بسم الله الرّحمن الرّحیم
و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و لعنه الله علی اعدایهم اجمعین
پزشکی نوین و تردید های پیش رو
مهدی نصیری در کتاب اسلام و تجدد صفحات 298 تا 307 بحثی دارد با عنوان: «پزشکی نوین و تردید های پیش رو» ... قسمتی از این مطالب را ذکر می کنم:
مهدی نصیری
تمدن غرب، بیش از هر دستاورد دیگر به اکتشافات طبی و پزشکی خود می بالد و بسیاری از ما تنها با ملاحظه برخی از نتایج پزشکی جدید، نسبت به اصل ترقی و پیشرفت، متقاعد می شویم اما این امر ناشی از نا آگاهی نسبت به سه مقوله است:
1-طب سنتی و غنای شگفت انگیز آن
2- سرقت های پزشکی جدید از طب سنتی و ثبت آن ها به نام خود که اغلب توفیق های آن، مرتبط با این سرقت هاست.
3- ضایعات و خطاهای فاحش پزشکی جدید
... خوشبختانه شما اصطلاح Iatrogenic را نشنیده اید ولی پزشکان، با آن آشنا هستند. این کلمه ی ده حرفی را در مقابل پزشکی قرار دهید. پاسخش احتمالا عبارت خواهد بود از دفاع فوری توام با مختصری وحشت. بیماریهای «یاتروژنیک» آن هایی هستند که در واقع، پزشکان، بیمارستان ها، داروها و دستگاه های درمان به وجود می آورند. واقعیت این است که وضع بیمار به دنبال اعمال یک اقدام پزشکی به طور موقت، بهتر می شود ولی غالبا همراه مشکل بزرگتری برای تندرستی بیمار است. بخشی از توضیح مساله به این واقعیت مربوط است که "75 تا 80 درصد همه بیمارانی که به پزشک، مراجعه و طلب کمک می کنند، بیماری هایی دارند که یا به هر صورت خوب می شوند و یا با قوی ترین داروهای امروزی هم قابل بهبودی نیستند" با این حال، پزشکان به جای آنکه بیماران را به محل کمک های پزشکی ابتدایی بفرستند، دست به عمل جراحی می زنند و داروهای مختلفی نسخه می کنند که برای بیمار، مشکلات بزرگتری می آفریند. مثلا بیشتر ما اکنون می دانیم که چه سود اندکی از دریافت اشعه ی X می بریم، حال آنکه زیان دراز مدت قرار داشتن در معرض تابش آن بسیار بیشتر است ... ... ... ...
... البته ناراحتی یا بیماری آن ها [افرادی که دارو مصرف می کنند] موقتا بهبود می یابد اما اثرات زیانبار دراز مدت دارو بر فیزویولوژی انسان، قطعا برجا خواهد بود. این پدیده در هیچ جا آشکارتر از آنتی بیوتیک ها نیست. این داروی به اصطلاح عجیب، برای تقریبا هر بیماری عفونی که وضعی بلاتکلیف دارد تجویز می شود. نتایج حاصل، فاجعه آمیز بوده اند. از آنجا که آنتی بیوتیک ها باکتری ها را یکسره می کشند، بسیاری از جانداران درون بدن ما را که برای حفظ تندرستی ما لازم اند نیز از بین می برند. برفک مهبلی، عفونت های قارچی روده، کمبود ویتامین و تعدادی از اختلالات دیگر، حاصل استفاده از آنتی بیوتیک هاست. استفاده کلان از این داروها سبب شده است دودمانهای مقاوم از آن ها به وجود آید که هم در مقابل کاربرد دارو همچنان زنده می مانند و هم در غیاب آن، یعنی در حالت عادیِ بدن انسان. ... ... ...
«میلتون سیلورمن» داروشناس پژوهشگر و «فیلیپ لی» ، در کتابشان به نام: "قرص، سود، سیاست" گزارش داده اند که: " اختلالات ثانویه ناخواسته ناشی از داروها بیش از سرطان پستان قربانی می دهد". به قول مولفان، مسیله چنان صادر شده است که اثرات ناخاسته داروها اکنون در ردیف ده علت عمده ی بستری شدن در بیمارستان ها در آمده است و به اندازه ی 50 میلیون روز بیماران بستری در سال را به خود اختصاص می دهد.
