتیجه، توصیه به قناعت و دوری از تجملگرایی و مصرفزدگی در تبلیغات دینی، اثری بر رفتار مردم نخواهد داشت؛ زیرا ساختارهای اجتماعی، پسند عمومی را بهسوی دیگری سوق داده است.
4. ضرورت شناخت عمیق نسبت به سبک زندگی غربی از منظر حاکمیت برای مقابله با خطر مسخ شدن جامعه و نفوذ فرهنگ غربی
این واقعیت باعث شده تا علیرغم حاکمیت ارزشهای مکتبی و التزام به هنجارهای دینی در نظام جمهوری اسلامی، برخی عناصری که انضباطهای شرعی را رعایت نمیکنند به ناچار در ارگانهای مختلف نظام حفظ شوند زیرا تخصصها و کارآمدیهای ویژهای دارند که در صورت اخراج و حذف آنان از ادارات، عملکرد کلی سازمان مربوطه دچار اختلال شود. این نمونهها نشان میدهد که در سبک زندگی غربی، اگر نیروی انسانی از روابط آزاد برخوردار نباشد و شهوات متنوع او ارضا نشود، توانایی و مهارت و پیچیدگی لازم برای فعالیتها و مأموریتهای سطح بالا و انجام تحقیقات و اکتشافات جدید را پیدا نخواهد کرد. این در حالی است که هنوز برخی متدینین به دنبال یافتن شواهدی برای اثبات تدین برخی دانشمندان غربی هستند! اما چنین برخوردی، ناشی از عدم شناخت نسبت به اموری مانند تحولات پس از رنسانس، تمدن و روابط اجتماعی مدرن، فلسفه هنر نوین، رسانهها و عدم توجه به رفتار و گفتار ابرمردی همچون امام خمینی (ره) است که امت دینی را نسبت به عمق ضلالتها و جنایتهای تمدن موجود بیدار کرد و در توصیف غرب از عباراتی همچون «بتپرستی مدرن» و «توحش منظم» استفاده مینمود. حتی اگر چنان شواهد و مدارکی در مورد برخی افراد صحت داشته باشد، نمیتواند تحلیلی دقیق از اوصاف یک سیستم و دستگاه را ارائه دهد؛ دستگاهی که موتور محرکه و ابزار تحریک و انگیزش در آن، مشتهیات نفسانی و اخلاق مادی است و هماهنگی بین بخش اقتصادی و بخش علمی و فرهنگی آن عملاً قابل انکار نیست. بنابراین فقر فرهنگی در اروپا و امریکا بدتر و فجیعتر از فقر و محرومیتهای اقتصادی در قارهی افریقا و مرگ و میر ناشی از آن است زیرا محور قرار دادن مشتهیات نفسانی و حیوانی در پسند اجتماعی، موجب مرگ روحها و ارادهها و عقلها شده و انسانها و ملتها را مسخ کرده است.
مقالات مرتبط :
* خطری شیک در آشپزخانهها
*جنبش غذاهای سریع
[1]. البته امروز و به برکت قیام حضرت امام و تداوم حیات نظام جمهوری اسلامی، راهپیمایی بیست میلیونی اربعین و سانسور خبری این واقعه عظیم در رسانههای غربی و تبلیغات دروغ پیرامون عزاداری حسینی بهعنوان عامل خشونت، به خوبی نشان میدهد که ورشکسته کیست! جامعه شیعه که در تمامی طول تاریخ، تحت فشار و هجمه و حمله دیگران قرار داشته اما هرساله چنین جمعیت عظیمی را برمیانگیزاند، باید ورشکسته محسوب شود یا قدرتهایی که در طول قرنهای متمادی و با چپاول ملتها و همراهکردن دولتها به این سطح از هنر و پسند و روابط اجتماعی رسیدهاند اما امروز در برابر این اقلیت مظلوم به انفعال افتادهاند؟! آیا عزادارن حسینی اهل خشونت هستند یا کشورهایی که قبل از انقلاب و برای حفظ منافع خود در ایران، از انواع شیوههای خشونتآمیز استفاده کردند و پس از انقلاب نیز جنگ بر ضد نظام اسلامی را طراحی کردند؟! روشن است که اگر وجدان انسانی باقی مانده باشد، حقیقت در این معرکه به خوبی قابل تشخیص خواهد بود.
-------------------------------------------------
مطالب مرتبط:
جلسه اول/ منشأ درگیری بین حق و باطل از زمان هبوط آدم تا ظهور منجی مسئله «سبک زندگی» است/ شهادت امام حسین(ع) در مبارزه با نوع سبک زندگی بشریت رقم خورد
جلسه دوم/ «چالشی که امامخمینی را به نوشیدن جام زهر مجبور کرد، امروز نیز در پیکره نظام و جامعه جریان دارد/ رهبر انقلاب نیز به دنبال پادزهر همین سمّ خطرناک هستند/ سفارشهای انقلابی ایشان ریشه در همین واقعیت دارد
جلسه سوم/ آمارهای جهانی نشاندهنده تجربه تلخ مدرنیته و شکست سبک زندگی غربی در تأمین نیازهای اولیه زندگی بشری است/ صاحبان سبک زندگی غربی، باید پاسخگوی فجایعی باشند که در ابعاد مختلف بر بشریت تحمیل کردهاند
جلسه چهارم/ جلال و جمال شهرهای مدرن، علت مهاجرت مردم از روستاها به سمت شهرها، کلانشهرها و پایتخت
جلسه پنجم/ جایگاه «مدیریت شهری» در سبک زندگی غربی و تحلیل آن در سه سطح «خُرد، کلان، توسعه»/ آشنایی با مدیریت و حکومت در سبک زندگی مدرن امری کاملاً ضروری است
جلسه ششم/ ربا بهمعنای «دائمافزایی پول در زمان»، علت تمرکز جمعیت و مبنای تعریف شهر در تمدن مدرن/ مبنای احکام توسعه در تمدن غربی، «سود سرمایه» و «دائمافزایی پول در زمان» است
جلسه هفتم/ «سبک زندگی غربی در عرصه فرهنگ» در هماهنگی کامل با «سبک زندگی غربی در عرصه اقتصاد» عمل میکند/ تئوری تولید اطلاع»، ابزار فرهنگسازی برای آیین دنیاپرستی در تمدن غربی است
جلسه هشتم/ «فسادهای مافیایی» بهعنوان لازمه قهری سبک زندگی غربی پذیرفته شده است/ هنگامی که «دنیاپرستی» مبنای یک جمع قرار بگیرد، سازماندهی اشقیا ضرورت پیدا میکند/ تمامی اخلاق رذیله نقش لجستیک برای توسعه دنیاپرستی دارد
جلسه نهم/ مؤمنین نباید در مقابل کارآمدی غربی به انفعال بیفتند/ باید به سمتی حرکت کنیم که قبل از ظهور کارآمدیهای بالاتر در مقایسه با دستاوردهای سبک زندگی غربی بروز پیدا کند