بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
و صلّي الله علي محمّد و آله الطّاهرين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين
جایگاه ضوابط شرعی مرتبط با آموزش، پژوهش و درمان در طب سنتی ایران
سید مهدی میرغضنفری*، پزشک، فیزیولوژیست، عضو هیات علمی دانشگاه
سمیه فتعلی، پزشک، عضو انجمن تحقیقات طب سنتی ایران
چکیده
مقدمه: در اسلام به علم طب اهمیت فراوان داده شده و علم ابدان بر علم ادیان در حدیث پیامبر اکرم(ص) مقدم قرار گرفته است زیرا تا آدمی تن سالم نداشته باشد نمی تواند به مبدا آفرینش بیندیشد. در گذشته حکیم قبل از این که عالم به علوم ریاضی یا تجربی باشد به تحصیل علوم الهی و فقه میپرداخت و پس از تعلیم اصول شرعی وارد به علوم دیگر از جمله طب می شد و وجه تسمیه به حکیم هم همین وجه می باشد. لذا خود به خود ضوابط و اصول شرعیه در کار وی نیز لحاظ و رعایت می گردید.
مواد و روش ها: در این مقاله از روش مطالعه کتابخانه ای استفاده شده و از طریق جستجو در کتابخانه ها، منابع مرتبط با موضوع انتخاب و بررسی شده است. ابتدا مطالب مربوط به ظوابط شرعی در هر کدام از منابع طب سنتی مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت نیز مطالب جمع بندی و نتیجه گیری شده است.
نتایج: با توجه به مطالب عنوان شده، در تعهد حکمای ایرانی به رعایت اصول و ضوابط شرعی جای بحثی باقی نمی ماند. همچنین با بررسی دقیق تر، تنوع این مسائل در حیطه های مختلف آموزش، پژوهش و درمان مشخص تر می گردد . طلایه داران این مکتب در سایه قرآن حکیم که همگان را به پژوهش در آفاق و انفس دعوت مینماید، پرورش یافته و همواره ارتباط خود با خالق را نیز حفظ کرده اند. بررسی دقیق در این منابع می تواند کلیدی برای چگونگی بهره برداری نظام بهداشت و درمان از آموزه های دینی، در حیطه آموزش، پژوهش و درمان باشد.
کلید واژه: ضوابط شرعی، طب سنتی ایران، اخلاق پزشکی، پزشکی قانونی
مقدمه:
طب در لغت به معنی طبیعت و سحر آمده که طبیب مزاج آدمی را که از حالت طبیعی بیرون آمده به حالت اصلی باز می گرداند، گویی در این امر سحر و جادو بکار می برد. در اصطاح به صناعتی اطلاق می شود که تندرستی موجود با آن حفظ و سلامتی از دست رفته با آن برگردانده می شود. در اسلام به علم طب اهمیت فراوان داده شده و علم ابدان بر علم ادیان در حدیث پیامبر اکرم(ص) مقدم قرار گرفته است زیرا تا آدمی تن سالم نداشته باشد نمی تواند به مبدا آفرینش بیندیشد. (1)
در گذشته حکیم قبل از این که عالم به علوم ریاضی یا تجربی باشد به تحصیل علوم الهی و فقه میپرداخت و پس از تعلیم اصول شرعی وارد به علوم دیگر از جمله طب می شد و وجه تسمیه به حکیم هم همین وجه می باشد. لذا خود به خود ضوابط و اصول شرعیه در کار وی نیز لحاظ و رعایت می گردید. با این وجود شواهد زیادی از وجود و اهمیت مسائل دینی و اخلاقی در کار طبابت دانشمندان ایرانی مسلمان در آثار باقیمانده از ایشان به چشم می خورد. امروزه با توجه به انفکاک عجیب علوم از یکدیگر، لزوم توجه دانشمندان حوزه های مختلف علم از جمله طب به مسائل و قواعد شرعی مرتبط با آن حیطه کاری بسیار احساس می شود.
بر اساس مطالب عنوان شده در کتب تاریخی، علم پزشکی در جنب علوم دینی در برخی از مساجد تدریس می شده است. از جمله در مسجد ابن طولون که پزشکی و معرفه لمیقات را درس می دادند و در مسجد الازهر پس از فراغت از دروس دینی یعنی هنگام ظهر به تدریس علوم پزشکی مشغول می شدند (1).
