بسم الله الرّحمن الرّحیم
وصلّی الله علی محـمّــد و آله الطّاهرین و لعنه الله علی اعدایهم اجمعین
بازی های رایانه ای و سلامت کودکان شما
□ ارل هنسينگر
چکيده:
مسأله ارتباط بين بازيهاي رايانهاي با سلامت روحي و بروز رفتارهاي خشونتطلبانه و ضداجتماعي کودکان و نوجوان، سال هاست که از سوي کارشناسان مورد بررسي قرار گرفته است و ما شاهد هشدارهاي زيادي در اين حوزه بوده ايم. اما بررسي هاي مختلف نشان ميدهد که سلامت جسمي کودکان که در هر هفته بيش از 20 ساعت با اين بازيها سرگرم ميشوند، کمتر مورد توجه قرار ميگيرد. نويسنده با اشاره به وجود شرايطي نظير کم تحرکي، بالا رفتن فشار خون، تحريک بخش کوچکي از مغز، افزايش استرس، چاقي، التهاب استخوانها و مفاصل و در نهايت ديابت و بيماري مزمن شريانهاي قلبي، معتقد است که مديران اين صنعت17 ميليارد دلاري، هيچ گاه حاضر به پذيرش چنين آثار فاجعهآميزي نيستند.
تاکنون هزاران پژوهش مختلف در اين زمينه انجام گرديده که آيا خشونتهاي شبيهسازي شده در بازيهاي کامپيوتري، تأثيرات زيانباري بر بازيکنندگان دارد و يا خير؟ البته اکثر اين مطالعات نشان ميدهند که بين خشونت در اين بازيها و رفتارهاي ضداجتماعي به ويژه در ميان بازيگران نوجوان، رابطهاي مستقيم وجود دارد.
به عنوان مثال، در مقاله منتشر شده در ماهنامه «ريدرز دايجست»، با عنوان «خشونت کامپيوتري؛ آيا کودک شما در خطر است؟» نوشته ريک داير که خود از فعالان عرصه توليد اين بازيها و مدير «انجمن توليد تصاوير مجازي» ميباشد، چنين ميخوانيم: «ما ديگر با يک بازي سرگرمکننده روبهرو نيستيم. اين محصولات به يک ماشين يادگيري تبديل شدهاند. ما به صورتي کاملاً نامحسوس و نامريي به کودکان خود ميآموزيم که چکاندن ماشه چه احساسي را برميانگيزاند. تمرکز محصولات ما بر ايجاد هيجان و سرگرمي و لذت و پاداشگيري است. هر چند آنچه را که اين افراد نميآموزند، آموزش زندگي واقعي ميباشد.»
از سوي ديگر، مجله Maclean's مينويسد: «تعدادي از بازيگران سرسخت چنين بازيهايي که به انجام خشنترين محصولات اين بازار که در آنها بايد در يک شب 1000 نفر را قتل عام نمود، ميپردازند، اغلب حقايق زندگي را درهالهاي از خون ميبينند... از سوي ديگر، علاوه بر تغيير شيوه صحبت کردن آنها، ما آنان را به سوي خشونت و قتل سوق ميدهيم.»
البته در پارهاي از بازيهاي جديد عرضه شده به بازار نظير «فاجعه کلمبيا» ما شاهديم که بازيگران ميتوانند اتفاقات دبيرستان «ليتلتون» کلمبياي ايالات کلرادو را که به مرگ دهها دانشآموز انجاميد، بازسازي کنند.
براساس يک پژوهش انجام شده در کشور ژاپن، بازيهاي کامپيوتري تنها يک بخش کوچک از مغز کودکان را تحريک ميکند. در اين تحقيق که توسط ريوتا کاواشيما استاد دانشگاه توهوکو انجام گرديده، ضمن تصويربرداري از مغز استفادهکنندگان کودک و نوجوان اين محصولات سرگرم کننده، به هر يک از افراد يک عدد منحصر به فرد اختصاص داده شد. نتايج نهايي نشان داد، بچههايي که از اين بازيها استفاده ميکنند، تنها از بخش کوچکي از مغز خود استفاده ميکنند. در مقابل، فعاليتهايي نظير مطالعه، بازيهاي ورزشي خارج از خانه و روابط اجتماعي با ديگران، باعث فعاليت بخشهاي بسيار مؤثري از مغز ميگردد.
البته قابل پيشبيني است که صنعت توليد و عرضه بازيهاي ويديويي با هر اظهارنظر و پژوهش هشداردهندهاي مخالفت نمايد. آنان براي اثبات ادعاهاي خود به پژوهشهايي اشاره ميکنند که نشان ميدهد، بازيهاي رايانهاي ميتوانند تجربهاي مثبت براي فرد به ارمغان آورند. حتي اگر ميانهروي در پرداختن به بازيهاي رايانهاي چنين پيامدي داشته باشد، ما در صحنه عمل شاهد چنين واقعيتي نيستيم.
