بسم الله الرّحمن الرّحيم
و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين و لعنة الله على اعدائهم اجمعين
کاربر عزیز، از شما تقاضا داریم استفاده از این متن (مطالعه، ارسال و ...) را با تلاوت یک صلوات، (هدیه به ساحت قدسی مادر گرامی حضرت صاحب الامر (روحی فداه) و به نیت تعجیل در فرج ایشان) همراه کنید. خدایتان جزای خیر دهاد.
برای جمعیت!!!
❁ـ﷽ـ❁
آمارها نگرانکننده است.
انگار روی صورت عددها، یک نفر فاتحانه 👺 گذاشته تا ما را 😟😨😓 کند. عدد و رقم دادن خوب است،اما ناقص است. پشت هر آمار، یک کلمه مهم وجود دارد:
"چرا؟"
بیایید تا چرایی این افت_نرخ_باروری و رفتن به سمت پیری_جمعیت و کاهش فرزندآوری را ما زنان_ایران به شما جامعه و حاکمیت ایران
بگوییم:
- چون مادری ما را تحقیر کردید. مادر بودن، خانه داری، خانواده داری را به هیچ انگاشتید. دلتان خواست یکهو ارزش را بدهید به زن فلانی که پابست خانه و بچه نیست ولی عوضش فلان دانشگاه مدرک گرفته و فلان اداره، کارمندی و حتی فلان بوتیک، فروشندگی میکند؛ عوضش درآمد دارد، درآمدی که شوهرش و شما میبینید و میتوانید بشمارید!
چون یادتان رفت مادری، هرچند نادیدنی، شغلی است حساس و آینده ساز.
- چون در یک زمانی حس کردید وای چقدر زنها بچه می آورند، برویم جلویش را بگیریم! برنامه ریختید و کار کردید. از تبلیغات روی جلد پفک و نمک و قبض آب و برق گرفته تا قطع کوپن و بیمه بچه سوم به بعد تا عقیم کردن میلیون میلیون زن و مرد ایرانی. #تنبیه_مدنی کردید خانواده های چندفرزندی را.
خلاف علم و عقل و شرع، با تمام توان، دو و تک فرزندی را ارزشمند جلوه دادید. در فیلم و سریال ها، بدبخت بیچاره ها چندفرزندی بودند، فرهیخته های موفق، تک فرزند.
- چون به اسم توسعه و شهرسازی، هر کار دلتان خواست با خانه هایی که باید خانواده در خود جای میداد، کردید. حیاط ها را که باید ۲-۳-۴ بچه تویش بازی میکرد، محوکردید. متراژها را طوری درز گرفتید که تصور اینکه ۳-۴ بچه توی حلق مادر باشد و اعصاب برایش نگذارد، او را از فرزندآوری منصرف کند.
مستأجرها را که نگو. کاری با جامعه شد که به بیش از ۲ فرزند کمتر کسی خانه میدهد.
انصاف و رحم تان کجا رفته نسبت به خانواده هایی که هم برای سلامت و تعالی خود هم برای جامعه و آینده شما، زیر بار سختی فرزنددار شدن میروند؟ پسفردا همین بچههای مایی که امروز با مال و املاک تان خردمان کردید، باید نیروی کار و علم و امنیت و رفاه شما شوند! اگر بیندیشید...
- چون فکر کردید فرزندآوری فقط به دوش زنان است. مردها خودشان را کشیدند کنار. از درک نکردن جایگاه و زحمات یک مادر بگیر تا حتی سرکوفت زدن که "مگر صبح تا شب توی خانه زیر باد کولر چه کار میکنی که میگویی خسته ام و همدلی کن؟!"
چون نفهمیدید مادر حمایت میخواهد. قدیم خانواده گسترده و حامی (در کنار اذیت ها!) بود. امروز زنان تنهاترند. اما هم باید دلبرترین همسر باشند، هم بانشاط ترین مادر، هم ...
- چون همه این سالها متوجه نبودید باید زیرساخت هایی را فراهم کنید. زن هایی که محصل بودند، شاغل بودند، حق مادر شدن نداشتند؟ باید بین تحصیل و مادری، بین اشتغال و مادری، یکی را انتخاب میکردند؟ و خب معلوم است که با آن پایین کشیدن مادری از ارج و قرب حقیقی اش، انتخابشان مادر شدن نبود!