مواد و روش ها
در این مقاله از روش مطالعه کتابخانه ای استفاده شده و از طریق جستجو در کتابخانه ها، منابع مرتبط با موضوع انتخاب و بررسی شده است. ابتدا مطالب مربوط به ظوابط شرعی در هر کدام از منابع طب سنتی مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت نیز مطالب جمع بندی و نتیجه گیری شده است.
نتایج
با توجه به مطالعات انجام شده در منابع مختلف قدیم و جدید طب سنتی ایران، رد پای نگرش توحیدی و اسلامی در اغلب این منابع به چشم می خورد. این مطلب به خصوص در منابع قرون اخیر پررنگ تر نیز شده است. طلایه داران این مکتب در سایه قرآن حکیم که همگان را به پژوهش در آفاق و انفس دعوت مینماید، پرورش یافته و همواره ارتباط خود با خالق را نیز حفظ کرده اند. تا آنجا که ابن سینا درباره خود این گونه می نویسد:«شب تا صبح نمیخوابیدم و روز تا شب نمی آسودم، هرگاه به مشکلی بر می خوردم که در حل آن عاجز می ماندم، به مسجد می رفتم، نماز می خواندم و در حل آن از مبدع کل کمک میخواستم.»(2)
شاید ساده ترین نمونه حمد باریتعالی و پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیهم در ابتدای کتاب و مرجع دانستن خداوند در جای جای کتب می باشد.
«اما بعد حمد لله سبحانه و الثناء علیه و الصلوه علی نبیه محمد المصطفی و آله الطاهرین اجمعین .....» (اغراض الطبیه، سید اسماعیل جرجانی)(3)
«......[اگر] اندر گوش چکانند با روغن بان درد گوش بنشاند باذن الله عز و جل.» (اغراض الطبیه، سید اسماعیل جرجانی)(3)
در مورد رعایت اصول و مبانی اسلامی در این منابع مواردی به چشم می خورد که امروزه به آنها بسیار کم پرداخته شده یا اصلا پرداخته نمی شود. بحث طبیب مسلمان در این کتب از جنبه های مختلفی قابل طرح است که در این مقاله به تعدادی از آنها می پردازیم:
فلسفه پزشکی: حکمای گذشته ایرانی اهتمام فراوانی به فلسفه و نقش آن در نگرش طبیب و درمانگر داشته و حتی بخشی از کتب خود طبی خود را به بیان فلسفه اسلامی اختصاص داده اند. به عنوان مثال ابن هندو در کتاب مفتاح الطب خود تا بدانجا پیش می رود که ترجیح میدهد فیلسوف طبیب باشد تا طبیب، فیلسوف باشد. زیرا فیلسوف احاطه به حقایق موجودات دارد و به ناچار از هر دو قسم طب نظری و عملی بحث می نماید. (1)
شرافت طب و طبیب: از آنجایی که فضیلت و برتری هر علمی بر پایه مزیت و برتری موضوع و هدف آن است، با توجه به اینکه در فلسفه انسان شریف ترین مخلوقات شناخته شده است، بنابراین پزشکی نیز به همین علت شریف ترین علوم می باشد. ابن جمیع در این زمینه می گوید:" از این روی است که شریعت، طب را با علوم دینی مقارن کرده و پزشکی را در ترتیب بر آن مقدم داشته است." (1)
آموزش و نظارت
احترام به اساتید و معلمان: مقام اساتید در ایران مقامی بس بالا بوده است و با توجه به تعالیم اسلامی جایگاه ویژه ای برای آنان متصور بوده اند. همانند آنچه که صاحب خلاصه الحکمه در کتاب خود آورده است: « ....... و معلم و استاد خود را بستاید و شکر و احسان او نماید، زیرا چنان که پدر و مادر او باعث و واسطه تولد صوری و حیات جسمانی اویند، معلم و استاد نیز باعث تولد روحانی و حیات معنوی و استخلاص و نجات او از تنگنای ظلمت جهل به وسعت گاه عالم علم و نورند.»(4)
شرایط آموزگاران طب: آموزش طب و طبابت امری بزرگ و مقدس به شمار می رفته و از این رو این جایگاه با مسائل مادی در یک مرتبه قرار نداشته و شان خود را اجل از این مطامع دنیوی میدانستند. حکیم عقیلی خراسانی نکاتی چند را در زمینه آموزش پزشکی متذکر می شود: «بخیل نباشد و بخل نورزد در آموختن علم طب و مداوای مرضی، بلکه حریص بر آن باشد و شفیق بر شاگردان و مریضان و متفقد و متفحص و متجسس احوال ایشان و دایم در تدبیر اصلاح و ترقی ایشان در تعلم و امر اغذیه و اشربه و ادویه و غیرها باشد....... منت ننهد بر شاگردان و بیماران، بلکه بر خود منت نهد و آنها را آلت و موضوع صنعت خود و ماده قبول افعال و باعث ظهور ما بالقوه خود و جاذب و جالب آن داند و بیند.... .و طمع بر مال و منال شاگردان و مریضان ننماید و طلب از ایشان نکند.» (4)
