منظور از زنای ذهنی چیه؟ اگر مردی اندام همسرش را جور دیگری تصور کند و خیال‌پردازی کنه آیا به معنی زنای ذهنی است؟ شخص غریبه ای را تصور نکند فقط ویژگی های جسمی همسرش را جور دیگری تصور کند مثلا اندام همسرش را در ذهنش بزرگتر از چیزی که هست تصویر سازی کند
Zahra

سلام آقای دکتر شما بیماری سلیاک کودکان درمان می کنید؟😭
مادر

سلام براي درمان يائسگي فقط سه دوره بايد مصرف كرد؟ من سه دوره مصرف كردم در دوره دوم چند روز هم لك بيني و كمي خونريزي داشتم اما دوره سوم هيچ خونريزي نداشتم الان چكار بايد بكنم؟ آيا ميشود ادامه بدهم؟
مينا

سلام.آیا راهی برای درمان سرطان کبد هست؟؟
نرگس

سلام وعرض ادب خانم ۴۸ ساله فیبروم ۴ سانتی با خونریزی شدید و درد وحشتناک که دکتر پیشنهاد عمل دادند در صورت امکان راهنمایی بفرمایید چکار کنم اجرکم عندالله
فروزان

سلام وعرض ادب در طب سنتی راهکاری برا پارگی مینسک ورباط وجود داره با تشکر
فروزان

سلام آقای دکتر پوشک کودک یک ساله ام در مسافرت دیر تعویض کردم به طوری که هم دچار سوختگی شدید شد و هم بعد متوجه شدم مایع زرد رنگی از واژنش خارج میشه و اطراف واژن هم به شدت قرمز شده آیا درمان غیر شیمیایی داره؟
عین

با سلام جوشونده انجیر و هویچ را قبل از صبحانه بخوریم یا ناهار؟
پریسا

سلام وقتتون بخیر من ۲۲ سالم هست و ۳ بار سقط پشت سرهم در ۱۱ هفته و شش هفتگی داشتم آزمایشات خودم و همسرم بدون مشکل بوده بنظرتون چیکار کنم دیگه این اتفاق نیفته
رحمتی

سلام علیکم خسته نباشید برای درمان آسم دخترم ۷ساله ام که بخاطر آلودگی هوا سرفه اش زیاد شده لطفا راهنمایی کنید
هادی
کد : 57665
تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۴۰۲
خبرها و نظرها
Share Email
چرا باید در انتخابات شرکت کنیم؟

بسم الله الرّحمن الرّحيم

و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين و لعنة الله على اعدائهم اجمعين

 

 

 

 

 

کاربر عزیز، از شما تقاضا داریم استفاده از این متن (مطالعه، ارسال و ...) را با تلاوت یک صلوات، (هدیه به ساحت قدسی مادر گرامی حضرت صاحب الامر (روحی فداه) و به نیت تعجیل در فرج ایشان) همراه کنید. خدایتان جزای خیر دهاد.

 

 

 

 

 

چرا باید در انتخابات شرکت کنیم؟

 

 

 

 

 

 

«ولی من رای میدم. چون پسرم اتیسم داره.»

 

 

همینکه جمله‌ام تمام شد با ترمز محکم و ناگهانی راننده، همه هُل خوردیم سمت جلو. نمی‌دانم خشونت توی ترمزش به خاطر تعجب بود یا از مخالفت صریح و قاطعم با حرف‌هایش جا خورد.

 

مسافران در حال نچ نچ داشتند خودشان را به عقب بر می‌گرداندند که راننده پنجره‌اش را پایین کشید تا صدای «گوسفند» گفتنش به ماشین جلویی برسد.

 


از پنجره باز شده، سوز هوای بهمن‌ماه می‌خورد توی صورتم و مرا با خودش به بهمن پارسال می‌برد؛ وقتی که توی همین تاکسی‌های سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشت‌هایمْ کاغذ آدرس داروخانه‌ای در کوچه پس کوچه‌های جنت‌آباد شمالی را فشار می‌دادم.

 


یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا ریسپریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطه‌ای که توی زندگی پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله می‌انداخت.


پسر دو ساله من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک نوع کم‌حسی در اتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی به پایین پرتاب کند. آن سطح مرتفع می‌خواست مبل باشد یا قله‌ی سرسره‌ای در پارک. می‌توانست پشت بام خانه‌ای سه طبقه باشد یا پنجره باز ماشین در حال حرکت.

 


وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه خلوت. ناخودآگاه با صدای پایین‌تر از معمول از مرد پشت شیشه پرسیدم ریسپریدون دارید؟


مرد چند ثانیه‌ای به من نگاه کرد. انگار می‌خواست از شدت استیصال صورتم شناسایی‌ام کند که آیا واقعا کودک اتیستیک دارم یا نه.


