سلام عزاداریهاتون قبول حق ببخشید من وقتی خیلی خسته و مثلا چند شب درست نخوابیدم یکی از چشم هام معمولا چشم چپ درد شدید میگیره یه حالت تهوع خفیفی هم بهم دست میده،وقتی آب عسل میخورم در مراحل اولیه درد ،سریع چشمم خوب میشه،اینحالت قبلا مثلا سالی یا چندسالی یبار ایجاد میشد،الان چون در دوران شیردهی و بیخوابی و بدخوابی های زیادی هستم اینحالت هرچند وقت یکبار پیش مییاد و اخیرا مجبور به مصرف مسکن میشم در کنار آب عسل میخواستم بپرسم مشکل اصلی درچشمم چی هست و چه موارد پیشگیرانه ای انجام بدم مشکل بینایی وقند و فشار خون و...ندارم با تشکر
زری

سلام و عرض احترام خدمت شما بزرگوار. دخترم دوماهشه و شیرخشک آپتامیل پپتی میدم. وزن گیری خوبه نفخ و دل درد هم نیست. ولی پنج روز یک بار اگر ماساژ ندم شکمش کار نمیکنه یک دو بار هم اندازه عدس بهش کره دادم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
فاطمه

سلام دکتر جان من کلا هم غلبه سودا هم صفرا وهم دم و بلغم دارم این برنامه ک نوشیتد میتونه مشکلو بیماری‌ها افسردگی مشکلات گوارش درست کنه
پویا

سلام مادرم ۶۴ساله هستند بیماری دیابت و مشکل قلبی دارند اخیرا مچ دستش دچار تورم و درد شدید شده که در مراجعه به پزشک تشخیص تنگی کانال مچ دست دادند آیا جنابعالی میتونید راهنمایی بفرمایید.
مروارید

سلام وقت بخیر درمان سرگیجه که عاملش مشکل مایع گوش میانی است ،آیا راه حلی دارد؟
مروارید

سلام. من دو دوره است که از پیازدرمانی استفاده میکنم ولی هنوز پریود نشدم و هیچ علائمی هم از اینکه میخوام پریود بشم ندارم. خیلی مایوس شدم. چکار کنم؟
مینوش

با سلام و خدا قوت برای بیماری کرون که خفیف هست چه کارهایی انجام دهیم با تشکر
عزیزه

هیچ قانونی به اسم واکسن اجباری وجود نداره
پاکان

آیا رعایت رژیم تعیین جنسیت زیر نظر دکتر متخصص با تسلیم اراده الهی بودن منافاتی ندارد؟؟؟
م

سلام بنده از شهرستان هویزه مشکل فرزندآوری دارم اگر لطف کنید با شماره بنده در ارتباط باشید.


محمد ساکی
کد : 34141
تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱۳۹۸
خبرها و نظرها
Share Email
ایام تبلیغ کاملا کورونایی (1)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

 



ایام تبلیغ کاملا کورونایی (1)


نظرات طبّ سنّتی درباره پیشگیری و درمان کرونا را در این مقاله بخوانید: 

 

کرونا، مردن از ترس مرگ!!

 

************

 

پرستار اول: آقا مگه با شما نیستم؟ چرا بدون ماسک اومدین داخل؟!
 

گفتم: ببخشید. نشنیدم. بخش پذیرش کجاست؟
 

پرستار اول: باید برید اورژانس. سرفتون شدیده؟
 

گفتم: من سرفه نمیکنم. برای کمک اومدم.


پرستار اول: آهان ... بازم باید ماسک میزدید! چرا ماسک ندارین؟
 

گفتم: راستش گرون بود... دو تا بیشتر نتونستم بخرم. اونم دادم به عیال و بچه ها.
 

پرستار اول: باشه حالا ... با من بیایید.
 

رفتیم تا وارد بخش داخلی شدیم که چشمتون روز بد نبینه! تا درش باز شد، بوی وایتکس خورد به صورتم و سرم گیج رفت! دستمو گرفتم به دیوار تا نیفتم و چشمام بسته بودم.
 