يکي از پزشکان مکزيکي در مقاله منتشر شده خود در روزنامه EL Universal خاطرنشان مينمايد که 40% بچههايي که بيش از حد از اين بازيها استفاده ميکنند، با مشکل فشارخون بالا روبهرو هستند؛ چرا که علاوه بر فقدان تحرک جسمي، افزايش سطح استرس کساني که به صورت مجازي خود را در محيطهايي خطرناک نظير حملات جنگي، تيراندازيهاي مجازي و ساير زد و خوردهاي مسلحانه خشونتبار مييابند، کاملاً قابل مشاهده است .در نهايت نبايد اين نکته را فراموش نمود که مانع ديگر فعاليتهاي اجتماعي کودکان ما، تلويزيون است. هر دوي اين رسانهها، متهم به سرکوب خلاقيت و قدرت خيالپردازي فرزندان ما هستند، چرا که اين محصولات با القاي ماجراهاي موردنظر خود اجازه هيچ خلاقيتي را به مصرفکنندگان نميدهند.
يک نگراني مهم و روشن ديگر اين است که استفاده از اين شيوههاي مدرن سرگرمي، به چاق شدن افراد ميانجامد. البته اين رابطه، هيچ ارتباطي با مفاهيم برنامههاي تلويزيوني و يا بازيهاي رايانهاي ندارد، چراکه ساعتها صرف وقت در برابر اين رسانههاي تصويري، مطمئناً بر چاق شدن افراد به دليل ورزش نکردن و محدود شدن تحرک فرد مؤثر است. دامنه شيوع اين معضل چقدر است؟
براساس آمار رسمي گفته ميشود که 40 % کودکان 5 تا 8 ساله آمريکايي، از لحاظ پزشکي، با مشکل چاقي روبهرو هستند. در سال 1996 ميلادي، دکتر فيليپ هاروي يک متخصص طب تغذيه در روزنامه The Weekend Australia چنين نگاشته است: «بچههاي استراليايي روز به روز چاقتر ميشوند و ما در حال رويارويي با يک بحران بزرگ هستيم.» وي در مطالعهاي دريافته است که درصد بچههاي داراي اضافهوزن در استراليا، در ده سال گذشته، دو برابر شده است. و اين روند صعودي هم اينک نيز ادامه دارد. بدين ترتيب علاوه بر بازيهاي رايانهاي، فقدان ورزش و تحرک و استفاده از رژيمهاي غذايي داراي چربي زياد، به فراهم شدن اين وضعيت منجر گرديده است.
در سال 1993 ميلادي، دکتر اودد بارور مدير بخش تغذيه کودکان بيمارستان «هاميلتون» کانادا، در گفت وگو با روزنامه «تورنتو استار» گفت: «بچههاي دلبند امروز ما، چاقتر و کم تحرکتر از هميشه تاريخ کشور ما هستند. به علاوه در 20 سال اخير با بحران فاجعهآميزي به نام چاقي کودکان روبهرو شدهايم... من در اين سالهاي طولاني پژوهش، دريافتهام که فقدان تحرک جسمي و ورزش ميتواند به عنوان فاکتوري مخاطرهآميز در ابتلاي افراد و به ويژه کودکان به بيماري مزمن شريانهاي قلبي، افزايش فشارخون، ديابت و بيماري التهاب استخوانها و مفاصل بيانجامد. از سوي ديگر، يک کودک کم تحرک، مطمئناً به يک بزرگسال چاق و فربه تبديل خواهد شد.»
در سال 1999 ميلادي نيز روزنامه «ساندي تايمز» انگلستان نوشت: «بررسيهاي کارشناسان ما بر روي يک گروه از بچهها نشان ميدهد که ضربان قلب اين کودکان کمتحرک در زمان خواب و بيداري آنها، تفاوت چنداني با هم ندارند!» بدين ترتيب، بدون يک اصلاح جدي در عادات رفتاري و غذايي به ويژه بهبود تغذيه روزانه، اين کودکان چاق و بدفرم، بايد در آيندهاي نزديک با مشکلاتي نظير فشارخون بالا، مشکلات تنفسي، ديابت و مشکلات رواني دست و پنجه نرم کنند.
«برنت استافورد» نيز اخيراً اعلام نموده که صنعت بازيهاي رايانهاي، با گردش مالي 17 ميليارد دلاري خود، سودآوري بيشتري در مقايسه با کل صنعت فيلم و تلويزيون دارد. چرا که ما در سالهاي اخير شاهد گسترش بسيار زياد انجام اين بازيها در ميان فرزندان خود هستيم. آيا شما از بازيهاي رايانهاي کودکانتان اطلاع داريد؟ آنان چه زماني را به اين کار اختصاص ميدهند؟ و از همه مهم تر اينکه، آيا شما به اين مسأله فکر کردهايد که انجام اين بازيها چه تأثيراتي بر سلامت فکري، رواني و جسمي فرزندان دلبند شما بر جاي ميگذارد؟
منبع: www.Buzzle.com
به نقل از: ماهنامه سیاحت غرب، شماره 59