کسب تجربه و تلمذ در محضر اساتید بزرگ یکی از ارکان پزشکی ایرانی بوده است و همواره شاگردان را از طبابت پیش از کسب مهارت لازم جهت پیشگیری از قصور و خطاهای احتمالی برحذر می داشتند مانند آنچه که در قابوسنامه آمده است: «و معالج باید که تجربت بسیار کند و باید که خدمت بیمارستان ها کرده باشد و بیماران بسیار دیده و معالجه کرده باشد تا علت های غریب بر وی مشکل نشود اعلال اعضا و احشا بر وی نپوشد ........»(5) و حکیم عقیلی نیز در این رابطه میفرماید: «.....اکثر مشغول به مطالعه کتب و فهم و حفظ اقاویل سلف و خلف و مجربین و مزاول عمل و بیمارستانات باشند.....» (4)
حکیم میرزا حسین همدانی در شرایط طبابت پس از نهی یادگیری طوطی وار اصطلاحات و آموزش سطحی دانش می فرماید:« ..... حال آنکه مجلدات پر است از تاکید و مبالغت که تا کسی به مرحله اجتهاد نرسیده [اگر] متصدی این امر گردد، معقب اله است و پاداش خلود در نار. »(6)
نظارت بر امر پزشکی: در اسلام پزشک مسوول شناخته شده و در صورت ناآشنایی و تقصیر در برابر بیمار ضامن است و این امر مستند به حدیثی از پیامبر اکرم(ص) می باشد که فرمود: "من تطبب و لم یعلم منه الطب قبل ذلک فهو ضامن" . بر همین اساس برای نظارت بر امر پزشکی و درستی آن حسبت و احتساب که در سایر مشاغل وجود داشت در پزشکی هم جریان داشت و دانشمندانی که به تالیف کتاب در امر حسبت می پرداختند فصلی از کتاب خود را به حسبت پزشکی اختصاص دادهاند، مثلا شیزری در کتاب نهایه الرتبه فصلی را اختصاص به حسبت پزشکان و چشم پزشکان و شکسته بندان و جراحان داده و می گوید پزشکان باید با آنچه که حنین در کتاب محنه الطب آورده آزموده شوند، چشم پزشکان با کتاب عشر مقالات حنین درباره چشم، شکسته بندان با کناش بولص و جراحان با قاطاجانس جالینوس و کتاب تصریف زهراوی امتحان گردند. (1)
اخلاق پژوهش
با توجه به مسولیت سنگین طبابت و اهمیتی که اسلام برای طبابت صحیح متذکر شده است، در طب سنتی ایران پژوهش برای اطمینان از اثربخشی روش های درمانی و کارایی آنها جایگاه ویژه ای داشته است. در همان زمان نیز از پیروی بدون قید و شرط گفتار دیگران نهی شده است به عنوان مثال ابن سینا در قانون خود می فرماید:«.... باید این دارو را بیازمایی نه اعتماد بر پندار و گفتار دیگران کنی.»(2) رازی نیز در این زمینه می فرماید:«پذیرفتن ادعاها از نظر من مشروط بر این است که تجربه ها آن را تایید کند.» و همچنین:« هر گاه پزشک تنها به تجارب خود بسنده کند و به قیاس و مطالعه کتاب ها اقدام نکند هرگز موفق نخواهد بود.» (7)
در همان زمان نیز با رعایت شرایط کارآزمایی های بالینی بر روی حیوان انجام می پذیرفته و در صورت نیاز به آزمایش دارویی بر روی بدن انسان، از مقدار کم و بر روی انسان سالم استفاده کرده اند تا احیانا ضرری متوجه بیماران و مراجعه کنندگان نشود:« ..... این اندازه را چگونه تشخیص می دهی؟ انسانی سالم را بیاور که در سیما و در مزاج جسمی به بیمار شباهت داشته باشد، از مرهم های فرهونی بر ساق پایش بمال، ببین تا چه اندازه گرمی به ساق پایش می بخشد، ....... این حساب ها را به ذهن بسپار و همین اندازه گرمی لازم دارو را بر بیمار بیازمای و برای بار دوم هم همین آزمایش را تکرار کن.....»(2)
درمان
جایگاه و اهمیت حفظ الصحه: روح طب سنتی پیشگیری از بیماری و حفظ سلامتی است: این خود بسیار بر اسلام و تعالیم آن منطبق است و پزشک موظف است در درجه اول به حفظ سلامتی انسان همت گمارد. همچنین در درمان با نگاه کل نگر، به نفس و بدن هر دو نگاه می کند نه به جزئی از بدن.