پرستار اول با حالتی از فریاد گفت: حاج آقا دست به دیوار نزنین! این چه وضعشه؟ نمیدونین اینجا باید کنترل دست داشته باشید؟ چند بار باید تذکر بدن؟
 

گفتم: ببخشید ... سرم گیج رفت!
 

پرستار اول: بایدم گیج بره. عادت ندارین به این چیزا . حاج آقا میخوای همین جا با خودم دو تا سلفی بگیری و مثلا بگی منم رفتم کمک بیماران کورونایی و جاتون خالی و همین حالا با یه خانم پرستار یهویی؟!
 

حتی خندمم نمیومد از بس بوی وایتکسش شدید بود. گفتم: من برای سلفی نیومدم. حتی تلفن همراهمم نیاوردم. چند تا هم لباس من دیدید که برای سلفی اومده باشه مرکز بحران که من یکیش باشم؟
 

یه پوزخند زد و یه ماسک مچاله شده از جیبش درآورد و گفت: بگیر حاجی! اینو بزن که حداقل خودت کورونا نگیری! اینجوری نگاش نکن. استفاده نشده ازش. تو جیبم بوده و مچاله شده.
 

اعتماد کردم و زدم. به نظر نمیومد دختر بدی باشه. سر و وضع و زبونش با تیر و طایفه آخوند جماعت و بلکه مذهبی هامون خیلی فرق داشت اما مشخص بود بدذات نیست.
 

رفتیم داخل. به یه اتاق رسیدیم و دیدم سه چهار تا دکتر و پرستار اونجا هستن. مثل اتاق جنگ دوران دفاع مقدس بود. از بس همه میدویدن و میومدن داخل و مشورت میگرفتن و میرفتن و تلفن مدام زنگ میخورد و حتی فرصت نداشتن نفس بکشن بندگان خدا!
 

گفتم: ببخشید من اومدم کمک!


پرستار دوم که خانم مذهبی بود اومد به طرفم و گفت: حاج آقا شما مشکل تنفسی و ریه و عاصم و این چیزا ندارین؟


گفتم: نه خدا را شکر!


گفت: قرص خاصی مصرف نمیکنین؟


گفتم: نه خدا را شکر!


گفت: جسارتا اعتیاد ... منظورم عادته ... عادت به چیز خاصی ...


چه میدونستم منظورش چیه؟ خیلی جدی و صادقانه گفتم: چرا ... نوشابه خیلی میخورم. مخصوصا اگه سیاه باشه و غذامون هم خورشتی نباشه!


خودش و چند تا مرد و زن همکارش زدن زیر خنده. گفت: اصلا هیچی ... ولش کن ... بلدین غسل و کفن و دفن و این چیزا؟


گفتم: آره خب ... از مرحوم پدر خدا بیامرزم تا الان، سه چهار نفر غسل دادم و کفن کردم و اینا.


گفت: بنظرتون میتونین به بیماران روحیه بدین یا همون کارای مربوط به اموات و این چیزا ؟

یه دکتری گفت: اینا در گریوندن و ذکر مصیبت فوق دکترا دارن! تافل دارن!


همشون زدن زیر خنده. منم حساس نشدم و باهاشون زدم زیر خنده و گفتم: کلا هر جا نیاز باشه کار میکنم. اما بنظرم برای روحیه دادن به بیماران بد نباشم.


خلاصه قرار شد بین تخت ها و بیماران و بخش ها بچرخم و باهاشون خوش و بش بکنم و روحیه بدم و حتی المقدور بخندونم.

البته اینم بگم که قبلش کلی آموزش دادن و لباسامو عوض کردن و ... تا اینکه وقتی قرار شد برم کارمو شروع کنم، پرستار اول گفت: حاجی کلاهت درنمیاری؟


گفتم: به خدا نمیخوام باهاش سلفی بگیرم!


لبخندی زد و گفت: اون که بعدا مشخص میشه اما حداقل بذار این پلاستیک مخصوص را بکشم رو کلاهت ...


گفتم: کلاه نیست ... بهش میگیم عمامه!


گفت: خب حالا همین ... عمامه ... که یه وقت کثیف نشه.


از دلسوزیش و توجهش تودلم خوشحال شدم و براش دعای خیر کردم.