آگاهی از میزان کل ناتوانی های بزرگتر و شدید تری که حرفه ی پزشکی ایجاد می کند غیر ممکن است، ولی این را می دانیم که حتی وقتی بیمار در بیمارستان درمان می شود، از هر پنج نفر، یکی مبتلا به بیماری «یاتروژنیک» می گردد و یکی از 30 نفر از بیماران یاتروژنیک، سر انجام به وسیله ی بیماری وابسته به بیمارستان می میرد. فاجعه این است که در وهله اول بیماری، بسیاری از بیماران، اساسا دلیلی برای بستری شدن در بیمارستان وجود ندارد. (مثلا) یک گزارش کنگره، حاکی است که در سال 1974، پزشکان، 2/4 (دو ممیز چهار) میلیون عمل جراحی غیر لازم انجام داده اند که نتیجه اش، مرگ غیر لازم 11/900 (یازده ممیز 900) نفر به بهای معادل 4 میلیار دلار برای عموم بوده است. [رک.به: روشنفکران و شکست در پیامبری ص113تا117]
«هاری بنجامین» منتقد پزشکی جدید و مدافع طب سنتی می نویسد:
حرفه پزشکی همواره برای تغییر شکل دادن به درمان، آمادگی کامل داشته و دارد. حتی این تغییر شکل، گاه با سرعت قابل ملاحظه ای به طور دایم از برابر چشمان ما در این روز ها می گذرد. مانند درمان به وسیله ی اشعه، درمان غده ای، شیمی درمانی و نظایر آن. این تغییر شکل سریع روش درمانی را باید بدین علت بدانیم که این روش ها فقط آن طور که در ابتدا تصور می شد، موثر و مفید واقع نمی شود و از این جهت در پی نوع جدیدتری می روند. بلکه عمق مطلب این است که علم پزشکی اصولا فاقد یک اصل اساسی است که حاکم بر قلمرو کلیه ی بیماری ها باشد. [درمان طبیعی ص69]
اگر کسی به بیمارستان یا به اتاق انتظار شلوغ و پرجمعیت پزشکان، سری بزند و یا آگهی پزشکان را در روزنامه ها و مطبوعات مطالعه کند، به خوبی متوجه می شود که مساله بیماری به دست علم پزشکی حل نشده است و در حقیقت چنین به نظر می رسد که این مشکل، روز به روز، بیشتر غیر قابل حل می شود. علت چیست؟ دلیل آن این است که دانش پزشکی همواره به جای آنکه علت بیماری ها را در داخل بدن افراد جستجو کند، آن ها را از خارج مورد بررسی قرار می دهد... در نتیجه با آنکه نیت و قصد آن کاملا صحیح است، حرفه ی پزشکی به اشتباهات خود ادامه می دهد و با تجویز داروهای سمی و تزریقات و به کار بردن چاقوی جراحی به هنگام معالجه، بر ستمکاری و شناعت خود می افزاید! بدین ترتیب گرچه این نوع پزشکی را «علم» خوانده اند، لیکن هیچگونه قاعده و اساسی که بر وضع بیماری در داخل بدن انسان حکمروایی کند و آن را از بین ببرد، وجود ندارد. در پزشکی رسمی همواره با روش معین و معلوم «آزمایش و اشتباه» عمل شده و هر روز گره ی محکمتری بر مشکل های دیگر زده می شود. آن چه به صورت روش درمان در یک دهه مورد توجه و استقبال واقع شده و به اصطلاح، مد روز می گردد، در دهه بعد ملغی می شود. [درمان طبیعی، ص25 و 26]