منتظر جواب دستگاه خیالی دروغ‌سنجی‌اش نماندم. نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم «آقا بخدا برای همین کاغذ ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. می‌تونید کدملی بچه‌مو چک کنید.»

 


بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه حتما شکل من بود. سراغ رایانه‌اش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه قرص را روی پیشخوان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل می‌کنیم!


تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم و سمت در خروجی رفتم. هنوز در را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید: «خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.» ... ده روز بعدْ ...


توی تاکسی بودم. قرص‌های تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانه‌مان، تمام شده بود. صبح زود، کاسه‌ی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه سیزده آبان بگیرم. راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده اخبار، اول مطمئن‌مان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران.

 

 


بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خود خود من باشم متن اولین خبر را خواند: «دانشمندان ایرانی توانستند قرص ریسپریدون را بومی‌سازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریم‌ها علیه ایران قرار داشت...»

 


نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. عجیب‌تر این بود که فاصله بین شنیدن این خبر تنها بیست روز بود تا لحظه دیدن همسرم، که با سه برگه ریسپریدون از داروخانه‌ی محله‌مان به خانه آمد.

 


من رای می‌دهم چون پسرم اتیسم دارد. چون می‌دانم اگر اقتدار و امنیت این مملکت خال بردارد، هزاران مادر نگران مثل من، باید برای داروهای ساده‌ای مثل تب‌بر و سرماخوردگی، مسیر پر رنج مرا طی کنند. تازه معلوم نیست آن موقع اصلا سیزده آبانی باشد...

 


صدای بوق ممتد راننده مرا به بهمن ۱۴۰۲ و حوالی انتخابات برگرداند. زنی با غیظ داشت راجع به چای دبش و قیمت گوشت و شاسی‌بلندهای نماینده‌ها حرف می‌زد.


پسر جوان کنارش که نگاه خیره‌ی معذب‌کننده‌ای به یقه‌ی باز زن داشت، در تایید حرفش گفت: «آدم یه گوسفند توی مراتع سوییس باشه شرف داره به اینکه یه شهروند باشه تو این مملکت خراب شده»


خواستم بگویم خیلی از مردمان سرزمین‌های جنگ زده اطرافمان هم رفتند سوییس؛ منتها مثل گوشت گوسفندی، قلب و چشم و کلیه‌شان با قاچاق اعضای بدن رفت توی فریزرهای اروپا نه مراتع سرسبزش!

 


اما نمی‌شد. چون هم به مقصد رسیده بودم و هم بعید بود پسرک خبری از آمار شهروندان ربوده شده یا مفقود شده‌ی لیبی و عراق و سوریه، در خلال جنگ‌های داخلی‌شان داشته باشد.

 

در را که برای پیاده شدن باز کردم از راننده پرسیدم: «این عبارت *آهسته ببندید* که زیر دستگیره نوشته رو خودتون میدید بزنن یا سازمان تاکسی‌رانی برای همه ماشینا میزنه؟»

 


راننده که انگار سر درد و دلش باز شده باشد گفت: «نه خواهر من! خودم زدم. خون دل خوردم تا این ماشینو خریدم. مردم مراعات نمی‌کنن که! باید خودم حواسم بهش باشه. به امید به این و اون باشیم که کلامون پس معرکه است.» ...

 


گفتم: «چقدر خوبه آدم به چیزی که مال خودش می‌دونه تعلق و تعصب داشته باشه، حالا چه ماشینش باشه، چه وطنش!» 


منبع :

@Moshfeghoun



نظرات
نظر خود را ثبت کنید

کاربر گرامی؛ سلامٌ علیکم

 

لطفا پیش از ثبت نظر خود توجه داشته باشید:


تجویز دارو و پیچیدن نسخه برای بیماری و مشکلات شخصی و موردی، نیاز به شرح حال کامل و معاینه بالینی دارد که طبیعتاً از طریق ارتباط مجازی، قابل حصول نیست.

 

 

لذا خواهشمندیم از تقاضای نسخه و دارو برای بیماری های موردی، اجـتناب فرمایید.

 

سایر نکات:


❶از اعلام نشانی و تلفن درمانگاه معذوریم. درصورت تمایل از طریق پایگاه «طبیب شهر»، پزشک مورد نظر خود را جستجو کنید.