استعانت از درگاه پرودگار در شروع درمان: در نوشته های حکما همواره شفا و درمان از جانب خدا عنوان شده و طبیب تنها به اذن او و به عنوان یک وسیله به امر درمان بیماری ها می کوشد. حکیم میرزا احمد تنکابنی در این زمینه به پزشکان مواردی چند را توصیه می نماید:« . ..... و چون متوجه مریض گردد "بسم الله الرحمن الرحیم" و سوره فاتحه الکتاب و صلوات بر پیغمبر(ص) و دعای شفا را بخواند و این هفت اسم اعظم "یا حی یا قیوم یا دائم یا فرد یا وتر یا احد یا صمد" را به نیت شفای مریض نیز بخواند؛ پس به حذاقت تمام در استفسار احوال و تحقیق و تشخیص مرض بکوشد....»(8) و « در هنگام معالجه خود را در میان نبیند و شافی حق را-جل شانه- داند و بیند و دائم مستمد فیوض و برکات از او سبحانه باشد.» (4)
رعایت اصول اخلاقی: بنا بر عقیده پیشینیان واجب است پزشک دارای روحی پاک باشد و اخلاق فاسد او را آلوده نساخته باشد تا اینکه حقایق علم پزشکی در دل او جایگزین گردد و طهارت نفس و پاکی روح نیز فقط با علم اخلاق حاصل می گردد.(1) در کتاب خلاصه الحکمه نیز برخی از اصول اخلاقی ذکر شده است. مانند: سخن گفتن نیکو با بیماران و عدم تقبیح و تشنیع طبیان دیگر(4)
از سفارش های جرجانی نیز این است که: «چون با طبیب مجالست نمودی و او را جاه طلب و خود ستا دیدی، البته از رجوع به وی بر حذر باش؛ چه که رجوع به چنین طبیبی صحت را که لازمه بدن است زایل می کند.» (3) حکیم تنکابنی نیز اکتساب فضائل حمیده و صفات پسندیده را از واجبات امر طب دانسته اند و در این زمینه می فرماید: « بدان که واجب دانسته اند که طبیب در اکتساب فضائل حمیده و اتصاف به صفات پسندیده به قدر امکان سعی نماید و لباس عدالت و دیانت پوشیده باشند زیرا که تاثیر اقدام و تاثیر کلام از نفس زکیه اشد و اقوی می باشد و باید که طبیب با همه کس عموما به حسن خلق و فرح و انبساط و محبت عمل نماید...»(8)
رازداری: بر اساس متون کتب طب سنتی، کتمان سر بیماران یکی از اصول مهم به شمار می رفته است. « سوم آنکه کاتم اسرار مرضی باشد و افشای راز و امراض آنها را – خصوص بر کسانی که نخواهند آنها مطلع گردند- ننمایند. »(4) و « احوالات را از مریض در خلوت استعلام نماید زیرا که مرض از جمله عیوب است، شاید مریض از کشف عیب خود نزد مردم استنکار نماید.»(8)
توجه به صلاحیت درمان: در منابع موجود تشویق فراوانی به مطالعه گسترده و مستمر شده است. در عین حال طبیب نباید به اشتباه خود مصر بوده و سعی نماید از خطا و اشتباه در امر درمان خود داری نماید. «..... همچنین اگر به غلط و یا سهو از او صادر گشته و آنها و یا دیگری او را متنبه گردانند ، متنبه گردد و باز آید و مصر بر غلط و سهو خود نباشد که علامت جهل مرکب است. »(4)