مادر شوند که حتی مادرشان هم بهشان سرکوفت بزند که "بچههای مردم چه میشوند بچه ما چه شده! نشسته به آروغ گرفتن و پوشک عوض کردن!"
- چون جامعه جوری با یک مادر رفتار میکند که انگار جُرم کرده! بیخود کرده بچه آورده، تاوانش را بدهد! نگاه های کم رحم و غیرهمدلانه به بچه و مادر بچه توی مهمانی ها، جاهای کمی رسمی، حتی مسجدها ... بی تحملی نسبت به صدای بچهها که صدای زندگی ست... بی اعصابیِ پدرومادربزرگها... چشم و ابروآمدن و خط و نشان کشیدن همه برای مادر و پدر که "همین یک/دو/سه تا بس است! مبادا به سرت بزند یکی دیگر!"
که البته معلوم نیست چه کسی به آنها اجازه داده که درباره شخصی ترین تصمیم آدم ها حرف بزنند!
- چون در بوق و کرنا کردید بارداری برای خانم زیر ۱۸ سال و بالای ۳۵ سال یعنی حماقت! یعنی مرگ! یعنی عقب افتادگی و نفهمی! سن باروری زنان را تا شد محدود کردید. ازدواج_بهنگام را هم برچسب کودک همسری!! زدید. هزار جور خطر هم برای حامله شدن ردیف کردید؛ خلاف علم.
زایمان طبیعی را به انواع توجیه ها تبدیل کردید به سزارین. بیش از ۳ سزارین را هم گفتید خطر مرگ! این هم خلاف علم!
غربالگری را اجبار کردید؛ به زنان و خانواده ها جوری در هر بارداری تا حد مرگ استرس و هزینه مالی تحمیل کردید که مبادا دیگر هوای بچه دار شدن به سرش بزند! این هم خلاف علم و استانداردهای دنیا!
- چون نمیتوانیم! نمیشود! ناباروری رنج عظیم مگویی است. خیلی ها فکر میکنند بهانه میآوریم اما نمیدانند که ماهها و سالهاست میخواهیم و نمیشود! دلیلش چیست؟ نمیدانیم. لابد از سبک زندگی غلط خودمان گرفته تا آلودگی های محیطی و... بدترش اینکه یک زوج نابارور نمیداند دقیقا باید قدم به قدم چه کند، کجا برود. سردرگم است و رنجور. نذر و نیاز است که میکند تا آغوشش میزبان یک "اَغو"ی ساده شود و چشمانش گره خورده در یک نگاه معصوم.
- چون...
نه اینکه اینها همه ماجرا باشد،...
نه.
یا مثلا انکار کنیم که ما خودمان هم برخی متوقع تر شده ایم، نازدار تر، ضعیف تر، تجملاتی تر، راحت طلب تر، ناشُکر تر، کم طاقت تر، با قناعت کمتر، مصرف گرایی بیشتر، سختگیری بالاتر، وسواس های عجیب، چشم و هم چشمی، قر و اداهای نوپدید، نداشتن اولویت بندی، نداشتن برنامهریزی، بیتوجهی به نظام ارزشی، ...
نه!
ولی بی انصافی است اگر همه تقصیر به گردن زنان بیفتد! کاسه کوزه ها سر زنان بشکند! زنانی که خود قربانی اند و از حق_مادری و چندفرزندی محروم شده اند.
اما چه میشود کرد که زنان غالباً عاشق اند و جنگنده! ما زنها اگر بفهمیم که باید برای بقا، برای حیات، برای آینده، برای وطن، برای فرزندانمان جنگید،
میجنگیم!
با همه سختیها به میدان میآییم. باهمه این زخمهایی که به ما زده شد و میشود، با همه نامهربانی های جامعه و زمانه و حتی نزدیکترین هایمان، باز هم مادر شدن را، آن هم چندباره، انتخاب خواهیم کرد.
یقین داریم آیندگان، بیش از شما، قدردان ما خواهند بود و نام این نسل از زنان، این زنان غیور صبور فهیم قوی، در تاریخ خواهد درخشید...