ابتدا مقالات مربوطه را مطالعه کنید و پس از اطمینان از نبود اطّلاعات مورد نظرتان، نسبت به طرح سؤال اقدام کنید. از پاسخگویی به سؤالاتی که در متن مقاله پاسخ داده شده اند معذوریم.

❸از طرح سؤال هایی که نیاز به پاسخ های خصوصی و ارسال به پست الکترونیک دارد خودداری فرمایید.

❹پاسخگویی به سؤالاتِ کلّی و نیازمند پاسخ های مفصّل در توان پایگاه نیست.

❺نشانی پست الکترونیک شما در نزد پایگاه طبّ شیعه محفوظ است.

❻هرنظر را تنها یک بار ارسال کنید و از تکرار ارسال نظرات خودداری کنید.

❼حتّی المقدور از ارسال نظرات به صورت «فینگیلیش» خودداری کنید.

❽پاسخ هاي ارائه شده، كلّي و عمومي هستند و پاسخ دقيق و تخصّصي، تنها با ويزيت بيمار امكانپذير است

 

 

با سپاس و امتنان        

دکتر وحید علیان نژادی

نام :
ایمیل :
* نظر شما

آخرین مقالات

داروی گیاهی کرونای مدبر غدیر[15967بازدید]
ارزش های پست مدرن، نارضایتی از پزشکی؛ گرایش به طب مکمل[18199بازدید]
غذا درمانی از دیدگاه قرآن و علم(مقاله انتخابی)[39061بازدید]
نظام بهداشت و سلامت در اسلام(مقاله انتخابی)[50804بازدید]
بهداشت روانی اعتقادی در اجتماع(مقاله انتخابی)[20122بازدید]
بررسي ناهمخوانی آيات طبّي با علوم پزشكي(مقاله انتخابی)[26237بازدید]
قرآن و بهداشت روان(مقاله انتخابی)[68453بازدید]
چند نکته ساده در مورد از شیر گرفتن کودک[546514بازدید]
زردی نوزادان[500279بازدید]
ارتباط عطر و اسباب بازی با چاقی کودکان (مقاله انتخابی)[14279بازدید]
علم، سنّت، مدرنیته(مقاله انتخابی)[12829بازدید]
پزشکی نوین و تردید های پیش رو(مقاله انتخابی)[12706بازدید]
آشنایی با ابعاد آشکار و پنهان ترویج همجنس بازی در جهان(مقاله انتخابی)[17421بازدید]
توصیه های طبی از مرحوم آقا فخر تهرانی [53644بازدید]
نقد طب مدرن از دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله انتخابی)[19655بازدید]
وقتی پیامبران غرب دروغ می گویند (تبارشناسی علوم جدید)(مقاله انتخابی)[17028بازدید]
اثبات کجی دیوار پزشکی مدرن(مقاله انتخابی)[12603بازدید]
القاى بیمارى به جامعه(مقاله انتخابی)[9434بازدید]
ایدز ؛ گلوله‌ بیولوژیک آرپا(مقاله انتخابی)[14359بازدید]
نگاهی به جنايات بيوتروريستي آمريكا(مقاله انتخابی)[15761بازدید]

از میان مقالات

مگر كوكاكولا و پپسي چه مشكلي دارند؟(مقاله انتخابی)
سنگ های صفراوی
​تکنولوژی تراریخته؛ راهی برای افزایش محصول یا بیماری؟ (مقاله انتخابی)
درد دل علامه حسن‌زاده آملی با یک پزشک
صنعت قند با خریدن دانشمندان، تقصیرها را گردن چربی انداخت (مقاله انتخابی)
دمنوش های ایرانی
چگونه انقلاب جنسي، جامعه امريكا را براي هميشه دگرگون كرد؟
چگونه یک مصرف کننده مسوولیت پذیر گوشت باشیم؟(مقاله انتخابی)
من هم از این کلمۀ برند خیلی بدم می‌آید (مقاله انتخابی)
کودک و تفکّر اقتصادی (1)
اسلام و مساله تعیین جنسیت جنین
بهداشت روانی اعتقادی در اجتماع(مقاله انتخابی)
ازدواج تك‌جنسيتي در استراليا؛ چرا اكنون؟
افسانه پیشرفت(مقاله انتخابی)
استفاده نابجا از آنتى بیوتیک؛ مقصر کیست؟(مقاله انتخابی)
زنان از اینکه بردگان پول و حقوق شده اند، پشیمانند (مقاله انتخابی)
کمی سخت تر از آب خوردن! (آداب و شرایط مطلوب آب خوردن- گفتار نخست)
مرض عقوبت
اسناد اقدامات ضدبشری بورلاگ و ردپای مامور راکفلر در کشاورزی ایران(مقاله انتخابی)
کبد چرب