احترام به شرافت نفس انسانی: در طب ایرانی، حیات انسانی دارای چنان شرافتی است که برای حفظ و ارتقاء سلامتی و درمان بیماری ها نکات دقیق فراوانی دارد، و علاوه بر آن در تلاش است تا نوع انسان به بهترین و کاملترین شکل از نعمت زندگی دنیوی استفاده برد. حکیم ارزانی دراین باره تعبیرات جالبی دارد: «مجملا عرض می کنم که انسان با این شرافت و بزرگی شأن کمتر از شمع نباید باشد که هر جاهل نادان در روشن کردن شمع در فکر اسباب حفظ آن از فانوس و غیره میباشد.» (9) و « عمل طبیب در صناعت حفظ صحت دو امر است: نخست اینکه برساند هر شخصی را به اجل اطول از حیات خود که عمر طبیعی نامند. دوم آن است که حفظ صحت هر سنی به قدر لایق آن نماید.» (5).
توجه ویژه به روح انسانی: روح در ادبیات پزشکی ایران همواره جایگاه ویژه ای داشته و با رهنمودهای دین اسلام اهمیت آن در نزد حکما بیشتر افزایش یافته و آنرا جدای از تن و در جایگاهی بالاتر از آن می دانسته اند، مطلبی که در پزشکی رایج امروز و در بسیاری از روش های دیگر طبی جایگاهی ندارد.
بحث و نتیجه گیری
با توجه به مطالب عنوان شده، در تعهد حکمای ایرانی به رعایت اصول و ضوابط شرعی جای بحثی باقی نمی ماند. همچنین با بررسی دقیق تر ، تنوع این مسائل در حیطه های مختلف آموزش، پژوهش و درمان مشخص تر می گردد . همانگونه که پیشتر بیان شد، در گذشته طبابت تنها بر پایه آموزش یکسری مبانی پایه و اصول درمانی صرف نبوده و طبیب پیش از آموزش پزشکی به آموزش علوم الهی و فلسفی میپرداخت و در حقیقت تربیت حکیم مد نظر بوده است نه تربیت یک متخصص علوم تجربی. بنابراین واضح است که چنین تفکر تربیتی می تواند و باید سرمنشأ بروز و ظهور علم و عملی در خور آن تربیت باشد. به معنای دیگر برای داشتن سیستم درمانی عامل به ضوابط شرعی، اولین و مهمترین قدم اصلاح سیستم آموزش گروه های مختلف پزشکی -البته نه به صورت ظاهری- می باشد. دانشجویی که در قدم اول، اصول حیات و زندگی انسانی توسط معلمی عالم و عامل برای او تبیین و تشریح شود، در همه گام های آموزشی به آن سمت سوق داده شود، شرافت ذاتی انسانی در نظر او بزرگ نشان داده شود و مسائل معنوی همواره مقدم بر مادیات باشد، خود به خود در چنین مسیری گام برخواهد داشت و شان خود و بیمارش را بالاتر از آن خواهد دانست که امر طبابت را به امور پست دنیایی آلوده کند و حقی را از بیمار و مراجع خود ضایع گرداند.
در وادی پژوهش نیز حکمای ایرانی قوانین ویژه ای متناسب با روش درمان خود و اصول طب سنتی ایران داشته اند که در جای خود قابل تامل است. در گذشته آزمایش یک داروی جدید علی رغم اینکه از منابع طبیعی بوده و دارای عوارض کمتری نسبت به داروهای امروزی داشته است و در فرمولاسین آنها نیز پیش بینی لازم برای کاهش عوارض احتمالی می شده است، هیچگاه به یکباره بر روی انسان بیمار آزمایش نمی شده است و کسی را در خطر مواجهه با آن قرار نمی داده اند. حکمای ایرانی با وجود اینکه پذیرای علوم از همه مکاتب، در بکار بستن آن جانب احتیاط را رعایت می کردند و تا با آزمایش و آزمون اطمینان حاصل نمی کردند، آنرا در بالین بیمار بکار نمی بستند. این مطلب در راستای آموزه های قرآن و توصیه های معصومین (ع) می باشد که مسلمان را از پیروی آنچه که به آن علم ندارند برحذر می دارد[1].