چون دستکش دستم بود، یکی از آقایون اومد وعمامم را از سرم برداشت و با همون پرستار اولیه یه پلاستیک مخصوص دورش کشیدن و میخواستن دوباره بذارن سرم.


من حدودا ده سال پیش توسط یه بزرگ و صاحب نفس معمم شدم. چون هم وقتش بود که معمم بشم و هم اگه نمیشدم نمیذاشتن رساله سطح سه (فوق لیسانس) بنویسم و امتحانات درس خارج نمیگرفتن و ...


اما از شما چه پنهون، اون لحظه که اون دکتره و خانم پرستاره داشتن عماعمو درست میکردن و پلاستیک مخصوص دورش میکشیدن و بعدش دکتره بسم الله گفت و دستشو آورد به طرفم، و پرستاره هم از پشت سر دکتره روی نوک انگشتاش ایستاده بود که ببینه چطوری میذاره روی سرم و چه شکلی میشم، احساس کردم حقیقتا دارم به صورت واقعی معمم شدم و امام زمان خیلی راضی تره!


حس خوبی بود.


خدا قسمتتون کنه.


رفتم وسط سالن ... وسط همه بیمارانی که روی تخت خوابیده بودند... آدرنالین شیطنتم داشت غلیان میکرد و با حالتی از طنز و لبخند، با صدای بلند و با سبک اون خواننده خاک بر سر گفتم:


«سلام گلای روی تخت

کوروناییای سر سخت


آخوند براتون اومده

از تو فضا اومده ...»
 

اولش همه تعجب کردن
 

اما خدا آبرومو حفظ کرد
 

چون یهو دیدم صدای خنده پرستار و دکتر و بیمار و خدمه بود که بلند شد...


گفتم:


بسم الله الرحمن الرحیم


محمدم!


و تا از خنده نترکین دست از سرتون بر نمیدارم!


(و حالا اگه نمیدین دهنمون سرویس کنند، شعر را ادامه دادم

اما تا نیم ساعت ملت از خنده غش کرد...)

ادامه دارد ...

#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه

@mohamadrezahadadpour
محمد رضا حدادپور جهرمی

منبع :



نظرات
نظر خود را ثبت کنید

کاربر گرامی؛ سلامٌ علیکم

 

لطفا پیش از ثبت نظر خود توجه داشته باشید:


تجویز دارو و پیچیدن نسخه برای بیماری و مشکلات شخصی و موردی، نیاز به شرح حال کامل و معاینه بالینی دارد که طبیعتاً از طریق ارتباط مجازی، قابل حصول نیست.

 

 

لذا خواهشمندیم از تقاضای نسخه و دارو برای بیماری های موردی، اجـتناب فرمایید.

 

سایر نکات:


❶از اعلام نشانی و تلفن درمانگاه معذوریم. درصورت تمایل از طریق پایگاه «طبیب شهر»، پزشک مورد نظر خود را جستجو کنید.

ابتدا مقالات مربوطه را مطالعه کنید و پس از اطمینان از نبود اطّلاعات مورد نظرتان، نسبت به طرح سؤال اقدام کنید. از پاسخگویی به سؤالاتی که در متن مقاله پاسخ داده شده اند معذوریم.

❸از طرح سؤال هایی که نیاز به پاسخ های خصوصی و ارسال به پست الکترونیک دارد خودداری فرمایید.

❹پاسخگویی به سؤالاتِ کلّی و نیازمند پاسخ های مفصّل در توان پایگاه نیست.

❺نشانی پست الکترونیک شما در نزد پایگاه طبّ شیعه محفوظ است.

❻هرنظر را تنها یک بار ارسال کنید و از تکرار ارسال نظرات خودداری کنید.

❼حتّی المقدور از ارسال نظرات به صورت «فینگیلیش» خودداری کنید.