... تراست های دارو از پی پر کردن کیسه ی خود و تهی ساختن جیب مردم برای هر یک از علایم گوناگون بیماری ها، دارویی جدا ساخته و عامه ی پزشکان و توده ی مردم را به «درمان های علامتی» عادت داده اند و این به طور قطع و یقین یکی از گناهان بزرگ و نابخشودنی و مستحق اشدّ مجازات کیفری است. هریک از بیماری ها دارای علایمی فراوان است، مثلا در برخی از کتاب های پزشکی، برای بیماری اسکوربوت که در نتیجه کمبود یا فقدان ویتامین C در بدن بروز می کند، بیست علامت مختلف ذکر کرده اند و هیچ پزشکی امروز شک ندارد که با خوردن انواع سبزی ها مخصوصا کلم و تره تیزک و مرکبات از قبیل لیموترش و پرتقال و نارنج که سرشار از ویتامین C است، می توان تمام آن بیست علامت اسکوربوت را به طور کامل درمان کرد. این را درمان علتی گویند زیرا علت بیماری را از میان می برد بی اینکه به درمان علایم اسکوربوت نیاز باشد. در تازه ترین چاپ کتاب طب داخلی هاریسون نیز برای درمان اسکوربوت به همین مرکبات اشاره رفته است، حال اگر تشخیص علت بیماری اندکی مشکل باشد و یا اینکه پزشک باید کمی به خود زحمت دهد و با جستجو و بررسی دقیق آن را بیابد، سازندگان داروها، پزشک را از تجسس و تفحص دریافت علت بیماری بازدارند و با تبلیغات بسیار فریبنده، برای هر یک از علایم بیماری ها به ویژه علایم چشمگیر و دردناک و ناراحت کننده، داروهایی رنگارنگ بسازند و به وفور در اختیار پزشکان و بیماران قرار دهند و پزشکان را به این عادت دهند که پشت و روی نسخه را از نام داروها سیاه کنند. مثلا برای درمان همین بیماری اسکوربوت که به عنوان نمونه ذکر شد:
از نظر خونروی ها: یک دارو
برای دردهای استخوانی و مفصلی: یک دارو
برای التهاب و ورم لثه و لق شدن دندان ها: یک دارو
برای عفونت و چرکین شدن: یک دارو
برای ضعف مفرط بدن: یک دارو
برای درمان یبوست شدید بدن: یک دارو
برای درمان خستگی و کوفتگی بدن: یک دارو
و برای علایم دیگر این بیماری نیز داروهایی دیگر بسازند و بر بساط، بگسترانند. [در حالی که] این داروها همه دارای ترکیب شیمیایی و زیان بخش است و برای کبد و کلیه و جهازهاضمه و مراکز عصبی و خونساز، سم و زهر باشد، چون هیچ یک، علت اصلی بیماری را درمان نمی کند بیمار هر روز و هر ساعت مجبور است برای رفع علایم این بیماری داروهای مزبور را مصرف کند. سازندگان دارو ها روز و شب از این راه، مال و منال مردم را به یغما می برند. آیا این کار، گناهی بزرگ به شمار نمی رود؟ و آیا گناهکار، مستحق اشد مجازات کیفری نیست؟
ممکن است کسی اعتراض کند و بگوید: پزشک چرا زیر نفوذ تراست های دارو قرار می گیرد؟ و دارو هایی که آنها می سازند، برای بیماران تجویز می کند؟
پاسخ آن را از زبان یک پزشک لطیفه پرداز بشنوید:
او می گفت: از زمان حضرت آدم ابوالبشر تا اوایل قرن بیستم، پزشک دستور دارو می داد و دارو ساز، آن را می ساخت و به بیمار می داد. ولی از اوایل قرن بیستم به این طرف، دارو ساز دارو می سازد و پزشک، چاره ای جز این ندارد که داروهای ساخته شده ی لابراتورهای دارو سازی را برای بیماران تجویز کند. دانشجو نیز که در دانشکده ی پزشکی و در کتاب های داروشناسی جز این دارو ها را نخوانده و نشناخته و از استادان خود نشنیده و نیاموخته. بنا بر این ناچار است پس از رسیدن به مقام پزشکی، همین داروهای رایج را که ساخت لابراتورهای دارو سازی است، با وجود احراز زیان آن ها، در نسخه بیماران بنویسد. [دارو، مساله پزشکی قرن، ص142]