بسم الله الرّحمن الرّحيم
و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين و لعنة الله على اعدائهم اجمعين
کاربر عزیز، از شما تقاضا داریم استفاده از این متن (مطالعه، ارسال و ...) را با تلاوت یک صلوات، (هدیه به ساحت قدسی مادر گرامی حضرت صاحب الامر (روحی فداه) و به نیت تعجیل در فرج ایشان) همراه کنید. خدایتان جزای خیر دهاد.
خیلی مراقب باشیم نوروز امسال به اهل بیت بی حرمتی نشه!
قبل از شروع رمضان در مورد سال تحویل امسال و مصادف شدنش با ایام شهادت نوشته بودم. تصمیم داشتم دوباره چند روز قبل شروع سال نو هم مجدد بنویسم مخصوصا اینکه از مخاطبین عزیز هم سوال کرده بودم.
از اون طرف دیروز جلسه اختصاصی ما با معلم زهرایاس بود.
قلبتر گفته بودم که وسط سال تحصیلی معلم به صورت اختصاصی با هر کدوم از والدین یک جلسه هماهنگ میکنه حدود یک ساعت بیشتر یا کمتر و اختصاصی و مفصل در مورد بچه و توانایی هاش با هم گفتگو میکنن.
جلسه خوبی بود مخصوصا آخرش برامون خاطره ای تعریف کرد که برای من جالب بود و فکر کردم برای شما هم تعریف کنم.
دیشب داشتم فکر میکردم چی بگم و چجوری بگم که یه دفعه توجهم جلب شد. که ای وای چقدر این خاطره مناسب این روزهای ماست.
همین همزمانی نوروز و ایام شهادت!
معلم کلاس اول دخترم یک دو رگه ایرانی آلمانی هست. پدرش ایرانیه! اما خب نگاهش که میکنی یک خانوم تماما آلمانی میبینی،از ظاهر و رفتار و تیپ و ... حتی فارسی هم بلد نیست صحبت کنه و متوجه هم نمیشه! حجاب هم طبعا نداره، اصلا فکر کنم مسیحی باشه، بگذریم. اسم و فامیلش هم بامزه است، مثلا یه چیزی شبیه ویکتوریا کرمانی.
دیروز صحبتامون که تموم شد موقع خداحافظی، همسرم بهشون گفتن به زودی نوروز در پیش هست، شما هم جشن میگیرید؟
یه لحظه مکث کرد و گفت باید براتون یه مطلبی تعریف کنم.
تو خونه ما همیشه نوروز جشن گرفته میشد و من خیلییی دوستش داشتم طوریکه میگفتم دلم میخواد تا همیشه با خودم ببرمش ( یعنی تا اخر عمر جشن بگیرم این مناسبت رو) همیشه با کوکو و ماهی جشن میگرفتیم.
این دو کلمه رو فارسی گفت😍
اما چند سال پیش (اینجا دیگه اشکاش ریخت) من پدرم رو در اثر یه بیماری سخت درست روز ۲۰ مارچ از دست دادم. حدودا یک ربع قبل سال نو ( سال تحویل) و بعد از اون این احساس رو دارم که من دیگه هیچ وقت نوروز رو نمیخوام.
نمیخوام یادم بیاد همچین زمانی وجود داره!
راستش اینکه پدرش خاطره خوبی از ایرانی ها در ذهن ایشون و مامانش ساخته خوشحالم کرد ولی این همه بروز احساس رو عادت نداشتم در یک آلمانی ببینم.
میدونی الان با خودم فکر میکنم یه خانوم آلمانی با فرهنگ نسبتا سردی که دارن چون سالها پیش پدرش رو در این روز به خاطر بیماری از دست داده دیگه نمیخواد هیچ وقت این روز رو جشن بگیره.
بعد ما فقط یک امسال ایام شهادت امیر المومنین همزمان شده با نوروز این همه بحث و ماجرا داریم!!
ورد زبونمون هم هست به ابی انت و امی! خیلی مراقب باشیم بی حرمتی نشه!
از این شرایط میشه کلی فرصت سازی کرد برای تربیت بچه ها! برای انتقال مفاهیمی چون اولویت بندی، زنده کردن شعائر، احترام به ائمه و....
شاید یکی از بهترین راهکار ها این باشه که دو سه روز دیرتر تماس بگیریم برای تبریک سال نو البته متاسفانه خیلی وقت ها بزرگترها دست و پای جوونتر ها رو میبندن.
خیلی میشنوم که میگن ما اگر همون روز اول زنگ نزنیم تبریک نگیم خانواده خانوممون یا مادرشوهرمون بهشون برمیخوره و ناراحت میشن.
جای تاسفه واقعا!
اما به هر حال اگر در همچین شرایطی هستین باید تا حدودی حرمت بزرگتر ها رو هم نگه داشت!
میشه از قبل تو خانواده راجع بهش صحبت کرد!
در سخت ترین حالت میشه ارزوی سالی پر از برکت و سلامتی کرد به جای اینکه بگیم سال نو مبارک.