❽پاسخ هاي ارائه شده، كلّي و عمومي هستند و پاسخ دقيق و تخصّصي، تنها با ويزيت بيمار امكانپذير است

 

 

با سپاس و امتنان        

دکتر وحید علیان نژادی

نام :
ایمیل :
* نظر شما

آخرین مقالات

داروی گیاهی کرونای مدبر غدیر[14982بازدید]
ارزش های پست مدرن، نارضایتی از پزشکی؛ گرایش به طب مکمل[17377بازدید]
غذا درمانی از دیدگاه قرآن و علم(مقاله انتخابی)[38068بازدید]
نظام بهداشت و سلامت در اسلام(مقاله انتخابی)[49643بازدید]
بهداشت روانی اعتقادی در اجتماع(مقاله انتخابی)[19453بازدید]
بررسي ناهمخوانی آيات طبّي با علوم پزشكي(مقاله انتخابی)[25501بازدید]
قرآن و بهداشت روان(مقاله انتخابی)[67519بازدید]
چند نکته ساده در مورد از شیر گرفتن کودک[542885بازدید]
زردی نوزادان[498475بازدید]
ارتباط عطر و اسباب بازی با چاقی کودکان (مقاله انتخابی)[13707بازدید]
علم، سنّت، مدرنیته(مقاله انتخابی)[12313بازدید]
پزشکی نوین و تردید های پیش رو(مقاله انتخابی)[12111بازدید]
آشنایی با ابعاد آشکار و پنهان ترویج همجنس بازی در جهان(مقاله انتخابی)[16918بازدید]
توصیه های طبی از مرحوم آقا فخر تهرانی [52807بازدید]
نقد طب مدرن از دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله انتخابی)[18831بازدید]
وقتی پیامبران غرب دروغ می گویند (تبارشناسی علوم جدید)(مقاله انتخابی)[16242بازدید]
اثبات کجی دیوار پزشکی مدرن(مقاله انتخابی)[11800بازدید]
القاى بیمارى به جامعه(مقاله انتخابی)[9079بازدید]
ایدز ؛ گلوله‌ بیولوژیک آرپا(مقاله انتخابی)[13775بازدید]
نگاهی به جنايات بيوتروريستي آمريكا(مقاله انتخابی)[15319بازدید]

از میان مقالات

حافظه و فراموشی؛ از منظر روایات
میکروتراشه‌های ضد بارداری؛ جدیدترین روش کنترل جمعیت (مقاله انتخابی)
بررسي ناهمخوانی آيات طبّي با علوم پزشكي(مقاله انتخابی)
نفخ نوزادان (کولیک - دل پیچه)
اسمی روی بچه‌ام گذاشته‌ام که تا حالا به گوش کسی نخورده است.
صنعت سقط جنین درخدمت تجارت لوازم آرایشی و محصولات خوراکی(مقاله انتخابی)
استعمار نوین در سایه آموزش زبان انگلیسی (مقاله انتخابی)
نگاهی ویژه به بیوتروریسم دارویی آمریکا(مقاله انتخابی)
پسوريازيس (داءالصّدف - بیماری صدف - قوبا)
به آب و رنگ و خال و خط ... (نگاهی به عوارض لوازم آرایشی بهداشتی و روش های زیبایی)
بهداشت جنسی کودک
درسنامه مزاج شناسی- مقاله سوّم؛ مزاج شناسی انسانی؛ مزاج بلغم
«سه معجزه»؛ سلسله مقاله‌هایی پیرامون نفوذ جریانی دشمن در حوزه سلامت/ 3 بررسی رویکردهای «خطرآفرین» فرهنگستان علوم پزشکی در موضوع «سلامت معنوی»؛ آیا پزشکان می توانند «هدایت‌گر» جامعه از بعد معنوی باشند؟
آیا تغییرات اقلیمی بچه‌دارشدن را غیراخلاقی کرده است؟ (مقاله انتخابی)
نظام‌های پاداش در تربیت کودک؛ به بچه‌هایتان استیکر ندهید (مقاله انتخابی)
پشت پرده امپراطوری کوکا کولا(مقاله انتخابی)
اثبات کجی دیوار پزشکی مدرن(مقاله انتخابی)
نگاه کن روی قوطی چی نوشته شده؟(مقاله انتخابی)
تدابیر فصل بهار
مَـــرهَـــم؛ توصیه‌هایی از طبّ سنّتی ایران به راهیان سفر اربعین(ویراست دوّم)