در حوزه درمان توصیه های شگرفی در منابع طب سنتی وجود دارد که عمل به آنها از روی علم، علاه بر تغییر نگرش درمانی پزشک، دیدگاه جامعه به گروه درمانگر را از یک نگرش ماشینی صرف به برقراری ارتباط با خالق و در نتیجه نگاهی نو به مسئله بیماری تغییر خواهد داد.
در طب ایرانی، پزشک با شناخت درست از جایگاه خود در زنجیره خلقت، پا را از حریم خود فراتر نمیگذارد و برعکس آنچه که خصوصا در جوامع غربی مرسوم است، با علم ناقص خود به تشریح شرایط بیمار نمی پردازد و در صورت توانایی خود در درمان بیمار، او را از شفا و درمان ناامید نمی کند. این مطلب که در بین مسلمانان ریشه مذهبی دارد، در سال های اخیر با عناوین مختلفی مورد توجه محققین و پزشکان قرار گرفته است. اما در طب ایرانی یکی از اصول مورد تاکید اساتید در درمان بیماری هاست و در جایجای کتب طبیب را به امید دادن بیمار تشویق می نماید تا قوه مدبره بدن فرصت بازیابی خود را داشته باشد.
از بررسی منابع طب سنتی این نکته نیز بدست آمده که اشاره به موازین شرعی در نوشته های حکما از متقدمین تا متاخرین روند صعودی داشته است. این مطلب می تواند علل مختلفی داشته باشد، یکی از دلائل آن نوع حکوت های موجود در این دوره های تاریخی است، زیرا در صده های اول اسلام تاثیر پذیری حاکمان بلاد اسلامی و حضور علوم و فرهنگ های مختلف موجود، سهم بروز و ظهور آموزه های اهل بیت را در نوشته های ایشان کمرنگ تر جلوه داده است. علت دیگر نوع نگرش حکما در طول این دوره و نوشتار هر یک از ایشان است. در جایی نگرش فلسفی غالب بوده است و در جایی نگرش تعبدی، در دوره دیگر هم سبک نوشتاری به گونه ای بوده است که عباراتی با مضمون ارجاع به خداوند بیشتر دیده می شود و در دوره ای توصیه های اخلاقی در کتب بیشتر به چشم می خورد.
فهرست منابع:
محقق مهدی، ابن هندو پزشک و فیلسوف طبرستانی و کتاب مفتاح الطب او، موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران – دانشگاه مک گیل، 1387
عین اللهی بهرام و همکاران ، پژوهش محوری در پزشکی نیاکان(طب سنتی ایران و جهان اسلام)، طب و تزکیه، شماره 68 و 69، بهار و تابستان 1387، ص 8-20
جرجانی سیداسماعیل، تصحیح و تحقیق: تاج بخش حسن، الاغراض الطبیه و المباحث العلائیه، انتشارات دانشگاه تهران، 1388
عقیلی خراسانی محمدحسین، تحقیق و تصحیح و ویرایش : اسماعیل ناظم، خلاصه الحکمه، انتشارات اسماعیلیان، 1385
ایوبی محمد جواد، پزشکی در ادبیات ایران زمین، انتشارات علم نوین، 1385
همدانی حسین، تصحیح و تحقیق: رضاییزاده حسین، طاهریپناه طیبه، برهان رسا (بازنویسی کتاب مقامع رشیق لمنکری طب العتیق)، نشر شهر، 1386
علا الدین محمد طبیب، رضایی پور ناصر، مزینی پریسا، تحفه سلیمانیه(برگردان پارسی از من لا یحضره الطبیب) ناشر: المعی، 1388
تنکابنی میرزا احمد، مطلب السوال، انتشارات المعی، ص34، 1388
گیلانی محمدکاظم، تصحیح و تحقیق: چوپانی رسول، حفظ الصحه ناصری، ناشر: المعی، 1387
[1] - وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْم (سوره اسرا-آیه 36)